۱۲ مهر ۱۴۰۴

جشن‌های ایرانی؛ بازتولید کهن‌الگوها و خودآگاهی ملی با تکیه بر جشن مهرگان

جغرافیای تاریخی ایران همواره زایشگر اساتیر گوناگون بوده است. امر سیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچگاه به دوراز استوره‌گرایی نبوده است.

اساتیر موجب تداوم و بازتولید آیین‌ها و مناسک به‌ویژه از طریق کهن‌الگوهای جمعی‌اند. این کهن‌الگوها الزاما در همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها در طول تاریخ تداوم نداشته بلکه در حافظە‌ی تاریخی و جمعی مردمی ماندگار شده که توانسته باشند بارها به صورت پیوسته و مداوم هویت فرهنگی خود را بازتولید کرده و با فهم اهمیت انسجام اجتماعی به فهم امر ملی رسیده و خودآگاهی از هویت ملی را شکل داده باشند.

انسجام اجتماعی برای ایرانیان با معیشت کشاورزی معنایی متفاوت از دیگر جوامع داشته، معنایی که مهم‌ترین نیروی محرک در رسیدن به وحدت و کلیت در پیوند با کهن‌الگوها و تبدیل به انسجام ملی از راه بازتولید آیین‌ها و مناسک بوده است.

افزون‌بر یکی بودن نام (روز مهر از ماه مهر)، «ماه مهر و مهرگان، در جامعه‌ی کشاورزی، فصل و زمان برداشت، انباشتن فراورده‌ها و در پیوند با استوره قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است».

دقیقی:

مهرگان آمد جشن ملک آفریدونا

آن کجا گاو بپروردش برمایونا

فردوسی:

فریدون چو شد بر جهان کامگار

ندانست جز خویشتن شهریار

 

به رسم کیان تاج و تخت مهی

بیاراست با کاخ شاهنشهی

 

به روز خجسته سر مهر‌ماه

به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

.

.

.

دل از داوری‌ها بپرداختند

به آیین یکی جشن نو ساختند

.

.

.

پرستیدن مهرگان دین اوست

تن‌آسانی و خوردن آیین اوست

 

کنون یادگار‌ است از او ماه مهر

بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

 

اسدی توسی:

همان سال ضحاک را روزگار

دژم گشت و شد سال عمرش هزار

 

بیآمد فریدون به شاهنشهی

وز آن مارفش کرد گیتی تهی

 

سرش را به گرز کی‌یی کوفت خرد

ببستش‌، به کوه دماوند برد

 

چو در برج شاهین شد از خوشه مهر

نشست او به شاهی سر‌ِ ماه مهر

 

بر آرایش مهرگان جشن ساخت

به شاهی سر از چرخ مه برفراخت

ابوریحان بیرونی آورده است:

«….و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است».

«می‌گویند سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشته‌ اند آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج نموده …

مردم را به فریدون خواند و کاوه کسی است که پادشاهان ایران به رایت او تیمن می جستند….».

در بازخوانی این استوره به‌روشنی کنشگری و آگاهی پیوسته مردم در امر سیاسی روشن است.

روانکاوی فرهنگی ملت‌ها از راه استوره‌هایشان ممکن است. زیرا «هر انسان متمدنی باوجود تحول بالای هشیاری در او، هنوز در عمیق ترین سطوح روانش، انسانی باستانی است».

ایرانیان نیز همان‌گونه که فرهنگ و جامعه‌ی بازتولیدگر به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارند توانسته‌اند در پیوندی عمیق با نهادی سیاسی که توان پاسداری از چنین تمدن بزرگی را داشته باشد همواره رابطه‌ای دوسویه و آگاهانه داشته‌ باشند.

امر ملی در خودآگاه فرهنگی چنین ملتی که جشن‌ها و آیین‌هایشان با استوره‌های سیاسی، کشورداری، احساس تعلق خاطر به جغرافیای تاریخی، انسجام ملی و تمامیت ارضی در هم تنیده و همواره تولید و بازتولید شده، نهادینه است.

نتیجه آنکه مفاهیم و تجربه‌های زیستی همچون تمامیت ارضی، هویت و امر ملی در تاریخ دیرپای شکل گیری ساختار تمدن عقلانی و اندیشه سیاسی در ایران از راه کهن‌الگوها با اجرای مناسک و آیین‌ها از جمله جشن‌های ملی در هاله‌ای از استوره‌ها در ناخودآگاه ملت ایران شکل‌گرفته و با بازتولیدی پیوسته در خودآگاه ملی ماندگار و ثبت شده است و در بزنگاه‌های تاریخی نمایان می‌شود.



امرداد - سعیده پراش مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر