۱۹ مهر ۱۴۰۴

تاریخ و فرهنگ ایران - اَواکی یا سکوت؟

واژه‌ی «اَواکی» را به جای وام‌واژه‌ی عربی «سکوت» پیشنهاد می‌کنم. در اینجا شاید نخستین پرسشی که به ذهن می‌رسد این باشد که مگر ما در پارسی در این معنا واژه‌هایی همچون «خاموشی» و «دم فرو بستن» و… را نداریم؟ پس چه نیازی به واژه‌سازی هست؟


پاسخ این است که این واژه‌ها از پیش در زبان موجود بوده‌اند و به دلایلی نتوانسته‌اند جای «سکوت» را بگیرند. این ناکامیابی را همیشه نمی‌توان به بیگانه‌پرستی کاربر زبان نسبت داد و گاه پای دلایلی زبان‌شناسانه در میان است. برای نمونه «خاموشی» امروز در معنای «نبود و قطع برق» ویژه‌سازی شده و چه‌بسا همین ویژه‌گردانی معنایی یکی از دلایلی باشد که پارسی‌زبانان نخواهند این واژه‌ را در معنای کهن آن، یعنی سکوت، به کار ببرند. رویهم‌رفته کاربرد یک واژه ایواز (صرفا) در یک معنای مشخص، ارتباط زبانی را دقیق‌تر و آسان‌تر می‌کند و کاربر زبان این نکته را به غریزه درمی‌یابد. از همین رو به جز در فِتادهایی که چندمعنایی جاافتاده و کهن باشد، چنانکه برای نمونه در واژه‌ی «شیر» هست، کاربر زبان گرایش دارد هر واژه را ایواز در یک معنا به کار ببرد. درباره‌ی «دم فرو بستن» هم باید بگوییم که واژه‌ای است طولانی و امروزه کارکردی ادبی دارد.

کوتاه سخن، هنگامی که واژه‌های موجود در زبان به هر دلیلی نتوانند جای وام‌واژه را بگیرند، دو راه بیشتر نداریم. یا وام‌واژه را بپذیریم یا نوواژه‌ای جداگانه را در آن معنا برسازیم.

«اَواکی» با چنین نگاهی ساخته شد. این واژه از سه بخش ساخته شده است: پیشوند منفی‌ساز «اَ»+ ریشه‌ی «واک» به معنای سخن گفتن (واج و واژه و آواز از همین ریشه است) + پسوند نام‌ساز «ی». بر همین پایه می‌توان زاب (صفت) «اَواک» را در معنای «ساکت»، و «اَواکاندن» و «اَواکیدن» را هم‌ارز «ساکت کردن» و «ساکت شدن» برساخت. 




امرداد - کورش جنتی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر