اگر پل تاریخی خواجو را از بالا نگاه کنیم، سازهای به شکل عقاب بالگشودهای است که پیکر سنگین خود را بر روی زایندهرود افکنده است. شکلی که بدینگونه به پل خواجو داده شده نمیتواند از سر اتفاق باشد و چهبسا بتوان معنایی نمادین برای آن یافت. سر و پیکر عقاب، همان اتاقک شاهنشین پل است و پَرهای پرنده کنگرههایی است که در سرتاسر پل دیده میشوند.
در پایان بخش جنوبی چهارباغ شهر اصفهان، در خاور خیابانی که به نام چکامهسرای(:شاعر) بزرگ سدهی ششم ایران، کمالالدین اسماعیل اصفهانی نامیده میشود، پل خواجو نمایان است. این سازه را در زمان شاهعباس دوم صفوی و به گمان بسیار در سال ۱۰۶۰ مهی ساختهاند. بدینگونه ما با سازهای روبهرو هستیم که از ساخت آن نزدیک به چهار سده میگذرد و همچنان استوار مانده است و نگاهها را از شگفتیهای خود خیره میسازد. بیگمان در میان پلهای تاریخی جهان کمتر پلی را بتوان یافت که شکوه و زیبایی پل خواجوی اصفهان را داشته باشد.
پل خواجو را بر روی ویرانههای پلی کهن ساختهاند که بازمانده از روزگار تیموریان، در سدهی نهم مهی بود و پل حسن بیک نامیده میشد. حسن بیک، یا اوزون حسن، از پادشاهان سلسلهی آق قویونلو بود که همزمان با تیموریان در بخشهای شمال باختری ایران فرمانروایی میکرد. شاهعباس دوم دستور ساخت پل را داده بود تا جایی برای آسودن و سرگرمیهای او و پیرامونیانش باشد. هر چند کاربری اصلی آن پیوند دادن محلههای خواجو و تخت فولاد اصفهان است. راهی که به سوی شیراز میرفت نیز از روی این پل میگذشت.
گفتیم که این پل در محلهی خواجو ساخته شده؛ از اینرو، نام محله روی سازه مانده است. هر چند آن را بدانسبب که راهی برای رفتن به آرامگاه بابا رکنالدین، از عارفان و دانشمندان سدهی ششم بود، پل بابا رکنالدین هم مینامیدند، یا آن را به نام پل شاهی و پل حسنآباد میشناختند.
زیباییهای پل خواجو به کنار، به آن اشاره خواهیم کرد. آنچه بیش از همه باید از آن سخن گفت استواری کممانند پل است. در ساخت پل خواجو، مانند بسیاری از پلهای تاریخی دیگر، از سنگ و آجر و ساروج استفاده شده است، اما چنان در پی افکندن سازه و برآوردن پایهها و ساختن مستحکم بدنه باریکبینی به خرج دادهاند که خدشهای بر پیکر آن نیامده و در همهی این سدهها پایدار مانده است. هرچند یکبار در روزگار ناصرالدینشاه قاجار و به دستور او، پل را مرمت و استوارتر کردهاند. سنگنبشتهای در بخش جنوبی پل دیده میشود که خبر از آن مرمت تاریخی میدهد.
ویژگی های پل خواجو
پل خواجو چهار اشکوبه(:طبقه)ای است. بالاترین اشکوب برای گذر آیندگان و روندگان پل است. اشکوب پایینتر جایی برای گذر آب زایندهرود است و نیز محل ساخت دریچههایی که فشار آب را میگرفتهاند. اشکوب سوم گذرگاه است. سرانجام اشکوب پایین است که پایهها و پلههای پل روی آن ساخته شده است. در پایههای پل درگاههایی ساختهاند تا بتوانند آب را در آنجا انباشت(:ذخیره) کنند. این کار به روشهایی انجام میگرفته که همگی تا اندازهای نوآورانه بودهاند و از شگفتیهای این پل تاریخی دانسته میشوند. به همین سبب است که این سازه، تنها پل نیست و کاربری سدمانند هم دارد.
طراحان و سازندگان پل خواجو همسانی (:تقارنی) برای این سازه برگزیدهاند که زیبایی آن را دوچندان ساخته است. هر آنچه در یک سوی پل میبینیم در سوی دیگر آن نیز دیده میشود. گویی آینهای است که تصویر پشت خود را بازتاب میدهد. درازای پل به ۱۳۱ متر میرسد. پهنای آن نیز در بخش فرازین پل اندکی بیش از ۱۱ متر است. این پهنا در اشکوبهای پایینتر، تغییر میکند. بلندای سازه از کف رودخانه تا لبهی بالایی تاقنماها، ۱۰ متر است و سقف سازه قوسدار و منحنیشکل است.
دهانههای پل خواجو پُرشمار است. در این سازه ۲۴ دهانه ساخته شده است. شکل آبشکن دهانهها به سبب نوکتیزی پایههای پل است. در پسینگاه شکلهای شمعگونه ای در دهانههای پل دیده میشود که بهدرستی معنای آن دانسته نیست و نمیدانیم که آن شمعها به چه چیز اشاره دارند؟ هم چنین در دو سوی پل دو تندیس از شیر دیده میشود. آرایههای دلانگیز و هنرمندانهی پل خواجو دربردارندهی کاشی کارها و نقاشیهایی است که بهویژه در سقف شاهنشین پل نمایانتر است. هنرمندان چیرهدست صفوی در این کار تردستیها کردهاند و اثری درخشان و کممانند پدید آوردهاند. آن هنر والا از چشم مسافران و جهانگردانی که در روزگار صفویه به اصفهان آمده بودند، پنهان نمانده است و در سفرنامهها و یادداشتهای خود بارها به این پل و زیباییهای دیدنی آن اشاره کردهاند. آنها پل خواجو را اوج هنر صفوی برشمردهاند و ساخت پل را ضربآهنگ و آمیختهای از زیبایی، نوآوری، هنر و استواری سازه دانستهاند. در روزگار ما نیز ستایشگران پل خواجو کمشمار نبودهاند.
در میانهی پل خواجو جایی هست که به آن بیگلربگی میگویند. در این بخش از سازه، نقاشیها و کاشیکاریها افزونتر و هنرمندانهتر است. پیداست بیگلربگی جایی برای شاه و شاهزادگان صفوی بوده است و آنها در آنجا مینشستند و از زیباییهای پل و زایندهرودی که جاری بود، بهرهمند میشدند.
هنگامی که پل خواجو در زمان شاهعباس دوم صفوی ساخته شد، شاعران آن روزگار در وصف زیباییهای این پل چکامههایی سرودند. یکی از آن شاعران صائب تبریزی بود. او در شعری زیبا به وصف چراغانی و جشنی که در روی پل انجام گرفته بود، پرداخته است. قصیدهی او با این بیت آغاز میشود: «اصفهان یک دل روشن ز چراغان شده است/ پل ز آراستگی تخت سلیمان شده است». دو بیت دیگر صائب در وصف گشایش پل خواجو چنین است:
بیستون است پُر از صورت شیرین، سرِ پل
که ز تردستی فرهاد، گلستان شده است
چشم بد دور از این عهد که هر چشمهی پل
زندگیبخش چو سرچشمهی حیوان شده است
پل زیبای خواجو در دیماه ۱۳۱۰ خورشیدی، در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران ثبت شده است.
*با بهرهجویی از: تارنمای «ایرانگرد»؛ «کجارو»؛ «ویکی پدیا» و کتاب «پلهای ایران» نوشتهی منوچهر احتشامی (۱۳۸۶).
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر