از زمان پیماننامه (:قرارداد) دربارهی سهم ایران از دریای کاسپین و سپس جنگ قرهباغ در مرزهای ایران، شوربختانه اکنون بیننده جنگی دیگر در مرزهای تمدنیمان در قفقاز- ایران شمالی هستیم.
در این میان، کاربرد مفهوم جغرافیای سیاسی «اوراسیا»، که ایدیولوژی سیاسی اوراسیاگرایی روسی را در دل دارد، برای ایران بسیار خطرناک است. در پایه، از دید جغرافیای سیاسی، مفهوم «اوراسیا»، پیشروی و گسترش اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیشین، به سوی آسیا – ایران بزرگ است، که از سدهی هجدهم در روسیه بنیانگذاری شده است.
در برابر، ایران، بهعنوان کهنترین یگان تمدنی-سیاسی پیوسته، نه تنها در منطقه، که در جهان، برای حفظ امنیت و آزادی و استقلال ایران در این شرایط حساس و بحرانی تاریخ، باید به جمهوریهای خودمختار منطقه کهنمان، یعنی قفقاز، نگرشی متفاوت از پیش داشته باشد، و این، برپایهی پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترک هزاران سالهمان است. چرا که روشن است، هرجا که ایران حضور نداشته باشد، دشمن ایران جایگزین میشود.
ایران نیز باید با الگوبرداری از اتحادیه اروپا، در گام نخست با ارمنستان و تاجیکستان اتحادیه ایرانی تشکیل دهد. پیشنهاد من برای نام این اتحادیه: «قاره کهن ایران» است.
بیگمان، زبان و خط فارسی، زبان و خط مشترک این اتحادیه خواهد بود.
بستن پیمانهای نظامی در راستای حفظ صلح و دوستی پایدار در حوزه تمدنی ایران، نخستین امر است.
همچنین از بُعد و گسترهی اقتصادی، ایران، نخست باید سامانه بانکی مشترک راه اندازد. دو اینکه، در امر تولید مشترک زیر نام «قاره کهن ایران» کوشش بکوشد.
همچنین، از دید فرهنگی، برپایی جشنوارههای مشترک هنری بهویژه در زمینهی موسیقی و فیلم، و پیشکشی پاداشی به نام «قاره کهن ایران» از نخستین گامها است.
از دید ورزشی نیز، برپایی مسابقهها در زمینههای گوناگون و طراحی مدال «قاره کهن ایران».
ایران به پشتوانهی آوازه پرشکوه فرهنگی و تاریخیاش و وزنهی سنگین تمدنیاش، هم در قفقاز- ایران شمالی، و هم در ایران شرقی (که به نادرست آسیای میانه نام گرفته)، میتواند بسیار زودتر از آنچه که تصورشدنیست، به جایگاه خود دست یابد.
در پایان، به عنوان نظریهپرداز اتحادیهی قاره کهن ایران، دوباره پافشاری و تاکید میکنم که آماج و آرمان این طرح، پاسداری و نگهداری از امنیت و آسایش، و برپایی آشتی و دوستی پایدار در حوزهی تمدنی ایران است.
امرداد - الهام قاسمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر