۲۴ اسفند ۱۴۰۰

آیین‌های ایرانی

آیین‌ها و سنت‌هایی در پهنه‌ی ایران فرهنگی به‌جا‌ آورده می‌شود که ریشه در قدمت این سرزمین دارد. آیین‌هایی که همچون قطعات خوش‌آهنگ از یک سمفونی سترگ در کنار هم قرار دارند و در دل‌وجان مردمان این سرزمین نواخته می‌شوند. همان‌طور که در موسیقی ایرانی هر قطعه پیش درآمدی دارد، دور از انتظار نیست نوروز که دلنشین‌ترین بخش این نغمه خوش‌آهنگ است با پیش درآمد آغاز گردد.

نوروز قصه‌ای بس کهن دارد که به دوران جمشید پیشدادی باز می‌گردد و فردوسی به نیکی از آن یاد کرده اما خارج از نگاه استوره‌شناسی یک واقعیت بدیهی پشتیبان زنده‌ماندن نوروز بوده و هست. نوروز با انقلاب در دل طبیعت همگام است، نوروز با گاهشمار ایرانی در هم تنیده است و بی‌آنکه گاهشمار ایرانی را بشناسیم قادر به درک آیین‌های نوروزی نیستیم.

گاهشمار ایران ریشه در تاریخ کهن ایران دارد هرچند نام دانشمندی بی‌مانند چون عمرخیام تضمین‌کننده صحت این گاهشمار است اما نباید فراموش کنیم که بنیان این گاهشمار توسط نیاکان خردمند ما قرن‌ها پیش از خیام بنا نهاده شده. گاهشماری که در دوره‌ی استیلای اعراب در دستگاه‌های حکومتی چند صباحی به کنار نهاده و با گاهشمار قمری جایگزین گردیده بود، اما با ایجاد تحولات سیاسی و اجتماعی در عصر جدید مجددا چون ققنوس از خاکستر حوادث زاده شد.

در نشست‌های مجلس شورای ملی دوره دوم بود که نه تنها تاریخ رسمی کشور از هجری قمری به هجری شمسی تغییر یافت بلکه برای نام ماه‌های سال به‌جای عقرب و سنبله و … که غیرایرانی هستند نام‌های ایرانی برگزیده شد، همان نام‌هایی که در ایران کهن رسمیت داشتند.

در واقع گاهشمار امروز ما شباهت‌های بسیار و تفاوت‌های اندکی با گاهشمار ایران باستان دارد در ایران باستان سال دوازده ماه سی‌روزه به‌ علاوه پنج روز را شامل می‌شد؛ که نام ماه‌های سال به ترتیب فروردین، اردیبهشت ……. امرداد، شهریور و …. اسفند بوده‌اند در واقع تنها تفاوت در نام پنجمین ماه سال است که در ایران باستان امرداد نامیده می‌شد و امروزه مرداد نام دارد.

این نام‌های دوازده‌گانه فقط یک اسم نیستند بلکه هرکدام معنا و مفهومی زیبنده دارند و برای هر ایرانی شایسته است که نه تنها معنای لفظی بلکه ژرفای معنایی آنها را بداند. معنای واژه امرداد بی‌مرگی و جاودانگی است که مانند سایر نام‌های برشمرده شده در پس این معنای لفظی، فلسفه‌ای معنایی وجود دارد در حالی‌که مرداد به معنای مرگ و نیستی است! آن‌طور که در اسناد مجلس ثبت است در آخرین لحظات و هنگام تصویب نام ماه‌های سال یکی از نمایندگان به امرداد اشاره کرد اما شوربختانه این اشتباه اصلاح نگردید و امروز پنجمین ماه سال را بجای امرداد، مرداد می‌نامیم که امید است با مطالبه‌گری فرهنگ‌دوستان سرزمین این نام به‌طور رسمی در گاهشمار دولتی اصلاح گردد.

در گاهشمار ایران‌باستان هفته جایگاهی نداشت و لذا تقسیماتی برای آن مانند شنبه و یکشنبه و … وجود نداشت در عوض هر روز از هر ماه با نام خود شناخته می‌شد. به مانند این‌که هر ماه به‌جای چهار هفته هفت روزه فقط یک هفته داشته باشد، هفته‌ای سی‌روزه!

نیاکان ما نگاهی دگرگونه به پیرامون خود داشتند و لذا بجای شماره‌گذاری روزها در این هفته سی‌روزه (شنبه و یکشنبه و ….. یازده شنبه و … بیست و شش شنبه و … و در نهایت احتمالا جمعه) بر هر روز نامی نهاده بودند تا در تعمق در معنای نام هر روز، روزی متفاوت داشته باشند و روزگاری نو.

همانطور که هفته همیشه با شنبه آغاز می‌گردد اولین روز هر ماه با روزی بنام اورمزد (اهورامزدا) آغاز می‌شد و دومین روز هر ماه بهمن نامیده می‌شد و الی آخر. به همین روی اولین روز از ماه فروردین (روز اول سال) اورمزد و فروردین نامیده می‌شد و اولین روز از اردیبهشت‌ماه نیز اورمزد اردیبهشت و به همین گونه این نام زیبنده اولین روز آغازین هر ماه بوده است. در این نام‌های سی‌روزه نام ماه‌های دوازده‌گانه سال نیز وجود داشت یعنی به‌طور مثال در شهریورماه روزی وجود دارد بنام فروردین از شهریورماه همین‌طور اردیبهشت از شهریورماه یا اسفند از شهریورماه و به همین نحو در اسفندماه هم روزی وجود دارد بنام شهریور از اسفندماه و غیره. لاجرم در فروردین ماه نیز روزی وجود دارد بنام فروردین، فروردین از فروردین‌ماه (مطابق با نوزدهم فروردین) به همین ترتیب دوازده بار درسال نام روز با ماه منطبق می‌شد که به خجستگی این تطابق و به شکرانه نعماتی که خداوند به انسان‌ها ارزانی کرده، جشنی با همان نام برگزار می‌گردید که جشن‌های ماهیانه نامیده می‌شدند مانند فروردینگان (فروردین روز از فروردین ماه) و خوردادگان (خورداد روز از خورداد ماه) و تیرگان(تیر روز از تیر ماه) و … نام آشنا ترین این جشن‌ها مهرگان (روز مهر از ماه مهر) از آن دوران به یادگار مانده است.

بجز این جشن‌های ماهیانه نیاکان ما همواره به دنبال فرصت برای برپایی جشن های دیگر بودند. از این روی جشن‌هایی مانند سده و نوروز نیز علاوه بر جشن‌های ماهیانه برگزار می‌گردیدند. خصوصا از آنجا که زادروز اشوزرتشت نیز در نوروز است اهمیت این جشن را در بین ایرانیان دو چندان می‌کرد. زادروز اشو زرتشت ششم فروردین یا مطابق گاهشمار ایرانی روز خورداد از ماه فروردین است.

از آنجا که سال سیصدوشصت‌وپنج روز دارد در ایران باستان دوازده ماه سی‌روزه به پایان می‌رسید بی‌آنکه سال به پایان رسیده باشد و پنج روز باقی مانده (پنج روز پنجه) پیش درآمدی برای نوروز و سال نو شمرده می‌شد روزهایی که به هیچ ماهی از ماه‌های دوازده‌گانه سال تعلق نداشتند. برای هر کدام از این روزها نامی جداگانه برگزیده شده بود که متفاوت از دیگر نام‌ها بود و هر روز برای خود آیینی اختصاصی داشت، البته ایرانیان باستان به طور هوشمندانه روزهای کبیسه را نیز در گاهشمار خود منظور کرده بودند که از این روی تطبیق گردش زمین به دور خورشید با گاهشمار سالیانه در طی دوره‌های متناوب اصلاح شده و لذا با دقتی درخور ستایش همواره نوروز بر اعتدالین بهاری منطبق می‌گردید.

نیاکان ما باور داشتند که روان درگذشتگان در روزهای پنجه آخر سال به دیدار آنها می‌آیند لذا وظیفه خود می‌دانستند که منزل را برای دیدار آماده کنند و از آنجا که پاکیزگی در میان ایشان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود حتما تن و جامه و خانه را می‌شستند و پاکیزه می‌کردند تا روان درگذشتگان از ایشان خشنود باشند و به این ترتیب بود که حتا پس از تغییر دین و با وجود دگرگون‌شدن گاهشمار رسمی خورشیدی به قمری این رسم در میان ایرانیان باقی ماند که امروزه به خانه تکانی شب عید شهرت دارد.

استقبال از نوروز با خانه تکانی شب عید، سنتی پسندیده است که در میان ما ایرانیان حفظ شده اما پسندیده‌تر از آن این است که ریشه‌های این سنت را بشناسیم تا به فرهنگ کهن خود بیش از پیش افتخار کنیم.

ایدون باد!



امرداد - بابک شهریاری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر