«کویر مِصر» در روستایی به همین نام، کمی بیشتر از پنجاه کیلومتری خور و جندق، جای دارد. باید از این کویر گذشت تا به نایین و اصفهان رسید. پیشترها کویر مصر نامهای دیگری داشت و آن را «کلاته یوسف» و یا «چاهدراز» مینامیدند.
روستای مصر
با شنیدن نام این کویر شاید نخستین پرسشی که به ذهن ما بیاید این است که چرا آنجا را «مصر» نام گذاشتهاند؟ بازگفتها (روایتها) میگویند داستان این نامگذاری چنین است که مردی به نام یوسف که در روستای کلاته زندگی میکرد و سرگرم دامداری بود، برای برآوردن (:تامین) آبِ مورد نیازش ناچار شد دست به حفر چاه بزند؛ چون کاریزهای (:قناتهای) روستا خشک شده بودند. این چاهها برخی را به یاد مصر و چاهی که در آنجا بود و سرگذشتی با خود داشت، میانداخت. از همینرو نام روستا را به پاس کارهای یوسف، کلاته یوسف گذاشتند و گاهگداری هم به آن روستای مصر میگفتند (بهسبب همان چاهها). کویر پیرامون آن هم بدینگونه کویر مصر نامیده شد. میگویند یکی از کارهای یوسف در روستا، ساخت خیابانی دراز و پهن بود؛ چون میدانست که کویر روستا چنان جاذبههای گردشگریای دارد که کویردوستان و گردشگران بسیاری را در آینده به این سو خواهد کشاند، از اینرو روستا به داشتن خیابانی پهن نیاز دارد. آنچه یوسف در صد سال پیش اندیشیده بود، درست بود و اکنون روستا و کویر مصر در فصلهای سرد سال لبریز از گردشگر و کویرنورد است.
گِرداگِرد کویر مصر را کوهها دربرگرفتهاند. انگار دشتی از شن و تپههای ماسهای، میان کوهها پهن شده است و رهگذران را در دل خود پناه میدهد. آن کوهها، رشتههایی از بلندیهایی هستند که فلات مرکزی ایران را نمایان میسازند. درختان گزِ روستای مصر سدی در برابر هجوم شنهای روان است. در آن میان، چاههایی دیده میشود که در جایجای کویر تا ژرفای زمین رخنه کردهاند. تپههای ماسهای اگر هم گاه زیانهایی داشته باشند و با بادهای وزنده خاک در چشم رهگذران و روستاییان بپاشند، برای آنهایی که کویرنورد هستند و شترسواری را سرگرمی دلخواهی میدانند، جاذبهای دیگر دارد و وادارشان میسازد که هرچندگاهی به کویر مصر بیایند و شادیها و لذتها از دیدنش ببرند. موتورسواران ماجراجو هم در آنجا فراواناند و یک پای ثابت گروه کویرپیمایان بهشمار میروند.
کویر مصر دیدنیهای دیگری هم دارد؛ مانند: دریاچه نمک خور، روستاهای عروسان و فرحزاد و رملهای ماسهای. رمل به معنی ریگ و شن و ماسه است. «چالسلکنون» هم در جنوب کویر مصر رَخت افکنده و فرورفتگیهایی درون زمین است. این فرورفتگیها را تپههای شنی دربرگرفته است. چالسلکنون در راهی دیده میشود که دو روستای مصر و فرحزاد را به هم پیوند میدهد. دریاچه نمک سلکنون نیز در همانجاست.
یک روستای دیدنی دیگر در آن حوالی، «بیاضه» است و با جنوب باختری خور 50 کیلومتر فاصله دارد. سرشار از نخلستان است و سازهای از دورهی ساسانیان در آنجا سایهافکن است. افزون بر این نشانههای تاریخی، اقامتگاهی نو هم در آنجا هست و یاریرسان گردشگران و کویرنوردان.
اما «تخت عروس» چیز دیگری است! زیبا و تماشایی و دلبُردنی! از فراز آن کویر مصر پیداست. دیوارهایی بلند دارد که فرسایش خاک آنها را شکلهای شگفتآوری داده است. بیسبب نیست که آنجا را همانند عروس دانستهاند.
آبوهوای کویر مصر، مانند دیگر گسترههای کویری ایران، گرموخشک است. پس باید اندکی بردباری کرد و در فصلهای سرد کویرنوردِ مصر شد. البته هر اندازه که در روز تابش آفتاب تند و توانفرساست در شب هوا رو به خُنکی و حتا سردی مینهد و جلوهی دلپذیری میگیرد.
کویر مصر سرشار از گونههای جانوری است؛ روباه شنی، مار، خرگوش، کارال، رتیل، عقرب و شاهینهای بلندپرواز، در آنجا یافتنیاند. شتر و گربههای وحشی هم که جای خود دارند! خزندههای گزندهی کویری در فصل سرد سال در خوابِ ناز بهسر میبَرند. از اینرو در این فصل، کویرپیمایان از نیش آنها در امان هستند!
همچنین کویر مصر جای درخور (:مناسبی) برای ستارهنگری در شبهای پُرستارهاش است. رصد ستارگان از دلانگیزترین تفریحات دوستداران اخترشناسی است.
* یارینامه: تارنماهای: کجارو؛ سایت مجلهی علیبابا؛ ویکیپدیا
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر