تندیسی بزرگ، بر سکوی یک میدان ایستاده است و خلیج پارس را تا دوردستها میپاید. روزی روزگاری با همهی وجودش بوشهر را از استعمار انگلیس رهایی بخشید و امروز انگار پارس ماندن خلیج را میپاید. آن مرد دلاور، با چهرهای استوار در کرانهی خلیج پارس همان رییسعلی دلواری است. دلاوری از روستای دلوار در دشت تنگستان بوشهر.
رییسعلی در سال ۱۲۶۳ خورشیدی در روستای دلوار زاده شد. مادرش شهین و پدرش رییسمحمد، کدخدای دلوار بود. روستای دلوار که به چم(:معنا) دلاور است مردی در سینه پرواند که نه تنها ایرانیها که انگلیسها هم نامش را فراموش نکردند.
در سال 1326 مهی زمانی که مجلس ایران به دست محمد علی شاه، منحل شد در شهرهایی چون تبریز، رشت، اصفهان، مردم مبارزه دربرابر حکومت را آغاز کردند و مردم بوشهر نیز به یاری رییسعلی دلواری شهر را از دست حکوت درآوردند. او نزدیکبه ۹ ماه شهر را در کنترل داشت. با تصرف گمرک بوشهر که در اجارهی انگلیسیها بود، نیروهای این کشور به دخالت نظامی در منطقه پرداختند و جنگ و گریزی آغاز شد که تا سالهای جنگ یکم جهانی دنباله داشت.
در آغاز جنگ جهانی یکم در سال ۱۹۱۴ میلادی قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب به ایران هجوم قرار دادند و کشتیهای جنگی انگلستان دربرابر بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۱۷ امرداد ۱۲۹۴ کمکم قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی را داشتند. یک روز پس از اشغال بوشهر، 14 تن از ساکنان آن علیه اشغالگران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند.
انگلیسیها تلاش فراوانی کردند تا رییسعلی را با پول بخرند و مبلغ ۴۰ هزار پوند به او پیشنهاد دادند، اما تلاش آنها سودی نداشت.
همزمان با این تحولات، نیروهای امنیتی بریتانیا در یک اقدام بیسابقه و غیرقانونی، کنسول آلمان در بوشهر را به همراه دو تن از ماموران یک شرکت تجاری آلمان به اتهام جاسوسی علیه انگلیس بازداشت و به هندوستان تبعید کردند. این کار خشم رییسعلی را برانگیخت و او را واداشت تا بر شدت مبارزه دربرابر انگلستان بیافزاید و در یورشهای شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگلیسیها وارد آورد.
در یکی از این شبیخونها، که در ۲۱ تیر ۱۲۹۴ رخ داد، رییسعلی دو تن از افسران بلندپایه انگلیسی را به همراه 11 تن سرباز هندی از پای درآورد و نیروهای رِییسعلی بدون تلفات برگشتند. این پیروزی بیش از آنکه اهمیت نظامی داشته باشد، اهمیت سیاسی روانی داشت. پذیرفتن این رویداد برای دولت بریتانیا بسار سخت بود و شوندِ آن شد که آنها نیروهای آمادهی اعزام به بغداد را که شمارشان 2 هزار تن بود، برای رویارویی و یورش به پایگاه رییسعلی (روستای دلوار)، به بوشهر فراخواند.
رییسعلی که پیشاپیش از یورش به دلوار آگاهی داشت، مردم دلوار را در کوههای پیرامون به نام «کلات بوجیر» پناه داد. سربازان انگلیسی و هندی هنگامی که وارد دلوار شدند روستا خالی از سکنه بود. به همین جهت خشمگینانه به گلولهباران خانههای خالی و قطع نخلهای دلوار کردند. رییسعلی در همان شب با ۴۰۰ تن از نیروهای خود به قوای انگلیسی شبیخون زدند و ۶۰ تن از نیروهای متجاوز از جمله یک ژنرال بلندپایه را از پای درآوردند و همین کار شوند پیروزی وی در این جنگ شد.
پس از این جنگ رییسعلی دلواری بر یورشهای شبانه خود به بوشهر و پادگان انگلیسیها افزود و با همفکری دیگر خوانین منطقه طرح یورش سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پیریزی کرد. در گیرودار تدارک این یورش بود که در شب ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ برابر با سوم سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی هنگامیکه او قصد شبیخون به عمارت سفید سبزآباد را داشت، در محلی به نام تنگک صفر از پشت مورد اصابت گلوله یکی از همراهان میهنفروشاش به نام غلامحسین تنگکی قرار گرفت و در سن ۳۴ سالگی به شهادت رسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر