در فاصلهای دور، در 355 کیلومتری از شیراز، شهر گراش نمایان است. این شهر در بخشبندیهای کشوری در شمار شهرهای استان فارس شمرده میشود. گراش در دشتی که شمال و جنوب آن کوهها سربرافراشتهاند، پی افکنده شده است. سالهای بسیاری از تاریخ گراش در فرمانروایی حاکمان لارستان و بنادر سپری شده و رویدادهای تاریخی ریز و درشتی را از سر گذرانده است.
گراشیها تیرهی ایرانیتبار لارستانیاند و به گویشی سخن میگویند که به آن اَچُمی میگویند. گفتهاند که گراش به چم «جای خوب» است. در این شهر نشانهها تاریخی کمشمار نیست. یکی از آنها آبانباری است که به آن «برکهکل» میگویند و به سخنی بزرگترین آبانبار تاریخی ایران است.
در روزگار قاجاریه بود که آبانبار برکهکل ساخته شد. ساخت آن را به نیکوکاری به نام اسداله گراشی نسبت میدهند. او با بیگلربیگی فارس خویشی و پیوند داشت. یک نکتهی درخور یادآوری آن است که تنها پس از زمان بسیار کوتاهی از ساخت آبانبار، بارشهای سیلآسایی در گراش روی داد و سبب فروریختن گنبد آن شد. هنوز هم میتوان بازمانده گنبد فروریخته را دید. اما از دید مهرازی، ساخت چنان سقفی که 19 متر بوده است، شاهکار دانسته میشود؛ آن هم با ساختمایه (:مصالح) بسیار ساده و در دسترس.
ورودیهای ششگانهی آبانبار گراش برای ذخیرهی آب، درون این مخزن بزرگ است. ورودیها یک اندازه نیستند و در یکی از آنها پلکانی دیده میشود که به سطح پایینتر از زمین و درون مخزن میرسد. این مخزن، دایرهای شکل است. ستبری دیوارهای آن درخور توجه است و بهتمامی مخزن را آمادهی انباشت آب میسازد. در ساخت آبانبار گراش از سنگهای تراشخورده بهره بُرده شده است.
یک نام دیگر آبانبار برکهکل گراش «گنجالبحر» است؛ نامی که چندان گوشنواز نیست! شاید این نام بدان سبب بر سر زبانها افتاده باشد که برکهکل را بزرگترین آبانبار ایران برآورد کردهاند. هر چند برخی دیگر آبانبار سردار بزرگ قزوین را بزرگتر از برکهکل میدانند و این امتیاز را به سازهی شهر قزوین میدهند که بزرگترین آبانبار ایران دانسته شود. از یاد نبریم که آبانبار دریا دولت در بندر کنگ استان هرمزگان نیز به اندازهی این دو آبانباری (برکهکل و سردار) بزرگ است. به هر روی، در بزرگی و شکوه آبانبار گراش گمانی نیست و آن را باید سازهای مهم در میان آبانبارهای ایران دانست. آبانبار برکهکل 18 هزار و 300 متر مکعب گنجایش آب دارد.
بلندای برکهکل به 21 متر میرسد. از آن نه تنها برای برآوردن (:تامین) آب آشامیدنی، بلکه برای آبیاری نخلستانها هم بهره برده میشده است. برکهکل را یک آبانباری شهری میدانند. بدین معنا که اکنون در میان خانهها و ساختمانهای شهر گراش جای گرفته است و در گرداگرد آن ساختمانها قد برافراشتهاند؛ تا بدان اندازه که در میان ساختمانهای بلند و کوتاه، چندان دیده نمیشود! حتا نوشتهاند که این برکهی تاریخی و باارزش «امروزه آب آن بلااستفاده و آلوده به زباله است» (گزارش تارنمای هفتبرکه، اخبار و فرهنگ در گراش- آبان 1397). این که چنین سازهی باارزشی چرا باید در میان ساختمانسازیها از چشم بیفتد و آب آن آلوده باشد؟ پرسشی است که پاسخ آن هرچه باشد تاسفبرانگیز است و نشان از کممهری برخی از ما به میراث گذشتگانمان است.
در سندهای بخشبندی آب برکهکل، 12 سهم در نظر گرفته شده بود که یکی از سهمها ویژه و وقف مردم بوده است. این نیز اشاره کردنی است که ساخت این آبانبار چیزی نزدیک به 20 سال زمان بُرده است!
آبانبار برکهکل گراش با کوششهای مردمان آن دیار در دیماه 1379 خورشیدی، در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است. افسوس که این ثبت ملی جلو راکد شدن و آلودگی آب آن و از چشمنیفتادنش نشده است! مگر ثبت ملی برای نگاهبانی و محافظت از میراث تاریخی ما نیست؟ پس چرا باید برکهکل و مهرازی (:معماری) آن، که شاهکاری از هنر مردمان آن دیار است، به چنان حالوروزی بیفتد؟ بیگمان میراث تاریخی و فرهنگی پیشینیان را باید با دلسوزی بیشتر نگاهبانی کرد و به آیندگان سپرد.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر