۲۰ اسفند ۱۳۹۸

میرنوروزی، آیین باستانی پیشواز نوروز ایران (بخش یکم)

میرنوروزی، نمونه‌ای از نمایش ایرانی بوده که ریشه در آیین‌های کهن داشته است. این نمایش زیبا و کهن ایرانیان از جمله آیین‌های باستانی در پیشانی نوروز و بهار است که در درازای سده‌ها و هزاره‌ها ماندگار شده است.

به گزارش اَمرداد، با نزدیک شدن به جشن جهانی نوروز و فرارسیدن بهاری دیگر، طبیعت نیز رنگ‌و رو و بوی دیگری به خود گرفته و به گفته‌ای “نو خواهد شد”. و این نو شدن، همان راز ماندگاری نوروز است.
آیین‌ها و آداب‌ که در پیشانیِ جشن جهانی نوروز ایرانیان نمودار شده است، بی‌گمان با خردوَرزی و اندیشه همراه بوده و پس از گذرِ هزاره‌ها با اندکی دگرگونی به ما رسیده است. این آیین‌های کهن یک‌شبه پدیدار نشده که بتوان آن را به‌سادگی و آسودگی از دل مردم پاک کرد. نیاکان ما برای ماندگاری فرهنگ و شناسه‌ی (:هویت) ایرانی، چه خون‌دل‌هایی که نخورده، رنج‌های فراوانی که نکشیدند و چه جان‌فشانی و جان‌بازی‌ها که نکرده‌اند. آن هنگام هم که در برابر دَدمنشی‌های (:وحشی‌گری‌ها) بیگانگان تاب نیاورده و در میدان نبرد و رزم باخته و شکست خوردند، تنها فرهنگِ سترگ و نازش‌خیز ایرانیان بود که در برابر دشمنان استوار و پابرجا ماند و حتا آنان را شیفته و دلبسته‌ی خویش کرد.
ز نادان بنالد دل سنگ و کوه…
اما چند سالی است که آیین‌ها و جشن های ملی ما با ستیز دشمنان فرهنگ ایرانی روبه‌رو گشته و یا با کم‌خردی و نادانی و ندانم‌کاری برخی‌ها، آب به آسیاب دشمن پاشیده‌ایم و در پی به گمراهی (:انحراف) کشاندن این آیین‌ها و جدایی و گسست آن با مردم خود هستیم. ولی زهی خیال خام …
سخن درباره‌ی آیین و آداب چندین هزارساله‌ی ایرانی است. ناآگاهان و دشمنان فرهنگ ایرانی، یک روز سبزه‌ی نوروزی را بهانه می‌کنند و ممنوع و روزی دیگر ماهی را. اما آن‌ها گویی نمی‌دانند که این فرهنگ توانمند و پرشکوه از پسِ هزاره‌ها و ستیزهای فراوان در درازای تاریخ سربلند بیرون آمده است. شاید هم خود را به خواب زده‌اند و یا از تاریخ و پیشینه‌ی خود نا آگاهند. هر چه باشد، هرکه باشد راه را بی‌راه آمده است و …
در سال‌های گذشته در چندین گزارش به بررسی و واکاوی آیین‌ها و آداب نوروزی از جمله، فلسفه‌ی گذاشتن ماهی بر خوان (:سفره) نوروزی و سبزه پرداختیم. همچنین در پژوهشی درباره‌ی جشن چهارشنبه‌سوری و چگونگی پدیدار شدن آن و پیوند نداشتن این جشن با استوره‌ی «سیاوُش» آن را بررسی کردیم.
در یادداشت کنونی برآنیم تا به جستار میرنوروزی و فلسفه و چرایی پدیداری این آیین باستانی پرداخته و برای خوانندگان و دوست‌داران فرهنگ ایرانی، روشنگری کنیم. از همین‌روی، با دو کارشناس و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایرانی به گفت‌وگو نشسته‌ایم و به بررسی و واکاوی یکی از آیین‌های کهن و دیرینه‌ی ایرانی پرداخته‌ایم. هر چند که، در این واکاوی و گفت‌وگوها به انگیزه‌ی به درازا کشیده نشدن جستار و خستگی خوانندگان و دوست‌داران فرهنگ ایرانی، تنها به بخشی از فلسفه و پدیداری آن پرداخته شده است.
تو این را دروغ و فسانه مخوان …
 آیین ها، نمادها و استوره‌های هر کشوری بیانگر فرهنگ و باورهای مردم آن سرزمین است که در پس سده‌ها و هزاره‌ها هستی یافته و ماندگار شده است. ایران نیز، همانند دیگر سرزمین‌های باستانی آیین‌های ویژه‌ی خود را داشته است. بی‌گمان یکی از آیین‌های برجسته و یگانه‌ی این سرزمین اهورایی، جشن‌های باستانی ایرانیان است که نشانه‌ی خِردورزی و هوشمندی نیاکان پاک‌نهاد ما بوده است.
در سرزمین پهناور و باستانی ایران جشن‌های فراوانی وجود داشته است که بیانگر بینش، شناخت، درک و نگاه آرمانی گذشتگان ما از زندگی، هستی و پیرامون خود بوده است. همچنین یکی از فلسفه‌های مهم جشن‌های ایرانی، شاد زیستن و ستایش پروردگار جان و خرد است. از همین‌روی است که به گفته‌ی شادروان بهرام فره‌وَشی ایرانیان در روزگار ساسانی بیش از 60 جشن ملی داشته‌اند که در سراسر این سرزمین پهناور برگزار می‌شده و مردم آن‌ها را پاس‌داشته و ارج می‌نهادند.
اما امروزه از آن همه‌ جشن، شمار (:تعداد) اندکی برجای مانده است و بیشتر مردم کشور نیز، از چند و چون و فلسفه‌ی همین شمار اندک هم آگاهی چندانی ندارند. از سویی، شوربختانه دشمنان فرهنگ ایرانی و برخی از ناآگاهان درکشور و برخی از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نادانسته یا دانسته، با این آیین و آداب کهن نوروزی از درِ ستیز برآمده و آن‌ها را وارداتی خوانده و یا آیین‌هایی نوپا دانسته که نباید برگزار شوند!؟
درباره‌ی میرنوروزی که در دوران اسلامی به عمو نوروز و یا حاجی فیروز تغییر نام یافته و دگرگونی‌هایی در فلسفه‌ی آن پدیدار گشته است، در خوش‌بینانه‌ترین حالت بیشتر مردم، این آیین و نمایش کهن را گداپروری و بیچارگی دانسته‌اند. و یا برخی برای دفاع از این آیین، میرنوروزی را نگهبان آتشکده‌ها دانسته و رخسار تیره و مشکی‌رنگ آن‌ها را به انگیزه‌ی دود آتش در آتشکده‌ها به‌شمار آورده‌اند که جای بسی شگفتی و افسوس دارد که فرزندان و نسل جوان امروز ما تا این اندازه بیگانه و ناآگاه با فرهنگ نیاکانی خود باشند.
از سویی، برخی از پژوهشگران و نویسندگان آیین میرنوروزی را به کشور بابل و یا آشور در دوران باستان نسبت می‌دهند که مهم‌ترین فرد از این گروه، زنده‌یاد مهرداد بهار، استوره‌شناس ارجمند و پیشکسوت ایرانی بود. در این جا، نگارنده بر آن نیست که به بررسی و واکاوی این موضوع بپردازد. زیرا نه در این جستار می‌گنجد و نه آرمان (:هدف) ما از نوشتن این گزارش است. آرمان نگارنده تنها آشنایی جوانان و دوست‌داران فرهنگ ایرانی با یکی دیگر از آیین‌های کهن نیاکانی و وابسته (:مربوط) به جشن جهانی نوروز است و روشنگری در این زمینه. تنها نیاز است که خوانندگان بدانند از آن کشور کهن و دیرینه‌ی بابل و آشور جز نام چیز دیگری برجای نمانده است. این در حالی است که ایران به انگیزه‌ی پشتوانه‌ی بسیار توانمند (:غنی) فرهنگی پس از فراز و فرودهای فراوان از گذر سده‌ها و هزاره‌ها و نبرد و رزم‌های سخت و خونین، هم‌چنان پابرجا و استوار بوده و باور ما بر این است که تا همیشه‌ی تاریخ و جهان پایدار و جاوید خواهد ماند. پس این فرهنگ شکوهمند ایرانی است که “خاری است بر چشم دشمنان چشم‌تنگ”. همچنین نگارنده باورمند است که آیین میرنوروزی، یک آیین و نمایش ایرانی بوده است که تا کنون و در درازای (:طول) تاریخ پابرجا مانده است. وگرنه در توفان سهمگین حوادث و ددمنشی‌های بی شمار دشمنان و تاراج کشور، باید تا کنون از میان رفته و یا به دست فراموشی سپرده می‌شد.


سیاوش آریا پژوهشگر تاریخ ایران و میراث فرهنگی – کنشگر میراث فرهنگی و گردشگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر