تاراج گران اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانههای پوچ و خیالاَنگیز یافتن گنج، گوردَخمهای ارزشمند و بیهمتا را در یکی از روستاهای شهر مَرودَشت شکسته و خُردهسنگهای گوردَخمه را در کنار آن و بر روی زمین ریخته که همچنان آثار این دستاَندازیها نمایان است.
به گزارش اَمرداد، در یکی از روستاهای مرکزی شهر مَرودشت و بر روی صخرهای دو گوردَخمه بسیار ارزشمند در کنار یکدیگر قرار دارد که بهتازگی از سوی سوداگران اَموال تاریخی و فرهنگی به بهانههای خیالاَنگیز و پوچ همیشگی یافتن گنج، با ابزارهای کَندوکاو همانند پیکور برقی، سنگ فِرز و … بیشرمانه و خودخواهانه به آنها دستاَندازی (:تعرض) کرده و بخشهایی از یکی از گوردَخمهها را شکسته و خُردهسنگهای آن را در کنار اثر یادشده و بر روی زمین ریخته و بیگمان پس از به دست نیاوردن چیزی همانند گنج، محوطه را ترک و فرار کردهاند. این افراد سودجو و فرومایه و نابخرد با دستاَندازی به یادگارهای تاریخی و نیاکانی، آسیبهای جدی و فراوانی را به آن وارد کرده که دل هر دوستدار تاریخ و فرهنگ و میراث ایرانی را به درد میآورد و چیزی جز دریغ و اَفسوس برجای نمیگذارد.
درد جانسخت و نگرانی فزاینده آنجا است که بدانیم این یادگارهای تاریخی و فرهنگی ارزشمند در درازای سَدهها و هزارهها و فراز و نَشیبهای فراوان از سوی پدران و مادران همین فرومایگان سودجو پاسداری و محافظت شده است. اما امروزه برخی از فرزندان همان افراد بومی که در درازای تاریخ پاسدار و نگهبان یادگارهای تاریخی و فرهنگی که نشانههای آشکار هویت ملی و شناسنامهی بالَنده و غرورآمیز مردم منطقه و کشور بوده، به بهانههای زیادهخواهی و فرصت طلبانه و خیال پوچ “یک شبه رَه صد ساله را رفتن” و پولدار شدن، دست به نابودی آنها زده و میراث ملی ارزشمند نیاکانی را از میان برده و از صفحهی تاریخ و چهرهی روزگار پاک میکنند. و چه غماَنگیز و دردناک است قصهی تکراری و همیشگی دستاَندازیهای فراوان به یادگارهای تاریخی و فرهنگی در سراسر کشور که چندی است شوربختانه به یک رَوند عادی تبدیل شده است.
اَندوهبارتر آنکه، همین عادی شدن و دنبالهی رَوند دستاَندازیهای فراوان به یادگارهای تاریخی و فرهنگی، اَنگیزهی بیخیالی و بیتفاوتی بخش بزرگی از جامعهی علمی و دانشگاهی کشور و کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی و بهویژه بیشتر باستانشناسان و حتا خبرگزاریهای رسمی و معتبر و رسانهها شده است و گویا همگی تنها بینندهی این ویرانیها و از میانرفتن نشانههای کیستی و چیستی خویش شدهاند. و این درد جانسوز و بزرگی است که همواره مایهی آزار و نگرانی بخش کوچکی از کُنشگران میراث فرهنگی و دیدبانان یادگارهای تاریخی و میراثی کشور شده که هنوز و همچنان پای کار ایستادهاند.
گوردَخمهای که پیش از ثبت ملی، شکسته شد و آسیب جدی دید
نگارنده به دنبال آسیب جدی و شکستهشدن این گوردَخمهی بسیار ارزشمند و بیهمتا، پیگیر نامی که در پروندهی ثبت ملی از آن یاد شده است از مسوول ثبت آثار تاریخی ادارهی کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان شد و پس از پیگیریهای فراوان و فرستادن نگارهی (:عکس) گوردخمه برای مسوول ثبت، روشن شد که پروندهای از این اثر وجود ندارد و به گمان فراوان گوردخمهها ناشناخته بوده و هنوز به ثبت ملی نرسیده است. پس از آن، نگارنده برای اطمینان بیشتر از این موضوع، با کارشناس ادارهی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهر مَرودشت گفتوگو کرده است.
محمدتقی قلعهنویی، باستانشناس در پاسخ به نگارنده گفت: «با نگرش به نشانی منطقهای که از گوردخمه میدهید، من چنین اثری را ندیدهام و نمیشناسم و پروندهی ثبتی هم به گمان فراوان نباید داشته باشد. نگارنده برای این که تردیدی در کار نباشد، نگاره گوردخمهها را برای این کارشناس میراث فرهنگی مَرودشت فرستاده، که وی پس از دیدن با اطمینان بیان کردند که چنین گوردخمهای را ندیده و نمیشناسیم و بدون تردید به ثبت ملی هم نرسیده است».
با این همه، نگارنده برای آگاهیرسانی و پیگیری بیشتر به مسوول یگان حفاظت میراث فرهنگی شهر مَرودشت گفتوگو کرده است. روحالله خالدیان در پاسخ گفت: « با نگرش به نشانیای که میدهید این گوردخمهها یکی دو ماه پیش از سوی افراد سودجو و ناشناس آسیب دیده و شکسته است. من نیز، نامهی آن را همان زمان پس از بازدید میدانی به یگان حفاظت میراث فرهنگی استان فرستادهام و آنها در جریان هستند. همچنین این گوردخمهها هنوز به ثبت ملی نرسیده است. با این همه، بنا است به زودی از سوی مسوول حفاظت و مرمت پایگاه جهانی پارسه (تختجمشید) مورد مرمت و وصالی قرار گیرد».
خالدیان همچنین از کمبود تجهیزات و ابزار مورد نیاز و کمبود بودجه و نیروی کار و دشواریهای پیشرو، کمی گلایهمند است و خواستار رسیدگی و برطرف شدن مسایل موجود به ویژه در زمینهی کمبود تجهیزات از مقامهای بالاتر کشوری است تا بتوان بهتر و شایستهتر از آثار تاریخی و فرهنگی که پراکنش زیاد و شمار (:تعداد) فراوانی را در شهر مَرودشت در برمیگیرد، پاسداری و حفاظت کرد.
درسی به نام میراث فرهنگی باید در آموزش و پرورش گنجانده شود
نگارنده به عنوان یک کُنشگر و پژوهشگر میراث فرهنگی سالهای سال است در نوشتارها و گزارشهای خود به موضوع گنجاندن درسهایی به نام میراث فرهنگی و زیستبوم در آموزش و پرورش و درس دادن آن از کلاس سوم یا چهارم دبستان در میان دانشآموزان و آیندهسازان کشور شده و از مسوولان و تصمیمگیرندگان کشور به ویژه نمایندگان خانه ملت (مجلس) خواستار رسیدگی و توجه و پیگیری به آن بوده است. به باور کُنشگران و کارشناسان میراث فرهنگی و زیستبوم تا هنگامی که درسهایی به نام میراث فرهنگی و زیستبوم به درسهای دورهی دبستان گنجانده نشود و فرزندان این مرزوبوم با جُستار میراث فرهنگی و زیستبوم آشنا نشوند، بیگمان در آینده و بزرگسالی نمیتوانند نگاهبانان و حافظان خوبی برای داشتههای تاریخی و فرهنگی و طبیعی باشند. همچنین بیشتر کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی خواستار آن هستند که موضوع شناخت و تعریف میراث فرهنگی (و نه گردشگری) در رسانههای رسمی و معتبر به ویژه رادیو و تلویزیون با برنامهریزی هدفمند در دستور کار آنها جای گیرد تا مردم بیشتر با این جستارها آشنا شوند. وگرنه با وضعیت پیشرو و دستاَندازیهای گستردهی سودجویان اَموال تاریخی و فرهنگی، وزارت میراث فرهنگی رَه به جایی نخواهد برد و این کار بهمانند “آب در هاون کوبیدن است” . همچنین نیاز است تا پالایش فرهنگ در همهی بخشهای جامعه صورت گیرد. از سویی، امروزه با رشد روزافزون تکنولوژی و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند و استقبال پر شور نوجوانان و جوانان از آن، باید هرچه زودتر وزارت میراث فرهنگی و همهی نهادهای فرهنگی مسوول، دست به تولید محتوای مناسب و بهروز در زمینهی میراث فرهنگی بزنند و در شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی پخش کرده تا هم آموزشی باشد برای نسل جوان و هم همهی مردم با موضوع میراث فرهنگی بهدرستی و خوبی آشنا شوند. آن هنگام است که میتوان امیدوار به پاسداری و حفاظت از یادگارهای تاریخی و فرهنگی کشور بود.
گوردخمههای مَرودشت، یادگاری دو هزارساله که ناشناخته مانده است
دربارهی دیرینگی گوردخمههای یادشده با نگرش به منطقهای که این یادگارها در آن وجود دارد و در نزدیکی دیگر یادمانهایی آرامگاهی (گوردخمهها و اُستودان و دَخمکها) جای گرفته است، میتوان دیرینگی آنها را به دورهی فراهخامنشی (پس از هخامنشیان) یا پیش از ساسانیان نسبت داد. همچنین نوع تراش و ابزارهای استفاده شده در تراش گوردخمهها و این که نمونههای فراوانی در شهر مَرودشت از این دورهی تاریخی کمتر شناخته شده، وجود دارد ما را بر آن وا میدارد که دورهی فراهخامنشی و یا پیش از ساسانی را برای آنها برگزیده و پیشنهاد دهیم. از همینروی، دیرینگی این گوردخمهها به دو هزار تا دو هزار و اَندی سال میرسد. همچنین این نمونه از یادگارهای تاریخی و فرهنگی از دید بررسی و پژوهشهای باستانشناسی دارای جایگاه ویژهای است و حتا میتواند پایاننامهی دانشجویان رشتههای باستانشناسی، تاریخ و ادیان قرار گیرد. از سویی، پژوهش و مطالعه بر روی گوردخمههای باستانی بهویژه دورهی کمتر شناخته شدهی فراهخامنشی ما را با آیین، آداب، دین و تاریخ اجتماعی و گاه سیاسی و باورهای مردم آن دوره آشنا میسازد و این جستارها دارای ارزش فراوانی نزد پژوهندگان و نویسندگان و علاقهمندان بوده و است.
نگارههای زیر را که با گوشی همراه و بهتازگی گرفته شده است، ببینید:
این گوردخمه ها به گمان فراوان مربوط به دوره فراهخامنشی است
غارتگران گوردخمه های بیش از دوهزارساله مرودشت را نابود کردند
گوردخمه های مرودشت پیش از کار کارشناسی و ثبت، از سوی سودجویان شکسته شده و آسیب دیده است که جای افسوس فراوان دارد
فرتورها از سیاوش آریا
خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر