هرات و افغانستان نامهایی هستند که انگلیسها بر این گستره از ایران بزرگ گذاشتند. این سرزمین از زمان پایهگذاری کشور ایران به دست کوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب ما بود. همچنین برای مدتی نیز شاهزادهنشین ایران و مقر فرمانروایی خراسان بود و شاهعباس که در هرات زاده شده بود پیش از تختنشینی در این شهر میزیست.
هرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود».
پس از مرگ نادر، افغانها بر هرات چیره شدند. انگلستان که از دیر زمان نگران دستاندازی روسیه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزمینی دوخته که خود نام افغانستان بر آن نهاده بود تا بتواند آن را مانند دیواری میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و بازدارندهی پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود.
پس از اینکه هرات به دست نیروی ناصرالدینشاه افتاد، دولت انگلستان که از این کار ناخرسند بود، به ایران اعلان جنگ داد و جزیره خارک و بوشهر را به اشغال خود درآورد. در این حال درگیریهایی بین نیروهای ایرانی و انگلیسی روی داد که به شکست سربازان ایرانی انجامید.
از این رو رایزنیهایی برای صلح آغاز شد که به بستن پیماننامه پاریس در فرانسه بین ایران و انگلیس انجامید. به موجب این معاهده ننگین، دولت ایران تعهد سپرد که هرات و تمام خاک افغانستان را تخلیه نماید و از هر خواستهای نسبت به حکومت خود در هرات و تمامی افغانستان دست بردارد. انگلیسیها نیز پذیرفتند که نیروی خود را از ایران خارج کنند و اسرای جنگی ایران را آزاد سازند.
این معاهده، دست ایران را به کلی از دخالت در افغانستان کوتاه کرد و باعث نفوذ انگلستان در دربار ایران گردید. بنابراین، هرات به کلی از ایران جدا شد و افغانستان نیز با عنوان استقلالیابی، از ایران استقلال یافت.
عهدنامه پاریس، ضربه شدید دیگری بود که بر پیکر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آمد و بر اثر آن، که کمتر از پیماننامههای گلستان و ترکمنچای میان ایران و روسیه نبود، گسترهی فرمانروایی ایران به کمترین حد خود رسید.
امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر