۳۰ خرداد ۱۴۰۲

نگاره‌ها و نوشته‌های سنگی ایران باستان - سنگ‌ برجسته‌ی ملکشاهی؛ یادگاری از امپراتوری آشور

آشور امپراتوری جنگاور جهان باستان بود. تمدنی شکوفا و ادبیاتی سرشار داشتند و در نگاشتن گل‌نبشته‌‌های (:لوحه‌های گِلی) یادبودی و سالنامه‌های شاهی همواره کوشا بودند. آن‌چه از تمدن آشور به‌جا مانده است، پُرشمار است. یک نمونه‌ی آن در قلمرو بیرون از مرزهای آنان هنوز هم برجاست و اکنون در بخشی از استان ایلام کنونی دیده می‌شود. آن‌جا را سنگ‌برجسته‌ی «گُل‌گُل ملکشاهی» می‌نامند.

روستای گل‌گل در فاصله‌ای کمتر از 10 کیلومتر از شهر ارکواز ملکشاهی، در استان ایلام، جای دارد. از شهر ایلام تا گل‌گل 25 کیلومتر راه جاده‌ای است. بر روی دیواره‌ی تنگه‌ی کوچکی از روستا، سنگ‌برجسته‌ای دیده می‌شود که نشان از چیرگی و قدرت شاهان امپراتوری آشور در دوران باستان دارد؛ زمانی که آشوریان نیرومند پهنه‌های دور و نزدیک به سرزمین‌شان را درمی‌نوردیدند و دست به کشتار و چپاول می‌زدند.
آن‌جا که اکنون ملکشاهی نامیده می‌شود، بخشی از سرزمین ایلامی (عیلامی‌)های باستان بوده است؛ یا شاید هم بخشی از تمدن کاسی‌ها. شاهان آشور پیوسته به سرزمین ایلام و قلمرو کاسی‌ها یورش می‌بردند و از این کار هیچ‌گاه دست نمی‌کشیدند. به هر جایی هم که چیره می‌شدند، نگاره و نوشته‌ای از خود به‌یادگار حک می‌کردند تا همگان (و آیندگان) بدانند که آنان چه نیرو و توان نظامی‌ای داشته‌اند. این امپراتوری دیرپا و کهن، سرانجام به دست مادها و بابلی‌ها از میان رفت.
در یکی از آن یورش‌ها بود که شاه آشور به جایی که امروزه ملکشاهی نامیده می‌شود رسید و دستور داد که سنگ‌نوشته‌ای به خط میخی و به زبان آشوری بر روی یکی از صخره‌ها بنویسند. این نوشته بلندایی 135 سانتی‌متری و پهنایی 90 سانتی‌متری دارد و در میانه‌ی آن نقش نیم‌رُخ و پیکر شاه آشور به‌شکلی برجسته نمایان است. شاه، کلاه بر سر و ردایی بلند بر تَن دارد و شمشیری در دست. بخشی از این نقش در گذر زمان پاک شده است، اما شُکوه و قدرت شاه آشور هنوز هم در آن نمایان است. در پشت سر او هلال ماه نقش زده شده است، به نشانه‌ی کمک ماه به شاه تا بر دشمنانش پیروز شود.

ashoori

بلندای نوشته از زمین، نزدیک به سه‌متر است و سطرها به شکل افقی نوشته شده‌اند. نخستین‌بار لویی واندنبرگ، خاورشناس بلژیکی (1923- 1994 م.)، این سنگ‌نوشته را خواند و برگردان کرد. متن آن (با برخی پاک‌شدگی‌ها) چنین است: «به آشور و خدایان بزرگ که به هواخواهی شاه برخاستند. شاه، بر دشمنانش چیره شد… خدایان مرا نامزد کردند برای پادشاهی در شکم مادر. انلیل [:خدای باستانی میان‌رودان] مرا برای چیرگی بر روی زمین و مردم فراخواند. سین و شماش [:خدایان آشور]، بنیاد فرمانروایی مرا فراهم ساختند. نبو و مردوک [:دو خدای دیگر آشوری‌ها] مرا دانایی بسیار و درک فراوان بخشیدند. خدایان بزرگ از راه مهربانی در جایگاه خود مرا بر تخت شاهی پدرم جای دادند. آن‌ها مرا بر زمین چیره ساختند. شهر… آن‌ها بیرون رفتند… روی آن نوشتم ستایش کارهایی که انجام دادم. این سنگ‌نوشته یادگار من برای پسرانم و شاهان آینده است. این ستایش خدایان بزرگ را ببینید. باشد که به قربانی بپردازید. آن که این نقش را ویران کند خدایان به خشم در او نگاه خواهند کرد. او را راهنمایی نخواهند کرد و با او بجنگند… باشد که او را براندازند. باشد که نام ونسل‌اش از میان برود».
این که این نوشته از آن ِ کدام شاه آشور است؟ گمان‌هایی از سوی باستان‌پژوهان به میان کشیده شده است. برخی آن را نوشته‌ای به دستور آشوربانی‌پال (از 669 تا 631 پیش از میلاد) می‌دانند و برخی نیز آن را به سارگن دوم آشوری (از 722 تا 705 پیش از میلاد) نسبت می‌دهند. گفته شده است که آشور بنی‌پال تنها پادشاه آشوریان بود که توانای خواندن و نوشتن داشت از این‌رو نوشته‌های بسیاری را به‌جا گذاشت. به گفته‌ای دیگر او نخستن کتابخانه شناخته شده در حاورمیانه را راه‌اندازی کرد و در کاخ خود در نینوا مجموعه‌ای بی‌مانند از نوشته‌هایی به خط میخی را گردآوری می‌کرد که شمار آن‌ها نزدیک به ۳۰۰۰۰ نوشته گمان زده می‌شود.  بخشی از کتابخانه درسال ۱۸۵۰ میلادی در  پژوهش‌های باستان‌شناسان انگلیسی در تپه کویونجیک به‌دست آمد. کتابخانه کمک بزرگی به شناخت تمدن آشور، تمدان‌های میان‌رودان، حماسه گیل گمش و افسانه‌های توفان سومری کرد و امروز نیز یافته‌های آن در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

همچنین سارگن از شاهان نیرومند آشور بود که همواره با لشکریان بسیارش به باختر ایران تا دریاچه‌ی ارومیه دست‌درازی می‌کرد.



خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر