سنگنگارهها بخش مهمی از آگاهیهای باستانشناسان را دربارهی دورههای پیش از تاریخ به دست میدهند. آن نگارهها هرچند پیچیدگی نقشهای دوران تاریخی را ندارند اما دربردارندهی نمادها و نشانههایی از زندگی انسانهای بسیار کهن هستند و راهی برای فهم چگونگی زندگی و شیوهی شکار و باورهای آنان بهشمار میروند. سنگنگارههای «عقربلو» از این دید از ارزش بسیاری برخوردارند.
در باختر شهرستان شاهیندژ، در استان آذربایجان غربی، روستایی به نام عقربلو دیده میشود. رودخانهی زرینهرود از کنار این روستا میگذرد و زیبایی دوچندانی بدان میبخشد. اما آوازهی عقربلو به سنگنگارهی باستانی آن است و ارزشی که در پژوهشهای باستانشناختی دارند. آنسنگنگارهها نوزدهگانه هستند و نقشهایی از انسانها و جانوران و شکلهای هندسی دارند. روش نقشپردازیهای عقربلو، کندهکاری است که در اصطلاح علمی به آن پتروگلیف میگویند. آنها را روی سطح سنگ، بُریده و کندهاند.
کندهکاریهای عقربلو 500 متر دورتر از روستا است. بومیها آنجا را کیویسور مینامند که نامی کُردی است و کوه سرخ معنا میدهد. صخره، صاف و صیقلی است و بهترین جایی که انسانهای دیرینه میتوانستند نقشونگارهای خود را بکِشند و یادمانهایی از شیوهی اندیشه و زندگیشان را برای آیندگان بهجا بگذارند. آن نقشهای بازمانده، از دورهی پیشاتاریخی نوسنگی هستند.
خوشبختانه فرسایش نقشهای عقربلو چندان نیست و هنوز هم شکلها نمایان و آشکار هستند. باستانپژوهان بهسادگی میتوانند آن نقشها را بررسی کنند و نگارههایی را ببینند که انسانها را در زمان شکار نشان میدهند یا ابزاری مانند تیر و کمان و نیزه. نقشهایی که آنها را هندسی مینامند و برای درک آنها باید به حدس و گمان دست یازید، در عقربلو هست. شاید آن نقشهای هندسی با باورها و آیینهای انسان دورهی نوسنگی پیوند دارند. نقش جانوران نیز در کنار دیگر نگارهها دیده میشود. آنها بُزهای کوهی هستند که شاخ هلالی بلند دارند و در اندازههایی میان 10 تا 35 سانتیمتر هستند. در ایران، کهنترین نگارهای که از بُز دیده شده است به دورهی آغاز نوسنگی بازمیگردد. بُز در 11 هزار سال پیش برای نخستینبار در کوهپایههای زاگرس به دست انسان اهلی شد. حتا نشانههایی از پرستش این جانور در میان انسانهای پیش از تاریخ در دست است.
یک نمونهی درخور نگرش نیز اسبی است که سوارکاری بر آن نشسته است. این نقش زیبا سوارکار را در حال تیراندازی، وارون (:برخلاف) حرکت اسب، نشان میدهد که جایی در پشت سر خود را نشانه گرفته است. این حرکت نشانهای از چیرگی نقشزننده است که در نقش ابتدایی خود پویایی پدید آورده است. همانگونه که اسماعیل معروفیاقدم و همکاران پژوهشگر او در جستار علمی خود دربارهی نگارههای عقربلو اشاره کردهاند (نام جستار در پایان این نوشته آمده است)، نقش سوارکار عقربلو به زمانی بازمیگردد که انسان اسب را رام و اهلی کرده بود. پس نقشی فراتر از عصر آهن نیست و وابسته (:متعلق) به هزارهی نخست پیش از میلاد است. گفته میشود نخستینبار آریاییها بودند که اسب را اهلی کردند.
یک نقش دیگر عقربلو، خانهای از دورهی نوسنگی است که نمادی بر بالای آن کشیده شده است؛ شاید آنگونه که برخی از پژوهشگران گمان بُردهاند، نقش یک مار باشد. نقش هندسی لوزیشکلی نیز در سنگنگارههای عقربلو دیده میشود. یک نقش نمادین دیگر، دایرهشکل است که سه خط آن را آرایه داده است. این که دایره و خطهای آن چه معنایی دارند؟ دشوار بتوان دریافت. هرچه هست، همانگونه که اشاره کردیم، با باورهای انسانهای دورهی پیش از تاریخ پیوند دارد و برای ما ناشناخته است. این نماد در دیگر سنگنگارههای ایران (مانند سنگنگارهی تیمره) نیز دیده شده است.
نگارههای عقربلو را نمیتوان ساده و ابتدایی گمان بُرد. آنها ژرفا و حجم دارند و پیداست در نقشزدنشان اندیشههایی نهفته است. اینگونه نیست که گمان ببریم که چون از دورهی پیش از تاریخ بازماندهاند بهدور از طرحهای اندیشیده هستند یا شتابزده و بیدقت کشیده شدهاند. هر نقش، گویای بخشی از زندگیهای انسانهای کهن تواند بود.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر