۱ تیر ۱۴۰۲

نگاره‌ها و نوشته‌های سنگی ایران باستان - سنگ‌نگاره‌ی تنگی‌ور؛ نمایی از سارگون آشوری

تنگی‌سر روستایی در شهرستان کامیاران، در استان کردستان، است. آن روستا در دره‌ی دل‌انگیز اورامان نمایان است و کوه بلند زینانه چشم‌اندازی شگفت و زیبا بدان بخشیده است. سنگ‌نگاره‌ی آشوری روستا بر روی همان کوه کنده شده است و به نام تنگی‌ور شناخته می‌شود. بیش از یک‌متر بلند و اندکی کمتر پهنا دارد و صخره‌ای استوار آن را در بر گرفته است. اندکی دورتر از آن‌جا روستای دیگری هست که یوزی‌در نامیده می‌شود.

سنگ‌نگاره و نوشته‌ی تنگی‌ور را در هزاره‌ی نخست پیش از میلاد بر صخره کنده‌اند. نقش آن از آن ِ سارگون دوم است و نوشته‌اش از زبان تندوتیز او بازگو شده است. سارگون دوم از نام‌آشناترین شاهان امپراتوری آشور بود و میان 722 تا 705 پیش از میلاد بر پهنه‌ی گسترده‌ای فرمان می‌راند. او خود را «شاه چهارگوشه‌ی جهان» می‌نامید و برای دست‌درازی به قلمرو همسایگان دور و نزدیکش و چپاول و کشتار آنان، هیچ فرصتی را از دست نمی‌داد!

نوشته‌ی سنگ‌نگاره‌ی تنگی‌ور بر روی ریش بلند نقش (سارگون) به خط میخی و زبان آشوری کنده شده و بخشی نیز روی بدن او دیده می‌شود. این نوشته خبر از گرفتن شهرهای آن گستره می‌دهد و رفتار ستمگرانه‌ی سارگون با مردم و پیروزی‌هایی که به‌دست آورده است. پس از این به برگردان بخشی از آن نوشته اشاره خواهیم کرد.

از زمین تا سنگ‌نوشته و نگاره‌ی آن 50 متر بلندا است. نزدیک به 50 سطر است و با نیایش خدایان آشوری (مانند: سین، مردوخ، شَمَش، نابو، ایشتار) و نفرین دشمنان سارگون آغاز و پایان می‌گیرد و دربردارنده‌ی سخنانی است که برای شناخت سازوکار امپراتوری آشور در زمان سارگون دوم بسیار ارزشمند است. بخشی از آن نوشته چنین است: «سارگن دوم، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه جهان، شاه آشور، پیروز بابل، شاه سرزمین سومر و آکاد، برگزیده از سوی خدایان بزرگ… خدایان آشور، نبو و مردوک، یاری‌دهندگان من، بخشیدند به من یک پادشاهی بدون رقیب و سبب رسیدن من به بلندترین جایگاه شدند … من تارومار کردم سربازانی از هومبانیگاش ایلامی را، من ویران کردم سرزمین کرلا را، سرزمین شوردا، شهر کیش‌سیم، شهر هارهار، سرزمین مادها و سرزمین الیپی. من به زانو درآوردم و شکست دادم سرزمین اورارتوها را، غارت کردم سرزمین موساسیر را و سرزمین ماننایی‌ها را، سرزمین آندیه را درهم کوبیدم و همه‌ی آن‌ها برای زنده‌ماندن پرداخت خراج را پذیرفتند… شاپاتاکو، شاه سرزمین ملوها را قرار دادم در زنجیر و دست‌بند آهنین. او خودش را در حضور من گرفتار آتش کرد. من ویران و خالی از سکنه کردم همه‌ی سرزمین‌های نبالو و کاسکو را…»

نشانه‌هایی ویران‌شده از دژی نیز در پیرامون این نگاره دیده می‌شود. شاید آن دژ پایگاهی نظامی برای نگاهبانی از آن گستره بوده است. از شکافی، درست روبه‌روی سنگ‌نوشته، نیز باید یاد کرد که بومی‌ها به آن زینانه (به معنی زندان کوچک) می‌گویند. دور از ذهن نیست که آن شکاف در دل کوه، در گذشته‌های دور باستانی و در زمان آشوری‌ها به‌راستی زندان بوده باشد. گذر از کوه و رسیدن به زینانه بسیار دشوار است.

گزارش‌های میدانی خبر از ساییدگی نوشته‌ی تنگی‌ور می‌دهد (گزارش خبرگزاری فارس- اسفند 1401) و نیاز به نگاهبانی و مراقبت از آن را بایسته‌تر می‌سازد. یخ‌بندان‌های ماه‌های سرد سال نیز این نگاره و نوشته‌ی 27 سده‌ای‌اش را دچار آسیب‌هایی بیش‌تر ساخته است.



خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر