آنچه در «اِشکفت سلمان» در جنوب ایذه بازمانده است سنگنگارهای است که از یک دید همانندی ندارد. آن بیمانندگی به نگارکندِ زن و کودکی برمیگردد که بر صخره نقش بسته است و تصویری دیدنی از آنان را در روزگار چیرگی ایلامیان باستان نشان میدهد.
اشکفت به معنای غار است. اشکفت سلمان در شهر ایذه، در استان خوزستان، در روزگاران باستانی، با زیستگاه مردمان ایلامی و تمدن درخشان آنان پیوند داشته است. آنجا نیایشگاهی برای «تاریشا»، یکی از خدایان ایلامی، بوده است. چهار نقشبرجسته در این نیایشگاه هست که دو نقش در درون و دو نقش دیگر بیرون غار کنده شدهاند. خط آنها میخی ایلامی است که به خواست شاهکی ایلامی به نام هانی، پادشاه آیاتم (آیاپیر) پدید آمده است. این نقش بسیار زیبا، زنی را در کنار مرد نشان میدهد. همانگونه که اشاره کردیم، این نقش کهنترین تصویر زن در سنگنگارههای باستانی ایران است. نام آن زن را هوهین دانستهاند و آن دو نقش در کنار کاهن بزرگ نیایشگاه تاریشا سرگرم انجام آیینی دینی و مذهبی هستند.
اشاره کردیم که اشکفت سلمان (نیایشگاه تاریشا)، چهار نقش دارد. نخستین نگاره آیین نیایشی پادشاه آیاپیر است. در کنار او همسر و فرزندش دیده میشوند و نیز کسی که شوترورو نامیده شده و گویا وزیر شاه ایلامی بوده است. نوشتهای نیز به خط میخی ایلامی در کنار نقشها نمایان است. جامهی باشندگان آستینکوتاه است و برهنهپا در نیایشگاه هستند. همسر شاه پشت سر وزیر دیده میشود و نقش کوچکی از فرزند او نیز پیداست. آتشدانی نیز میتوان در این نگارهی بسیار زیبا، دید.
دومین نقش انجام آیینی را نشان میدهد؛ با این تفاوت که نقش وزیر در این تصویر دیده نمیشود. همسر شاه چنان به تصویر کشیده شده است که آشکار شکوه و جایگاه بلند او را در این نقشکنده نمایان میسازد و گواه آن است که زنان در جامعه و تمدن ایلامی پایگاهی بلند و ارجمند داشتهاند. اسناد دیگر بازمانده از تمدن ایلام، همین را بازگو میکنند و از بلندپایگی زنان در جامعهی ایلامی خبر میدهند.
نقش سوم، تنها نگارهای از شاه ایلامی (هانی) است. نوشتهای بیستوشش سطری نیز در پشت سر او هست که باز به خط میخی است. در این نوشته از کارهای شاه ایلامی یاد شده است. نقش سوم درون غار است. افسوس که یادگارنویسیهای سالهای گذشته، آسیبی جدی به این نقش باستانی زده است.
نوشتهی چهارمین کندهکاری، هنوز خوانده نشده است و از اینرو پیدا نیست که مرد کنده شده بر صخره چه کسی است؟ خودِ نقش اندکی گنگ است و این گمان هست که شاید تصویر یکی از خدایان ایلامی باشد. ریش بلند او تا به سینه میرسد و خود او بر سکویی ایستاده، نقش زده شده است.
وضعیت کنونی سنگنگارهی اشکفت سلمان
شوربختانه نمناکی صخره و رشد درختچهها و جلبکها، نقشهای ایلامی اشکفت را چنان آسیب زده است که بیم ویرانی آن میرود. اینکه چرا برای جلوگیری از رشد درختچهها که سنگ را میشکافند و نابود میکنند، راهکاری اندیشیده نمیشود؟ پرسشی است که باید مسوولان میراث فرهنگی بدان پاسخ دهند. جریان آبی هم که از بالا بر روی سنگنگاره میریزد، شرایط را بدتر ساخته است. با این حالوروز، هیچ دور از ذهن نیست که در آیندهای نزدیک نقشها متلاشی شوند، در حالی که با کارهایی ساده و تغییر دادن مسیر آب، میتوان این یادمان چندهزارساله را که بخشی از تاریخ ایران است، از نابودی نجات داد. بخشی نیز به بیمسوولیت برخی از بازدیدکنندگان برمیگردد که با یادگارنویسیهای بیمعنا و زشت خود، یادگاری تاریخی را رو به نابودی میبرند و چهرهای ناپسند از فرهنگ ما میسازند.
این نیز گفتنی است که در سالهای پیشین (سال 1381 خورشیدی)، باستانشناسان سازهای بازمانده از سدهی نهم (دورهی پایانی ایلخانان و آغاز تیموریان) را در نزدیکی نگارههای ایلامی، از دل خاک برآوردند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر