در شهر خوسف، در استان خراسان جنوبی، یکی دیگر از نشانههای سنگی ایران باستان دیده میشود. این اثر که در یکی از درههای کوه رچ بر روی سنگ کنده شده است، مجموعهی چند سنگنوشته به خط پهلوی و سه نقش است. آنجا را «کالجنگال» مینامند.
نگارهی کالجنگال نقشی از مردی اشکانی است که جامهای بلند بر تَن دارد و بدون ابزار جنگی در حال نبرد با شیر است. او دست راست را بر کمر گذاشته و با دست چپ ضربهای بر بدن شیر میزند. جامهی او دارای آستین بلند و یقهی گِرد است و آرایهای ندارد. درازای سنگنگاره 164 سانتیمتر و پهنای آن 123 سانتیمتر است و بر روی تخته سنگی صیقلشده و سیاه دیده میشود. سنگنوشتهها روبهروی مرد اشکانی کنده شدهاند و 21 حرفی است.
باستانشناسان دیرینگی این اثر را میان سالهای 200 تا 250 میلادی گمان میبرند. هر چند سنگنوشتهی آن اشکانی است، نقشزدن آن در آغاز دورهی ساسانیان قلمداد شده است. از اینرو، این نگاره و نوشتهی آن در سالهای پایانی فرمانروایی اشکانیان و آغاز اوجگیری شاهنشاهی ساسانی پدید آمده است.
نبرد میان مرد مبارز و شیر، نمونههایی در نزد آشوریان و نیز نقشهای تخت جمشید دارد و همگی از اندیشهای کموبیش یکسان سرچشمه گرفتهاند. مبارزهی انسان با شیر و حیوانات استورهای پیشینهای بسیار دارد و نه تنها در سنگنگارهها، بلکه بر روی مُهرهای استوانهای باستان نیز دیده میشود. این نیز گفتنی است که کال در گویش بیرجندیها و خوسفیها به معنای چال است و جنگال نیز معنی جنگجو میدهد. پس کالجنگال نامی برگرفته از نقش سنگنگاره است.
سنگنوشتهها یک و دو سطری و یکی نیز 13 سطری است. نخستینبار در سال 1330 خورشیدی بود که این سنگنوشته و نقش آن با پژوهش دکتر صادق کیا شناسانده شد. کیا نوشتهی دوسطری را اینگونه خوانده است: «پور اردشیر، نخودار شهربان». نخودار به معنی «دارندهی نخستین جایگاه» است. بومیها برپایهی باوری که البته سند تاریخی و زبانشناسی ندارد، آن را نقش گیو، پهلوان نامدار شاهنامه، میدانند و میگویند بر روی آن نوشته شده: «منم گیو، کُشندهی شیر»! به هر روی، خوانش دکتر کیا نشان میدهد که به دستور فرمانروایی (ساتراپی) به نام اردشیر آن را نوشته و نقش زدهاند. نام اردشیر در دیگر نوشتههای اشکانی نیز دیده میشود.
در بخش جنوبی صخره، نیمرخ مردی نمایان است که جامهای بلند بر تَن دارد. خط پهلوی دو سطریِ آن بهسبب فرسایش بسیار، خوانا نیست. نقش سوم در شمال دره دیده میشود و نقش آن همانند دو نگارهی دیگر است و نیمرُخ و پیکر مردی را نشان میدهد. نوشتهی یکسطری آن به خط پهلوی است و آن را چنین خواندهاند: «ویشتیون راستروش». شاید ویشتیون نام اوست و راستروش (یا درستکردار) صفتی که به او نسبت دادهاند. اینکه ویشتیون چه کسی بوده است؟ شناختهشده نیست.
وضعیت کنونی سنگنوشته و نگارهی کالجنگال
تارنمای صدای میراث در گزارش تیرماه 1393 خود از «نگرانیهای زیادی» خبر داده است که گمان تخریب و ویرانی این اثر باستانی را به میان میکِشد. در آن گزارش از «تخریب تعمدی» آن سخن گفته شده و نوشتهای از بازدیدکنندهی ویرانگری که با یک جسم نوکتیز نام خانوادگی خود را بر روی کمر شیر نوشته است! ایندست یادگارنویسیها بلایی است که گریبان بسیاری از آثار کهن و باستانی ما را گرفته است و نشانهای از نگرش سراپا نادرست و زیانآور برخی از ما به آثار نیاکانی و تاریخی است.
به هر روی، این اثر تاریخی که مرد جنگجویی را در نبرد با شیر و از پا درآوردن آن نشان میدهد، شاید نشانهای از نبرد نیکی و بدی باشد یا شاید هم نشانهای از آیین مِهرپرستی.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر