بر روی کوهی بلند و صخرهای، انسانهای روزگار باستان سطحی صاف را آماده کردند اما اکنون هیچ خط و نشانهای بر روی آن دیده نمیشود! آیا از همان روزگاران این سنگکنده نانوشتهها مانده است یا گذر زمان و سدهها و هزارهها، نوشتههای آن را پاک کرده است؟ این پرسشی است که پاسخ به آن شاید دستیافتنی نباشد. هر چه هست، «بردهمافوره» اثری از دوران باستانی این مرز و بوم است، با رازهای بسیار.
بردهمافوره در شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی جای دارد؛ در دل کوهستانی به نام لندیشیخان و در نزدیکی رودخانهی زاب کوچک. بردهمافوره در روستای لکبن است. رسیدن آن با گذر از راهی پُرپیچوخم و سخت شدنی است. راه تنگ و باریک است اما همهجا صدای گذر آب به گوش میرسد و نشانههایی از زندگی و جنبوجوش پیداست. تاریخ دور و دراز آن پهنه را باید از تپههای باستانی و دژی بازمانده از هزارهها، شناخت و گمان بُرد. شاید کاوشهای باستانشناختی تاریخی کموبیش روشن از زندگی مردمان باستانی آن گستره را نمایان کند.
در زبان کُردی بردهمافوره به معنی «سنگ قالی» است. این نامگذاری شاید از آنرو باشد که سطح سنگ کنده شده بر صخره، صاف و بیلک است و همانند قالی یا قالیچهای بر روی کوه پهن شده است. بومیهای باذوق آن سنگ نانوشتهمانده را همانند قالیای تصور کردهاند که بر روی صخرهای پُر از پستیوبلندی افکنده شده است.
سنگ باستانی بردهمافوره در بلندایی بیش از سهمتر جای گرفته است. دو متر درازا و یک متر پهنا دارد. خطهای آن، همانگونه که گفتیم، یا از میان رفتهاند، یا هرگز نوشته نشدهاند. اما پرسش اصلی آن است که این سنگ را چه کسانی چنین پهن و یکدست (:مسطح) کردهاند؟ گمانهای باستانشناسی، پژوهندگان را به دوران ماننایی (مانایی) میبَرد و یکی از فرمانروایان آن؛ کسی که «اوآلکی» نامیده میشد. سالنامههای آشوری، در بازهی زمانی 834 تا 727 پیش از میلاد، اوآلکی را از شاهکان ماننا برشمردهاند. زمانی که شلمنصر سوم، پادشاه آشور، در سال 828 پیش از میلاد به قلمرو اوآلکی یورش بُرد، او به همراه قبیلهاش به کوهها گریخت. آشوریها دارایی اوآلکی و مردم ماننا را غارت کردند و دژ او را به چنگ آوردند. این که اوآلکی توانسته باشد به جایگاه فرمانروایی خود بازگردد یا نه؟ دانسته نیست. شاید در همان یورشها بوده است که اندیشهی نوشتن سنگ بردهمافوره برای همیشه فراموش شده است. به هر روی، کموبیش گمانی در این نیست که بردهمافوره اثری از قوم ماننایی است.
مانناییها (ماناها) در جنوب دریاچهی ارومیه زندگی میکردند و بخش بزرگی از استان کردستان کنونی جزیی از قلمرو آنان بود. بیشتر آگاهیها از تمدن آنان از راه سالنامههای آشوری و اورارتویی بهدست میآید. شوربختانه هیچگونه سنگنوشتهای از شاهان مانایی در دست نیست. ماناییها از سدهی هشتم پیش از میلاد به اینسو، بارها با امپراتوری آشور و دولت اورارتور کشمکش و جنگ داشتند. آنها سپستر به مادها پیوستند و کمک کردند تا مادها بر گسترهی وسیعی از فلات ایران فرمانروا شوند. در بازهی زمانی نزدیک به 660 پیش از میلاد، ماناییها از سکاها شکست خوردند و سرزمین خود را از دست دادند. از این زمان بود که آنها به مادها پیوستند.
سنگ صاف و نانوشته بردهمافوره، در گذرگاهی تنگی کنده شد که دژ دشوارگذری که پیشتر از آن یاد کردیم، قرار داشت. شاید نوشتهای در شناساندن دژ بر روی آن بوده است و نام فرمانروایی که بر آن چیره بود. با اینکه هر سخنی دربارهی بردهمافوره فراتر از حدس و گمان نمیرود، اما اثری باستانی است و نشانهای از مردمانی که در هزارههای پیشین میزیستند.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر