۲۱ مهر ۱۳۹۷

ایران وطنم، آتش و تنم

پهنه كشورمان درگذشته و سخاوت آموزش نوشتن و خواندن به فرودستان انیرانی سبب شد كه در كوتاه مدت دیگر اقوام ملت‌های تابعه به رموز قدرت و پیشرفت ارباب خود ایران دسترسی پیدا كرده و شروع به كپی كردن و مال خود كردن حقایق و داده‌های ارزشمند ایرانیان كنند. از جمله می‌توان به داستان‌سازی پیدایش آتش و تقدس آتش در دیگر ملل و ادیان اشاره كرد، كه به تفضیل در این نوشتار اشاره شده است.
ايران وطنم، آتش و تنم

ایران سرزمین تا ابد آریای ما مظهر پیدایش ناسیونالیسم و پدیداری ملت سروری است. ایران سرسلسله عصر اتحاد خون و ملت است. ایران مامن امن امت است ایران سنگر سخت مردم است ایران تجلی خویشتن خویش ایران تجلی خون و آتش است، ‌ایران سرمنزل مقصود آریا ایران خود تاریخ تمدن بشریت است. ایران ابتدا و انتها است ایران رزمگاه دلیران و بزمگاه سرخوشان پیروزی است ایران آرامگاه ابدی نیاكان در خون خفته خوابگاه ازلی آتریا جانباخته در راه شرف كه نگاهش هنوز اَپاختَر خیره بازمانده است.
ایران وطنم وطن ما ایران پرورشگاه عزت و افتخار ایران زایشگاه آتش ایران آتشكده بزرگ است. آتش، آتشی كه درون وجود است، آتشی كه تكه تكه تنم است ودرون تن ماست.
آتشین پنجه آتشدان را آتش افروزی می‌كرد و مردمان جهان باطیب خاطرآتش‌زا را از افقی نقاط پهنه گیتی برای آن آتشكار می‌آوردند تا آتشگاه همیشه برقرار باشد و گرما بخش هستی تا آتشپاره‌های آتشگون بیرون جهد تا نور حقیقت كاینات را تا به آخر روشن كند...
آتش سری مكتوم دارد. در طبیعت همه چیز خود به خود انجام نمی‌یابد بلكه تغییرات و تبدیلات بر اثر حرارت و یا تابش خورشید و یا گرمای بطن زمین به كندی و غالبا با ضرب‌آهنگی چنان كُند كه از ذهن و نظر انسان پوشیده می‌ماند صورت می‌‌گیرد. آتش ماهیت ماتریالیسم واومانیسم را تغییرمی‌دهد در مَثَل آتش ماده را شكنجه می‌كند و فلز پس از تحمل درد و عذابی كه تا پای مرگ نیز می‌رود تجدید حیات كرده زندگانی‌ای نو در غالبی نو می‌یابد. انسان بردگی پس از گذشتن ده‌ها قرن پس از مرارت‌ها و رنج‌هایی كه تحمل كرد بعد از پشت سر گذاشتن رنسانس، رِفُرماسیون، رولوشن تازه امر به انسان‌باوری رسید.
بشریت هزینه گزافی در این استحاله عرفانی پرداخت اما آتش خود پیدایش انسان محوری است چرا كه تقدس خون آتشگون را در ضمیر خود آگاه و نا خود آگاه یكجا دارد. معادله آتش و حیات اساس نظام انسان است، جدا از آنچه واقعاً و عملاً در عالم ماده جسم انجام می‌گیرد، ساكنان وادی آتش مردمیند كه ندای الوهیت به گوش جان شنیده و برگزیده شده‌اند و ایمانی مطلق دارند این ساكنان را حَقه ایران گاه دریافت پیروزی توفیق یافته‌اند.
حرارت مادرزاد یك نوزاد تلطیف وتصعید و والایش شده همان آتش مركب قدرت سوشیانت است كه از مشیمه و زهدان اجاق و كانون مركزی همه قوای مكتوم درمی‌آید موعودی كه می‌آید، پسری كه می‌آید. آن پسر پس ‌از اینكه حیات یافت با آتش رشد می‌كند و با سیاهی ضد آتش می‌ستیزد و رنگش، رنگ سپید چهره‌اش عالی‌ترین رنگ از میان رنگ‌هاست زیرا آن‌گاه قادراست با انتقال این رنگ به مردمان هم‌خونش كاری سِترگ را انجام دهد. او موروث حكمت است زیرا خود ثمره و آفریده حكمت است. بیایید ای مردمان فرزانه همگی شادی و خرمی كنید و با برآوردن فریادهای شادمانی نشاطمان را عیان سازید. زیرا مرگ سیاه خود نابود خواهد شد و سوشیانت به سروری خواهد رسید. جامه ارغوانی به‌تن خواهد كرد.
هر آتش، نشان از فردیت خود دارد و هر آتشكده نشان از جمع افراد دارد. مِجمر آتش، مجمرِ خرد است انبان حقیقت است، مكان بازیافتن قدرت است، جایگاه نیایش، زمین پرورش و خاكِ رویش است زمان آسایش و محمل پیرایش روح است.
آتش چیست؟ جوشش خروش زمین است آتش مظهر محسوس جوهر سیال عالم است. آتش الی الابد ذات و جوهر قدرت و وحدانیت را كه ناشناختنی است در حجابی شكوهمند و غیرقابل نفوذ مستور می‌دارد. اصل اعلا و موجه‌ایست كه آدم كیهانی كه می‌خواهد خلع بدن كند و صورت و شمایل و قالب خاكی‌اش را وانهد تا جسم اثیری‌ا‌ش بتواند با نظام كیهانی‌ رتباط یابد و این همان جدایی جسم سیال از قالب مادی یا طیران جسم اثیری است.
آتش كیست؟ مردمانی كه از خود پرسیده‌اند اصل و ریشه اشان كجاست؟ و منشاء وجدانشان چیست؟ و عناصر تشكیل دهنده چگونه پدید می‌آیند به پاسخی در میان اساتیر و افسانه‌ها در باب آتش رسیده‌اند. در فرهنگ ایران زمین و پس از آن فرهنگ مردم سراسر جهان پیدایش آتش توصیف شد.
در ایران وطن ما آورنده آتش از جهان مینو به جهان میرا به سلسله پیشدادیان می‌رسد و جشن‌های بزرگ كه در كنار آتش به خواست جمشید «كاریزما» گرفته می‌شد. چهارشنبه‌سوری یادگار آن شكوه و میراث افتخار ماست. واژه چهارشنبه‌سوری تركیبی از روز چهارشنبه و سوری است. در معنی سوری سخن بسیار است كنسانسون زبان شناسان بر این است كه سوری پارسی و از صفت پهلوی «سوریك» گرفته شده است كه به معنای سرخ است. در گذشته مردمان دشت مردمان دشت مركزی ایران به چهارشنبه سرخه نیز می‌گفتند و این امر موید این ادعاست. قدرت ققنوس حقیقت، برطبق اساتیر ما یك‌هزار سال با قدرت و سلامت عمر می‌كند. در زمان ضعف و فترت با مرگ خود خواسته وارادی خود را درون جرقه‌های آتش، بال خود را می‌سوزاند سپس ماده‌ای سیال راا ز خود خارج می‌‌سازد، تا در معرض اشعه خورشیدی قرار گیرد، مدتی بعد او به‌ مشتی خاكستر تبدیل می‌گردد. پس از طی این مراحل ققنوس مجدداً به شكل جوانی قدرتمند به حیات دنیوی باز می‌گردد.
خود سوزی بهمرگی سبب رستا‌خیز می‌شود.
راستی‌آزمای آتش، میزان سنجش است. در اعصار گذشته اگر تهمت و اتهامی به دلاوری زده می‌شد، آن پاك سرشت زنگار تهمت و لكه ننگ را با آتش  از خود دورمی كردآتش پاك كننده و تطهیركننده همه چیز است. قضاوت آتش برای راستی آزمایی با تاروپود تاریخ پرافتخار گذشته را عجین شده است. حقیقت سیاوش و گذشتن از آتش یكی از معروف نقل‌های راستی آزمایی و بازیافت شرافت از آتش است.
آتش میزان سنجش است.
پهنه كشورمان درگذشته و سخاوت آموزش نوشتن و خواندن به فرودستان انیرانی سبب شد كه در كوتاه مدت دیگر اقوام ملت‌های تابعه به رموز قدرت و پیشرفت ارباب خود ایران دسترسی پیدا كرده و شروع به كپی كردن ومال خود كردن حقایق و داده‌های ارزشمند ایرانیان كنند. از جمله می‌توان به داستان سازی پیدایش آتش و تقدس آتش در دیگر ملل و ادیان اشاره كرد به عنوان مثال در یونان به زعم «افلاطون» پرومته آتش از كارگاه هفائیستوس (Hephailstos) خدای آتش و فلزات و آتشفشان‌ها می‌رباید و به انسان‌ها می‌‌دهد در دیگر روایت‌های یونانی چنین گویند كه پرومته ازغولان زورمندی بوده كه روزی از یاران زئوس رب الارباب به‌شمار می‌آمد و هم او بود كه با یاری دیگرغولان زئوس را بر مسند فرمانروایی نشانده پرومته مغضوب خدای خدایان بدان سبب شد كه آتش راز آسمان‌ها برای انسان به زمینی آورد.
انسانی كه مظهر طبیعت است و قادر است با به‌كار انداختن هوش خود برضد زئوس در كوه به بند كشیده می‌شود و هر روز لاشخوران مامور خوردن دل وجگرش می‌شوند این عذاب و این ضجه دردآلود او، سرانجام به گوش دختران «اكیانوس» رب‌النوع دریاها می‌رسد و آنان برای تسلای خاطر او به گردش درمی‌آیند. و رب النوع اقیانوس‌ها خود به آستان زئوس سر خم می‌كند تا از خطای پرومته بگذرد، اما بی‌حاصل است پرومته درآن حال راز پنهانی بر زبان می‌آورد و آن اینكه زئوس دیر یا زود فرزندی خواهد یافت كه آن فرزند پدر را از اریكه قدرت به زیر خواهد افكند وخود بر جای پدر خواهد نشست. پرومته به هنگام افشای این راز غافل از آن بود كه صدایش به گوش خدای خدایان رسیده است، لحظه‌ای بعد «هرمسی» پیك زئوس در برابر پرومته ظاهر می‌شود و از او می‌خواهد تا همه چیز را افشا كند اما پروته گردنگش سر آشتی با خدای ‌خدایان سابق خود ندارد و پیاپی از بیان راز خودداری می‌كند كه عاقبت زلزله‌ای هولناك و مرگبار به خواست زئوس آغاز می‌گردد و صخره‌های عظیم می‌خروشند و اصوات هراس‌انگیز همه‌جا را فرا می‌گیرد و زمین دهان باز می‌كند و پرومته را می‌بلعد.

آتش آنگونه كه در كیهان‌شناسی چینی (كنفسیوس) وجود دارد با اندكی جرح و تعدیل نیز در جهان‌بینی بودیسم آمده است. بودا در زبان سانسكریت به معنای روشن نورانی وآگاه آمده و نام بنیانگذار در طریقت بودائیان است، با نام خانوادگی «گواتما» فرزند «ساكیا» كه در جمع، فرزند آگاهی نور معنا می‌دهد. بودا پس از 29 سال در محلی به نام «بوده گایا» زیر درخت انجیر بویا (به معنای انجیر معبد) اشراق عظیم نور و آتش به وی الهام شد. (بنا به دكترین بودا جهانی را كه مشاهده می‌كنیم تظاهریست مبدای اساتیری – روحانی كه در حالتی از سكون به سر می‌برد «موسوم به نیروانا» است. زندگی سراسر رنج و درد وپلیدی و زشتی است و انسان باید تنها از طریق انكار تمام لذات دنیوی و نیل تدریجی به نیروانا رستگاری یابد. بودیسم ژاپنی معتقد است آتش از وصلت «ایزانامی» و «ایزاناگی» زاده شده است یعنی زمین - مادر- آتش رازاییده و خود جان باخته است.
آئین هندو از جمع سه آیین برهما، ویشنو وشیوا حاصل می‌آید كه این آخرین در سانسكریت به معنای سعادتمند و خوش یمن نام یكی از خدایان بزرگ تثلیث یا تریموتی آمده است. شیوا سومین خدای تثلیث آیین هندو است كه نماینده نابودی و در عین حال تجدید حیات به وسیله نور و آتش است. آیین ویشنو برای تبیین خود ازآیین شیوا وتقدس آتش دراین آیین بزرگ شبه تازه هند الهام گرفته است. در آیین‌های هندو نیرو– انرژی خدایان متولد آتش هستند بدین وجه كه آن خدایان نیروی خویش را در صورت آتش گرد آوردند و اینچنین «الهه شاكتی» را می‌آفرینند. در واقع عنصر ظریف و غیرعادی آتش در هر انسان و در هر چیز نهفته و گنجانده شده است و آتش به هر چیزی كه زنده است و آفریده‌ شده جان می‌بخشد. و بدین معنی آتش خود زندگی است كه انسان در پرتو این آتش درون نورانی می‌شود زیرا صاحب آتش بالقوه است و نفسش نامیرا است چون آتش نامیرا است. « هاراكان» خدای مردم گواتمالا با ساییدن صندل‌هایش به هم آتش پدید آورده آن را به قوم Mayas-quiche  هدیه می‌كند این قوم ابداع روش تولید آتش ازراه مالش ازآن خود می‌دانند.
قوم «چیپودی»  درآمریكای لاتین با سنگ چخماق با سنگ آتش زنه آتش را روشن می‌كنند چون معتقدند كه این سنگ را رعد (تندر) به زمین پرتاب كرده بنا براین سنگ، سنگی آسمانی است.
در روایت‌های كامبوج از استیلای خمرهای سرخ و خون ریزی ‌«پل پت» آمده كه كاهنی خدمتگزار و نیایشگر خدای آتش یا «هوماسابی» با ساییدن دو قطعه «چوب هینوگو» به هم آتش مقدس را می‌افزود این آتش مقدس در معبد «جیون» نگاهداری می‌شود و معتقدان و مومنان با پاره‌ای از آن اجاق‌هایشان را روشن می‌كنند تا گرمای مقدس در خانه‌هاشان جاری باشد.
ساكنان بومی استرالیا معتقدند كه آتش در پیكر جانوران نیز پنهان است و جانوران آتش درون خود را برای مصارف شخصی استفاده می‌كنند. انسان این جانوران را برای تصاحب آتش درونشان می‌كشد. چون انسان به تنهایی ندرتاً موفق به ربودن آتش می‌شود و برای كامیابی محتاج كمك هست. از این رو پس از ماجرای پرومته بسیاری افسانه‌ها كمك موثر جانوران را در این‌ مورد یارآوری می‌شوند. در دوران معاصر نیز از سمبل‌های كهن و نمادین آتش استفاده شده كه نمونه بسیار معروف و جهانی آن «سواستیكا» یا صلیب شكسته است. صلیب شكسته نمادی علیه تبعیض (پیمان وِرسای) و علیه شنیع‌ترین شكنجه مرگ‌آور كه همان مصلوب كردن است ساخته شده. صلیب شكسته نمایشگر وسیله‌ای برای تولید آتش مقدس محراب آتشگاه اقوام هند و اروپایی است. این عمل در حكم باز جست گرمای پنهان در ظلمات (ماده) یا نیروی حرارت است و نیز حاكی از بازیابی قوای خلاق عقلانیت.
اهمیت آتش به گونه ایست كه ادیان ابراهیمی بنا به موقعیت دموپولیتیك به ایران زمین و آگاهی از نفوذ ایراینان و آتش نمی‌توانست به سادگی از آن بگذرد.
نقش آتش در ادیان ابراهیمی روشن و ملموس و تقرب این پیامبران به آتش واضح تاریخ است.
زمانی‌كه به فرمان نمرود ابراهیم را درون آتش انداختند آتش ناسوز شده به آن بدن آسیب وارد نكرد. همچنین یهُوه برای اولین بار ازیك بوته آتشین نبوت موسی رابشارت گفت و در بلندای كوه سینا دَه‌فرمان به وسیله آتش الهی برآن دو لوح حك شد همینطور برای محافظت از بنی اسرائیل در برابر سپاه فرعون در هنگام گذشتن قوم بنی اسرائیل از دریای سرخ «ایشان را در روز بوسیله ستونی از ابر و در شب بوسیله ستونی از آتش هدایت می‌كرد. از این جهت هم در روز می‌توانستند سفر كنند و هم در شب ستون‌های ابر و آتش لحظه‌ای از برابر آنها دور نمی‌شود»
«سن-ژان یا یحیی مُعمدان» درشب 24 ژوئن همه چیز روشن و گرم و شورانگیز است. تابستان است مردم در بیرون خانه‌اند و هرچه می‌كنند، خارج از حریم خانواده است. این آیین كه تا امروز بافی مانده بر افروختن آتش سن ژان است آتشی كه با طرز خاص و نوع خواص چوب مشتعل می‌شود. انبوه هیزم و هیمه را به طرزی خاص روی هم می‌چینند، هر چوبی هم به كار نمی‌آید بلكه چوب‌های مورد نظر باید كیفیت مخصوص داشته باشند در واقع هفت نوع چوب درخت: بلوط، قان، نارون، آلش، كولكن یا كوركن، سرخدار یا كاج، گردو یا درخت شاه بلوط رابرای سوختن مناسب جشن می‌دانند پس از تهیه‌ای مقدمات شب هنگام تمام مردمانی كه نام كوچكشان ژان است پشته چوب و هیمه را آتش می‌زنند و در پی‌ آن جشن آغاز می‌شود.
آتش تفكیكی و تركیب كننده عناصر است و آنها را از هم می‌گسلد به هم می‌پیوندد آتش زاده آسمان و برخاسته از زمین است. جانبخش و روح افزاست. آتش به سان خون لازمه حیات و رمز مرگ است. آتش مجدد حیات، جزء لاینفك دور مرگ و رستاخیز است، آتش برد فلسفی دامنه دار و شان والایی دارد. در همه اعصار و درهمه دین‌ها مرسوم و معتبر بوده است و هست ومفید این معنی ‌است كه روح آدمی نمی‌میرد آتش همان حضور حق در قلب ضمیر سراسر عالم آتش تكریم است.
آتش برای ما ایرانیان است. آتش حیات وحدت بخش این سرزمین است.
آتش پنجه آتشدان را آتش افروزی می‌كرد. مردمان جهان با طیب خاطر آتش‌زا را از اقصی نقاط پهنه گیتی برای آن آتشكار می‌آوردند تا آتشگاه همیشه برقرار باشد و گرما بخش هستی تا آتشپاره‌های آتشگون بیرون جهد تا نور حقیقت كاینات را تا به آخر روشن كند و مردمان شاد بودند و شادمانه در كنار آتش زندگی می‌‌كردند و كودكان خود را بزرگ می‌كردند... اما دیرزمانی قبل از اعماق ظلمات، اهریمن سیاه سپاه آتشخواره را به جنگ آتش روانه كرد مردمان آن دیار شاد با اهریمن آتشخواره جنگیدند و دلاورانه جنگیدند تا زمانی‌كه آتشین پنجه درمیدان نبرد به دست خصم سیاه كشته شد و آنگاه مردمان، آتش‌بس با اهریمنِ آتش‌ستیز اعلام كردند. از آن پس آتش‌بس زندگی آن دیار شد و آتشخواره سیاه با بی‌حرمتی آتش مقدس را خاموش وآتشكده‌ها را ویران كرد.

تارنمای امرداد - بیژن جانفشان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر