۲۲ مهر ۹۷ شهبانو فرح پهلوی هشتاد ساله میشود. نیمی از این عمر در رشد و پرورش خود و خدمت به میهن گذشت و نیمی دیگر در تبعیدی که حتی یک روزش فارغ از ایران نبوده است.
فرح دیبا، ملکهی کشور پهناور و قدرتمند ایران در دورانی به عنوان یک زن در یک کشور مسلمان و در یک جامعهی سنتی و پدرسالار به نیابت سلطنت رسید که قانون اساسیاش به دلیل همین فرهنگ ارتجاعی، پادشاهاش را برای داشتن «فرزند ذکور» مجبور به دو ازدواج ناکام کرده بود!
هنگامی که روز چهارم آبان ۱۳۴۶ تاج نیابت سلطنت در تهران بر تارک ملکه ۲۹ سالهی ایران نشست، فقط یک زن در جهان بر کشوری حکومت میکرد که قدرت استعماریش رو به افول بود: الیزابت دوم ملکه انگلستان یا بریتانیای کبیر! ملکه الیزابت ۱۴ سال پیش از آن در ۲ ژوئن ۱۹۵۳ یک سال پس از آنکه در ۲۶ سالگی به سلطنت رسیده بود تاجگذاری کرد.
اگر الیزابت دوم در کشوری با پیشینهی قوی پارلمانتاریسم و در سایهی کلیسا که راه بر سلطنت وی نبسته بود تاج بر سر گذاشت، فرح دیبا اما در کشوری این تاج را به نیابت از همهی زنان ایران از دست محمدرضاشاه گرفت که وی برای سپردن این مقام به بانوی خود، درست مانند تصویب حق رأی زنان، گوش به روحانیت مرتجع نسپرد. همانطور که پدرش رضاشاه نیز در کشف حجاب در برابر ارتجاع سیاه ایستاد.
فاصلهی اصلاحات تاریخی کشف حجاب (رضاشاه) در ۱۳۱۴ و حق رأی زنان (محمدرضاشاه) در ۱۳۴۱ (ده سال پیش از حق رأی زنان سوییس در ۱۹۷۱) در مقایسه با قرونی که انگلیس طی آنها عصر روشنگری و خرد را از سر گذراند، بس کوتاه است. هضم این حجم از حقوق انسانی زنان، برای جامعهی سنتی و اسلامزده و مردسالار ایران بسیار دشوار بود. روحانیت مرتجع که با شکل گرفتن نهادهای مدنی و گسترش آموزش همگانی، منابع تغذیهی خود، یعنی نادانی و ناآگاهی جامعه را، در خطر میدید، بیش از هر قشر دیگری با هرگونه کسب حقوق زنان به مخالفت برخاست. غائله خمینی در ۱۵ خرداد ۴۲ علیه حق رأی زنان بود! این مخالفتِ بنیانگذار جمهوری اسلامی را باید بر سردر مجلس شورای اسلامی نوشت که حتی نظام منحوسی که وی بر پا ساخت، نتوانست از تأثیرات عمیق آن اصلاحات در امان بماند و مجبور شد به حضور زنان در برخی نهادهای استصوابی خود تن بدهد.
اگرچه حکومت اسلامی تاج را از سر زنان ایران برداشت و با «توسری» لچک و مقنعه و چادر را بر آنها تحمیل کرد اما آن تاج که ۵۱ سال پیش بر سر ملکه ایران گذاشته شد، کار خود را کرده بود! سالهاست که زنان ایران برای رهبر و مقامات و دم و دستگاه سرکوبگر نظام تره هم خورد نمیکنند!
گذشته از خدمات عملی به فرهنگ و هنر ایران، به دلیل همان مقام نیابت سلطنت، شهبانو فرح در صدر زنان تاریخ معاصر ایران قرار دارد. جالب اینجاست که در چهل سال گذشته نه تنها هیچ زنی، بلکه هیچ مردی را نیز در مقامات جمهوری اسلامی نمییابید که در آگاهی و خدمت به قد و قامت ملکهی ایران باشد. این حقیقت و طنز کوبندهی نظام مردسالار و زنستیز است که دولتمردانش نیز به پای زنان پیش از انقلاب و زنان امروز جامعهی ایران نمیرسند.
الاهه بقراط
[کیهان لندن شماره ۱۸۲]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر