آتش جشن سده آتش مهر وطن است
کاندرین ملک نخواهد که شب تار بود
[از نشانههای شادابی و بزرگی تمدن ایران، وجود جشنهای کهن و پایدار ملی است که نظیر آن را در میان ملتهای دیگر کمتر میتوان یافت. جشنهای ایرانی همه، نتیجهی تدبیرگرایی در امور اجتماعی و فردی و تأمین آرامش و آسایش است.
جشن سده یکی از این جمله جشنهاست که نه تنها از نگاه آیینی اهمیت داشته بلکه درمیان عامهی مردم نیز بدان توجه فراوان میشده و یاد آن از خاطر ایرانیان زدوده نگردیده و با کوچکترین توجه، میتوان آنرا به همان شکوه دیرین بازگردانید. در ایران بزرگ کهن و ایران کنونی و خارج از مرزهای امروزی در نقاط دوردست و جاهایی که ایرانیان به آنجا کوچیدهاند مانند اروپا، کانادا، آمریکا، هندوستان، استرالیا و … به هنگام جشن سده مراسمی به یاد آن برگزار میگردد. در کتاب احسنالتقاسیم، مقدسی آورده که در روزگار باستان ایرانیان ساکن در عدن و یمن، جشن سده و نوروز را در آنجا برگزار مینمودهاند و نیز در تمام سرزمینهای پهناور که جزو شاهنشاهی ایران بود.] (1)
جشن سده، جشن پیدایش آتش است. “ این جشن نیز مانند نوروز و مهرگان از جشنهای بزرگ ایرانیان بوده و مناسبت ویژهای با آتش داشته و از زمانهای کهن تا به امروز در دهم بهمنماه که بنا به مناسبت، روز پیدایش آتش است، آتشافروزی میشود” (2) این شادی در واقع به معنای پشتسرگذاشتن سرما و گرمشدن زمین نیز میباشد.
… کاین یار پر نور و صفا
دارد هزاران فایده
سبب نامگذاری (از دیدگاه ستارهشناسی):
جشن سده، سد روز از پایان تابستان گذشته و یا سد شب و روز به نوروز مانده است. از نگاه طبیعی نیاکان ما در روزگاران کهن سال را به دو پاره (فصل) بخش میکردند. تابستان که 7 ماه به درازا میکشید در نخستین روز فروردین ماه آغاز و آخرین روز مهرماه پایان مییافت.
زمستان از آغاز آبان شروع و تا پایان اسفند به طول میانجامید. جشن سده، سدمین روز از آغاز زمستان و یا سد روز و شب (پنجاه روز و پنجاه شب) به اول تابستان بود.
… و اینک بیامده است به پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار
از دیدگاه تاریخی و آیینی:
نسبت این جشن به هوشنگ شاه داده شده است. در شاهنامه آمده؛ که روزی هوشنگ شاه با همراهانش در کوهی گذر میکردند، ناگهان چیزی دراز، تیرهتن و سیاه رنگ دیدند که ماری بود و هوشنگ باهوش و هنگ، سنگی گرفت و سوی مار پرتاب کرد. سنگ به سنگ دیگری برخورد و چون هر دو سنگ چخماق (آتشزنه) بودند، جرقهای پدیدار شد به بوته گرفت و مار فرار کرد ، از این رویداد هوشنگ شاه شادمان شد و نیایش کرد که راز آتش به او آشکار شده است.
هوشنگ آتش را از همان هنگام گرامی داشت و آن روز را جشن نامید و این سنت تا امروز برخاست. (3)
برآمد به سنگ گران سنگ خرد
هم آن و هم این سنگ گردید خرد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ
دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ
جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همیکرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کریستین سن (ایرانشناس دانمارکی) نیز در کتاب خود آورده که روز 10 بهمن عید مشهور سدگ (سده) بوده که جشن خاص آتش است و اغلب در کتابهای تاریخنویسان ایران و عرب یاد آن آمده است. این جشن را گاهی به هوشنگ اولین پادشاه پیشدادی نسبت دادهاند، در این استوره هوشنگ نماد آفریننده است و مار نماد تاریکی و آشفتگی نخستین و صخرهای که سنگ بر آن فرود میآید نمادی است برای آسمان، شاید در این باره لازم باشد یاد کنیم که آسمان ASMAN در متنهای کهن به معنای سنگ است ، با پرتاب سنگ بر سنگ آتش یعنی خورشید پدید میآید و مار یعنی تاریکی و آشفتگی از میان برمیخیزد. برخی این جشن را به مناسبت پیروزی بر دشمن به یاری آتش دانستهاند.
شد موسم جشن سده ساقی بیاور می بده
وز آب آتشسان می، ما را به نار موقده
بیرونی در کتاب التفهیم گوید: اندرین روز از فرزندان پدر نخستین 100 تن تمام شدند، گردیزی نیز در زینالاخبار کموبیش همین گزارش را که – بیشباهت به افسانه نیست – آورده است، همچنین ملامظفر گنابادی نیز در این باره میگوید: از کیومرس سد تن فرزند بهوجود آمده بوده. از زن و مرد و چون به مرحلهی رشد رسیدند در این شب جشن نموده همه را کدخدا ساخت و فرمود آتش بسیار افروختند و بدینگونه آن را سده نام نهاد که در کتاب بدایع الهند میبدی نیز شرحی شبیه بالا دیده میشود.
بگذار کاتش سده در جان ما زند
این جشن به یادآورندهی ارزش نور، آتش و انرژی است. نوری که از ما جدا نیست و در همه جا هست. نوری که روشنایی بیپایان را ماند. ایرانیان آتش را از چند جهت الگوی خود قرار داده بودند: آتش همچون فری است که رو به بالا دارد، پاک و پاککننده، روشناییبخش، روشنگر، گرم، پر اشتیاق و جنبشخیز و نمادی از آغاز تمدن است، آتش یکی از چهار آخشیگ (عنصر) ورجاوند است که ایرانیان همواره در جهت پاکنگهداشتن و نیالودنشان تلاش میکردند، در عالم معنا آتش نشان دانش و شناخت است، همچنانکه وهومن (بهمن): اندیشه نیک یکی از امشاسپندان (مقدسان بیمرگ) که نماد معرفت و دانش است؛ سمبلی است که یکسره از نور است.
آیین جشن سده :
بنا به گزارش بیرونی، ایرانیان در شب سده دود برمیانگیزند تا دفع مضرات کنند. افروختن و شعلهور گردانیدن آتش در این شب و راندن جانوران وحشی و نوشیدن بهاندازهی باده و شادی و آواز و ساز در گرد آتش جزو رسوم ایرانیان و پادشاهان شده است.
خیام در کتاب نوروزنامه مینویسد: ” هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک عهد در ایران و توران بهجای میآورند، بعد از آن به امروز، زمان این جشن به دست فراموشی سپرده شده و فقط زرتشتیان که نگهبان آداب باستانی بوده و هستند این جشن باستانی را برپامیداشتند.”
هرچند نوشته شده که مرداویج زیاری این جشن را در اسپهان به سال 323 تازی، باشکوه فراوان برگزار کرد، در جشن سدهای که مرداویج برگزار کرد، همهی دشت و بیابان و تپه و کوه پر از آتش شده بود و این پادشاه فرمان داده بود که از تنه درخت خرما بلندی و تپههایی بسازند و درون آن را با خس و خاشاک و نی انباشته و آتش بزنند، در زمان غزنویان نیز این جشن دوباره رونق گرفت و عنصری شاعر ایران در یکی از جشنهای سده در برابر سلطان محمود قصیدهای دربارهی سده خواند که آغاز آن بدینگونه است:
سده جشن ملوک نامدار است ز آفریدون و از جم یادگار است
سدهای که مسعود غزنوی نیز در سال 426 هـ گرفت به قول بیهقی از ده فرسنگ راه، فروغ آتش آن را دیده بودند. بهطور کلی از روزگار هخامنشیان آیین آتش را یا در فضای باز بر بالای تپهای یا بر سکویی یا در نیایشگاههای سرپوشیده بهجای میآوردند، در روزگار ساسانیان در هر شهر و دیار مکان معینی وجود داشته است که به آن کاخ سده میگفتند و همه در این کاخ گرد هم میآمدند و سرود آتش میخوانده و پیرامون آن به شادی میپرداختند تا بر اثر گرمای بزرگی که از آن فراهم آمده بود سرما سپری گردد. این جشن شبهنگام برگزار میشد و گردآوری بوتهها از بایستهها بهشمار میرفت و همهی طبقات مردم به این کار اقدام میکردند. در میان زرتشتیان و ایرانیان فرهنگدوست امروز نیز در دهم بهمن نزدیک به فرورفتن آفتاب، آتش سده افروخته میشود. موبدان لاله به دست اوستا زمزمه میکنند، دستاندر دست جوانان پس از سه دور چرخیدن به دور تل هیزم در دور سوم آن را میافروزند و به اتفاق همه سرود میخوانند و به شادی و پایکوبی میپردازند. این مراسم در کرمان نیز بهوسیلهی انجم زرتشتیان این شهر سدههاست که بیرون از شهر (نزدیک باغچهی شامهر ایزد) انجام شده و همهی مردم میتوانند در آنجا گرد آمده و در شادی شرکت کنند. همچنین در کوشک ورجاوند تهران، در شیراز، یزد، اسپهان و شهرهای دیگر نیز با شکوه ویژهای برگزار میگردد.
بهراستی که سرزمین کهن ایران بهواسطهی بهکارگیری نخستین آتش، مادر تکنولوژی جهان میباشد . برماست که پوینده و پاسدار بخشی از نمادها، استورهها و فرهنگ کهن سرزمینمان باشیم و برگزاری جشنها و از جمله سده را نه تنها بهعنوان یک باور آیینی و جهانی بلکه بهعنوان یک انگیزهی فرهنگی، زیستی و سوددهی در طبیعت و جهان زیبا، زنده نگاه داریم.
آتش نمادی از زندگی، پاکی، پیشرفت تمدن و برای آیندهای بهتر گرمیبخش و امیدوارکننده و اینگونه است که با هم میخوانیم: “ ای آتش ورجاوند؛ گشایش و آسایش در سراسر زندگی،
دانایی و سخنوری،
روانشاد و خرد بزرگ جاودانی را
در نیرو و فروغ خود به ما ارزانی دار.”
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
زیرنویس:
بخشی از سخنرانی موبد دکتر جهانگیر اشیدری. ماهنامه فروهر “ویژهنامه” سال 38. آذر 82.
اشیدری، جهانگیر. دانشنامه مزدیسنا. چاپ اول.
یارینامهها:
بیرونی، ابوریحان. التفهیم لاوایل صناعه تنجیم. تصحیح جلال همایی. چاپخانه مجلس. تهران، 1317.
فرای، ریچارد. میراث باستانی ایران. برگردان مسعود رجبنیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1371.
فردوسی “خلاصه شاهنامه” . چاپ دوم. تهران: انتشارات سعدی و مجید، 1362 .
کریستینسن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان . برگردان رشید یاسمی. ناشر دنیای کتاب. چاپ آشنا. چاپ نهم، 1377.
گردیزی، ابوسعید. زینالاخبار. بهکوشش عبدالحی حبیبی. نشر دنیای کتاب، 1363.
مهر، فرهنگ. دیدی نو از دینی کهن (فلسفه زرتشت). چاپ سوم. دیبا، 1378
امرداد - لیلا حاج عابد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر