کازرون در روزگار شهریاری ساسانیان شهری مهم شناخته میشد. هنوز هم سازههای بازماندهی ساسانی در کازرون فراوان و نمایان است. اما کازرون کنونی بر روی کازرون کهنی ساخته شد که در پی یورشهای اقوام مهاجم ویران شده بود. یکی از نشانههای ساسانی کازرون کهن «چهارتاقی جره» است که شکوه و زیبایی خود را از دست نداده است، هرچند اندکی از گنبد فرازین آن فروریخته است.
در شهرستان کازرون، در استان فارس، روستاهای کهن فراوان است، اما یکی از آنها به نام «جره» تاریخی پُرفراز و نشیب و بسیار دیرینه دارد. این روستا با شهر بالادِه دوری چندانی ندارد. جره در این دههها با نرگسزارهایش بیشتر شناختهشده است و نیز چهارتاقی کهن آن، که دربارهاش سخن خواهیم گفت.
تاریخ جره (یا: گره) به گذشتههای دور باستانی بازمیگردد و در قلمرو فرمانروایان فارس بخش و جایی مهم دانسته میشد. جرهی تاریخی تا سدهی چهارم مهی جایی بااهمیت بود و رستاق نامیده میشد. اکنون نیز جره و پیرامون آن با سازههای تاریخی و زیستبومی دیدنی، روستایی دلخواه و گردشپذیر است.
در 6 کیلومتری جنوب خاوری بالادِه روستای جره پدیدار است. بالادِه شهری میان بیشابور و فیروزآباد است و شاید بخشی از جرهی کهن بوده است. رود جره با چهارتاقی کهن روستا فاصلهی کمی دارد. این رود از سرچشمههای رود دالکی است. همین نزدیکی به رود سبب شده است که در پایین سازهی بلند جره، پرتگاهی زیبا دیده شود.
چهارتاقی جرهی کازرون از سازههای دورهی ساسانی است. باستانشناسان همانندیهای بسیاری میان این چهارتاقی و کاخ ساسانی سروستان یافتهاند. بر پایهی بررسیهای تاریخی، چهارتاقی جره از ساختههای دورهی شهریاری بهرام پنجم (بهرام گور) بوده است. بانی آن را نیز مِهرنِرسه، وزیر بهرام پنجم، دانستهاند. مهرنرسه در اردشیرخُوره از سوی بهرام فرمانروایی داشت و وزیری کاردان بود. با این همه، در نوشتههای کهن جغرافیایی بنیاد آتشکده (چهارتاقی) جره را از دارای کیانی دانستهاند.
چهارتاقی جره مربعشکل است و بر روی تاقها گنبدی ساخته شده است. بخشی از این گنبد شوربختانه ویران شده است و از اینرو پیدا نیست که چه ساختمایههایی (:مصالحی) در ساخت آن بهکاررفته است. پهنای هر دیوار یکمتر است و بلندای ستونها اندکی بیش از 14 متر. بدینگونه با سازهای افراشته (:مرتفع) روبهرو خواهیم بود. این سازه از لاشهسنگهای تراشخورده ساخته شده و ملاتها سنگهای سازه را نگاه داشته است. بازماندههای ویرانشدهای پیرامون چهارتاقی جره دیده میشود. گمان میرود که این بازماندهها از پیوستهای چهارتاقی بوده است که در گذر زمان از میان رفتهاند. پایههای این چهارتاقی سالم مانده است و تاقهای چهارگانه نیز آسیبی ندیدهاند.
گفتنی است که چهارتاقیهای ساسانی را به دو گروه چهارتاقیهای باز و چهارتاقیهای بسته بخشبندی کردهاند. چهارتاقیهای باز را بیشتر در راه (:مسیر) اصلی شهرها میساختند تا هم کارکرد آیینی و دینی داشته باشند و هم راهنمایی برای مسافران شمرده شوند. از اینرو چهارتاقیهای باز را بر روی بلندیهای پی میافکندند و میساختند. جره چهارتاقیای باز است. اما چهارتاقیهای بسته بخشی از مجموعهای از سازههای دینی بودند و کارکرد دیگری نداشتند.
در یک بخشبندی دیگر، چهارتاقیها به پنج سازهی کموبیش متفاوت دستهبندی میشدند: چهارتاقیهای ساده، چهارتاقیهای دهلیزدار، چهارتاقیهای مجموعهای که بخشی از چند سازهی دیگر بودند و سرانجام چهارتاقیهای ایواندار.
در پژوهشهای دهههای گذشته هر چهارتاقیای را که با لاشهسنگ و ساروج ساخته شده بود، بازمانده از روزگار ساسانیان میدانستند. اما بررسیهای کنونی نشان میدهد که همان ساختمایه در ساخت چهارتاقیهای پس از باستان ایران نیز بهکار میرفته است و پیوستگی (:تداوم) ساخت این سازهها و ساختمایه یکسان آنها را نشان میدهد. اما باید توجه داشت که چهارتاقیهای دورهی ساسانی از تاقهای کلیل (گونهای از قوس در مهرازی ایران) و مازهدار (کلیل بیضیشکل) ساخته شدهاند و چهارتاقیهای دورههای پس از آن از چفدهای جناغی و کلیل آذری (یک گونه کلیل از چند کلیل مهرازی ایران) پدید آمدهاند. کارکرد چهارتاقیهای ایران آیینی و دینی، آرامگاهی، تقویمی و نجومی، نیایشگاهی و نمونههای دیگر بودهاند.
*یارینامه: جستارِ «مطالعهی کالبدی و کارکردی چهارتاقیها» نوشتهی عرفان امیرآذری و آرزو حسین پور (فصلنامهی اثر، پاییز 1398)؛ تارنماهای کجارو؛ ایرانهتل.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر