۲۵ آبان ۱۳۹۹

نوآوریهای ابوریحان بیرونی در ساختن واژه‌های دانشی پارسی

پارسی انجمن: استاد جلال متینی در این جستار نوآوریهای بیرونی در ساختِ واژه‌های دانشیِ پارسی را برمی‌نمایند و نیز می‌افزایند که این نوآوریها با بیرونی و پورسینا و دیگر دانشمندانِ ایرانیِ‌ پس از اسلام آغاز نشده‌اند و بی‌گمان ریشه در زبانِ پارسی به روزگارِ هخامنشیان (پارسه/ پارسیِ باستان) و ساسانیان (پارسیگ/ پهلوی) دارند.

دکتر جلال متینی: می‌دانیم ابوریحان بیرونی کتاب التفهیم لاوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم را در سال ۴۲۰ ه.ق. بخواهشِ ریحانه بنت الحسین یا بنت‌الحسین خوارزمی بعنوان “مدخل” یا کتابی که نوآموزان صناعتِ تنجیم را بکار آید به زبانِ فارسی تألیف کرده است. بر طبق اسنادی که تا به امروز در اختیار داریم [پس از اسلام] ابوریحان بیرونی نخستین کسی است که درباره‌ی هندسه، حساب، هیأت، اسطرلاب، و نیز درباب  احکام نجوم که بعقیده‌ی اکثر مردم آن روزگار ثمره‌ی علوم ریاضی بشمار می‌آمده است۱ به تألیف کتابی مستقل به زبان فارسی پرداخته، و با انجام این امر بر غنای فرهنگ لغاتِ علمی فارسی نیز بحد قابل ملاحظه‌ای افزوده است. فهرست اهمّ لغات و ترکیبات مذکور در این کتاب را استاد دانشمند آقای جلال همائی در مقدمه‌ی تحقیقیِ خود بر کتاب التفهیم آورده‌اند۲، و استاد فقید شادروان دکتر محمد معین نیز در خطابه‌ی خود در جشن هزاره‌ی ابوعلی‌سینا زیر عنوانِ “لغات فارسیِ ابن‌سینا و تأثیر آن در ادبیات” به ذکرِ برخی از لغات فارسی مشترکِ ابوریحان بیرونی و ابوعلی‌سینا پرداخته‌اند. بهنگام تصحیحِ متن کتاب التفهیم لاوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم، و نیز در زمانی که خطابه‌ی مذکور ایراد شده است، با آنکه عموم محققان می‌پنداشتند محمد بن ایوب طبری دو رساله‌ی استخراج و شش فصل را در قرن چهارم هجری تألیف کرده است۴، کتاب‌های التفهیم و دانشنامه‌ی علائی قدیمی‌ترین متون علمی مفصل و قابل اعتنای فارسی بشمار می‌آمد و گمان می‌رفت که “ابن‌سینا با دانشنامه، و بیرونی با التفهیمِ خود نهضتی در ایران پدید آوردند که دامنه‌ی تأثیرِ آن تا عصر حاضر کشیده شده است”۵٫ مقصود از این “نهضت”، وضع لغات و ترکیبات علمی فارسی به توسط این دو دانشمندِ عالی‌قدر است و بهمین سبب از ایشان بعنوان پیشاهنگانِ این کارِ در خورد توجه نام برده شده است. ولی امروز … افق‌های تازه‌ای در زمینه‌ی مطالعات و تحقیقاتِ ایرانی در برابر ما گشوده شده، پژوهش‌های تازه‌ای بعمل آمده و برخی از متون کهنِ فارسی که در آن روزگار معرفی نگردیده بود، در سال‌های اخیر در اختیار اهل ادب و تحقیق قرار گرفته است. همین امکانات به ما اجازه می‌دهد که امروز در کنگره‌ی جهانیِ ابوریحان بیرونی، فرزندِ نامبردار و دانشورِ ایران، در باب موضوع مورد بحث بار دیگر به تحقیق و داوری بپردازیم.

با آنکه برخلاف تصورِ سال‌های پیشین، امروز روشن گردیده است که محمد بن ایوب حاسب طبری مؤلفِ دو رساله‌ی استخراج و شش فصل و هشت رساله و کتابِ دیگر، از علمای قرن چهارم نیست، بلکه روزگارِ زندگانیش به سالهای بعد از ۴۸۵ ه.ق. می‌رسد۶، خوشبختانه از طرف دیگر چند متن معتبر علمیِ فارسی که زمان تألیفِ هر یک از آنها به حدود پنجاه سال پیش از تألیف کتابِ التفهیم لاوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم می‌رسد، در دسترسِ ماست. مراجعه‌ی به این کتاب‌ها آشکار می‌سازد که شیوه‌ی کار ابوریحان بیرونی و ابوعلی‌سینا در زمینه‌ی ساختنِ لغاتِ علمیِ فارسی، پیش از ایشان هم در سرزمینِ ایران مسبوق به سابقه بوده است و این دو دانشمند نامور در این مورد در راهی گام نهاده بودند که پیشینیانِ ایشان در آن راه طی طریق کرده بودند، گرچه یقین حاصل است که هر یک از این دو تن، قسمت اعظمِ لغاتِ علمیِ فارسیِ مورد نیازشان را خود وضع کرده‌اند. در این خطابه با ذکر برخی از لغاتِ مؤلفان کتبِ علمی فارسی رایج بوده است، در کمال اختصار نیز به اسلوبِ متداول “لغت‌سازی” در قرن چهارم و پنجم هجری قمری، با توجه به اسناد و مدارکِ موجود، اشاره خواهد کرد.

از کتاب‌های علمی فارسی که زمان تألیفشان مقدم بر تصنیف کتابِ التفهیم است و در اینجا باید نام برد یک هدایه‌ المتعلمین فی‌الطب است، قدیمی‌ترین متنِ پزشکیِ فارسی، از ابوبکر ربیع‌ بن احمد الأخوینی البخاری، که محتملاً در حدود سال ۳۷۰ ه.ق. تألیف شده است۷، دیگر کتابی منظوم در پزشکی بنام دانشنامه‌ی میسری که در بین سال‌های ۳۶۷ تا ۳۷۰ ه.ق. به رشته‌ی نظم کشیده شده است۸٫ از ترجمه‌ها و تفسیرهای قدیمی قرآن مجید به زبان فارسی متعلق به نیمه‌ی دوم قرن چهارم و نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری ذکری بمیان نمی‌آورد، زیرا با آنکه در این کتاب‌ها، هم به مقدار معتنابهی لغات دینیِ فارسی و معادل‌های دقیقِ کلمات قرآنی در لهجه‌های مختلفِ خراسان بزرگ در آن روزگاران دسترسی پیدا می‌کنیم، و هم به شیوه‌ی لغت‌سازی در کتبِ دینی آشنا می‌شویم، سخن بدرازا می‌کشد.

برای مثال ذیلاً به ذکر بعضی از لغات فارسی مشترک در دو کتابِ هدایه‌‌المتعلمین فی‌الطب و التفهیم لاوائل ‌صناعه ‌‌‌التنجیم می‌پردازد۹:

آب‌پشت*: نطفه (هدایه، ص ۱۵۷، التفهیم. ص ۳۷۹)، آرامیده: ساکن، مقابلِ متحرک (هدایه. ص ۱۳۱، التفهیم. ص ۵۷)، آرزو: شهوت و میل (هدایه. ص ۱۱۰، التفهیم. ص ۳۷۵)، آکنده: پُرشده (هدایه. ص ۲۷۴ ح، التفهیم. ص ۵۸)، ایستاده: ساکن (هدایه. ص ۱۶۰، التفهیم. ص ۶۱)، باریک: دقیق (هدایه. ص ۶۹۰، التفهیم. ص ۲۲۴)، بخشیدن: تقسیم (هدایه، ص ۱۷، التفهیم)، برآمدن: طلوع (هدایه، ص ۱۲۶، التفهیم)، برسو: عالی، سمتِ فوقانی (هدایه. ص ۴۱، التفهیم. ص ۳۲۷)، برین: زبرین، علوی (هدایه. ص ۶۱، التفهیم. ص ۱۱۳)، بسودن، پسودن: لمس، تماس (هدایه، ص ۲۹، التفهیم. ص ۱۵)، بهارگاه: فصل و موسم بهار (هدایه، ص ۱۴۳، التفهیم. ص ۱۸۵)، پذیرفتن، پذرفتن: قبول (هدایه. ص ۶۰۷، التفهیم. ص ۴۹۳)، پهنا: عرض (هدایه. ص ۶۲، التفهیم. ص ۴)، تری، ترّی*: رطوبت (هدایه. ص ۱۸، التفهیم. ص ۳۶۷)، تنومندی: جرم و جسمانیت (هدایه. ص ۱۶۵، التفهیم. ص ۱۴۵)، جنبانیدن: تحریک (هدایه. ص ۳۹، التفهیم)، چگونگی: کیفیت (هدایه. ص ۱۷، التفهیم)، چندی: کمیت (هدایه. ص ۱۷، التفهیم. ص ۱۷۷)، خشکی *: یبوست (هدایه ۱۸٫ ص ۱۸، التفهیم. ص ۳۶۷)، درازا: طول (هدایه. ص ۴۲، التفهیم. ص ۴)، دیگرم: دوم (هدایه. ص ۳۳، التفهیم. ص ۵۱۴)، رودگانی*: روده (هدایه. ص ۲۷، ۷۹۱، التفهیم. ص ۳۲۳)، زیانکار: مضر، ضاری (هدایه. ص ۳۱، التفهیم. ص ۳۳۹)، زیرین: سفلی (هدایه. ص ۶۱، التفهیم)، سپرز*: طحال (هدایه. ص ۱۰، التفهیم)، سردی*: برودت (هدایه. ص ۱۸، التفهیم. ص ۳۶۷)، سو: جهت (هدایه. ص ۴۱، در کلمه‌ی “برسو”، التفهیم. ص ۶۳)، فروسو: تحت، از جهات ستّه، مقابل علو (هدایه. ص ۴۱، التفهیم)، گردبرگرد: حول و حوش، حوالی (هدایه. ص ۷۹، التفهیم)، گرمی*: حرارت (هدایه. ص ۱۸، التفهیم. ص ۳۶۷)، گش سیاه*: خلط سودا (هدایه. ص ۳۵، التفهیم. ص ۳۷۹)، گوهر (هدایه. ص ۲۴، التفهیم)، مانندگی: شباهت (هدایه. ص ۴۷، التفهیم)، مغ: گود و عمیق (هدایه. ص ۱۵۱، التفهیم. ص ۲۲۴)، مغاکی: فورر، مقابل نجد (هدایه. ص ۴۰، التفهیم)، نیم‌روزان: ظهر (هدایه. ص ۱۴۹، التفهیم. ص ۱۸۴)، وریب: کج (هدایه. ص ۶۲، التفهیم. ص ۱۷۶)، هموار: یکسان (هدایه. ص ۱۰۵، التفهیم. ص ۵۱۶)، یادداشتن: از برداشتن، بخاطر داشتن (هدایه. ص ۱۲۳، التفهیم. ص ۸۹)، یله کردن: رها کردن، متروک کردن (هدایه. ص ۳۱۵، التفهیم. ص ۲۲۱).

بعضی از لغات مذکور در فوق، علاوه‌ بر آنکه در هدایه‌ المتعلمین فی‌الطب و التفهیم لأوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم آمده، در دو اثر فارسی ابوعلی‌سینا، دانشنامه‌ی علائی۱۰ و رگ‌شناسی۱۱، نیز بشرج زیرین بکار رفته است:

آرمیده (دانشنامه. طبیعی. ص ۷)، باریک (دانشنامه. الهی. ص ۳۶)، برسو (دانشنامه. الهی، ص ۲۷)، تری (دانشنامه. الهی. ص۲۹)، تنومندی (دانشنامه. طبیعی. ص ۳۵)، جنبانیدن (دانشنامه. الهی. ص ۲۸)، چگونگی (دانشنامه. الهی. ص ۲۸)، خشکی (دانشنامه. الهی. ص ۲۹)، درازا (رگ‌شناسی. ص ۲۲)، دیگرم (دانشنامه. الهی. ص ۶؛ منطق. ص ۸۷)، زیانکار (دانشنامه. الهی. ص ۱۰۲)، سردی (دانشنامه. الهی. ص ۲۹)، فروسو (دانشنامه. الهی. ص ۲۷)، گرمی (دانشنامه. الهی. ص ۲۹)، مانندگی (دانشنامه. الهی. ص ۴۶)، هموار (دانشنامه. طبیعی. ص ۳۵)، یادداشتن (دانشنامه. طبیعی. ص ۹۷).

موضوعِ قابلِ توجهِ دیگر آنست که در چند مورد با آنکه بین اصطلاحات فارسی که ابوریحان بیرونی در التفهیم بکار برده است، یا اصطلاحات مذکور در کتاب هدایه اختلافی جزئی بچشم می‌خورد، آشکارا روشن است که مؤلفانِ هر دو کتاب، در وضعِ لغات علمی فارسی به یک شیوه عمل کرده‌اند. مثلاً مؤلفِ کتابِ هدایه معادل “عِرق ضارب” (شریان) و “عِرق غیرضارب” (ورید) را بترتیب “رگ جهنده” (ص۱۵) و “رگ ناجهنده” (ص ۱۵) بکار برده است، در صورتی که ابوریحان بیرونی نخستین را به “رگ جنبنده” (ص۳۷۹) و “رگ جنبان” (ص ۳۷۹)، و دومی را به “رگ‌های خون ایستاده” (ص ۳۷۹) برگردانیده است، و یا آنکه مؤلف بخاراییِ کتاب هدایه، معادل “کوکب‌ سیار” و “کوکب ثابت” (سیارات و ثوابت) را بترتیب “ستاره‌ی جنبنده” (ص۱) و “ستاره‌ی ناجنبنده” (ص۱) آورده، ولی ابوریحان بیرونی آن دو را بترتیب به “ستاره‌ی رونده” (ص۶۰) و “ستاره ایستاده” (ص۶۰) یا “ستاره‌ی بیابانی” (ص۶۰) ترجمه کرده است. در اینجا تذکر این حقیقت نیز لازم بنظر می‌رسد که این عدم استقرار لغات علمی در آن عهد خاصِ زبان قارسی نبوده است زیرا “لغات و اصطلاحات علمی عربی، تا زمان ابن‌سینا استقرار نداشته است و هرکس بسلیقه‌ی خود رسا یا نارسا، کلماتی را استعمال می‌کرده است”۱۲ چنانکه مؤلف کتاب هدایه، “رگ جهنده” را در برابر “عرق ضارب” (ص۶۷) بکار برده، اما ابوریحان بیرونی “رگ جنبنده” و “رگ جنبان” را معادل شریان و عروق النابضه آورده است. ملاحظه می‌فرمایید که سه اصطلاحِ عربی شرایین، عروق الضوارب، عروق النابضه‌ی در کتب طبی عربیِ آن عصر متداول و رایج بوده است.

بجز اشتراک بعضی از لغات در دو کتابِ هدایه و التفهیم که به آن اشاره شد، برخی از لغات و اصطلاحات علمی فارسی که ابوعلی‌سینا در دانشنامه‌ی علائی و رگ‌شناسی بکار برده است، در حدود پنجاه سال پیش از تألیفِ این دو کتاب، نیز در هدایه‌‌المتعلمین فی الطب استعمال شده که از آن جمله است:

آب: بول (هدایه. ص ۱۸۵، رگ‌شناسی. ص ۹)، آبی: مائی (هدایه. ص ۲۴، دانشنامه. الهی. ص ۳۳)، آتشی: ناری (هدایه. ص ۲۴، دانشنامه. الهی. ۱۵۹)، آمیزش: اختلاط، ترکیب (هدایه. ص ۱۸، دانشنامه. الهی. ص۳)، برسو: جهت علو (هدایه. ص ۴۱، دانشنامه. الهی. ص ۲۷)، برین: فوقانی، بالایی (هدایه. ص ۶۱، دانشنامه. الهی. ص ۱۱۰)، بهمه‌رویها: من جمیع وجوه (هدایه. ص ۱۴۲، دانشنامه. الهی. ص ۷۶)، بیرونین: خارجی (هدایه. ص ۷۸، دانشنامه. الهی. ص ۸۶)، پذیرا: قابل (هدایه. ص ۱۱۵، دانشنامه. الهی. ص ۷)، زبرین: فوقانی (هدایه. ص ۶۳، دانشنامه. منطق. ص ۹۳)، زیرین: تحتانی، پایینی (هدایه. ص ۶۱، دانشنامه. منطق. ص ۹۲)، ناطبیعی: غیرطبیعی (هدایه. ص ۱۹۹، دانشنامه. طبیعی. ص ۲۵)، نهاد: وضع (هدایه. ص ۱۴۸، دانشنامه. الهی. ص ۲۹، رگ‌شناسی. ص ۴۰)، یادداشت: حافظه (هدایه. ص ۱۰۱، دانشنامه. طبیعی. ص ۹۶)، یکیی: وحدت، در مقابلِ کثرت (هدایه. ص ۱۳، دانشنامه. الهی. ص ۴۷).

با توجه به مطالبی که بعرض رساندیم ملاحظه فرمودید که بعضی از لغات و اصطلاحات علمی فارسی که در نیمه‌ی اول قرن پنجم هجری در کتاب‌های التفهیم، دانشنامه‌ی علائی و رگ‌شناسی آمده است، قبلاً لااقل در یکی از آثار کهن و ارجمند زبان فارسی بکار رفته بوده است. علاوه بر لغات مشترک که به آنها اشاره گردید، مقدار قابل توجهی لغات و ترکیباتِ علمی فارسی در کتابِ هدایه وجود دارد که در کتب مزبور نیامده است مانند: خاکی، هوایی (ابوعلی‌سینا چنانکه گذشت کلمات آبی و آتشی را معادل مائی و ناری بکار برده است)، اندرون سو، بیرون‌سو، درونی، درونین، اندرونین، آمادگی، خون‌انگیز، خون‌ بازدارنده، دشواررو، دیررو، تب چهارم: حمی ربع، تب یک-روزه: حمی‌بوم، خایسکی: مطرقی (یکی از انواع نبض)، بادانگیز: نفّاخ، چغندری: سلقی، پنیری: جبنیت، خون برگرفتن، خون برداشتن: فصد، درستی: صحت، استخوان آخرک: عظام‌الترقوه، استخوان پایشنه: عظم‌العقب، استخوان پنج انگشتان: سلامیات، استخوان تهی‌گاه: عظام‌الخاصره، استخوان‌های رخ: عظام‌الخد، استخوان‌های شانه‌ی پشت دست: عظام‌المشط۱۳.

از آنچه بعرض رسید چنین نتیجه گرفته می‌شود که پیش از ابوریحان بیرونی و ابوعلی‌سینا، در قرن چهارم هجری مؤلفان و مصنفانِ کتبِ علمیِ فارسی، از بین کلمات رایج در زبان فارسی و یا با ترکیب کلمات فارسی و یا ترکیب کلماتِ عربی و فارسی با یکدیگر برای رفع حاجات علمیِ خود به وضعِ لغات علمی فارسی می‌پرداخته‌اند. موضوع بسیار مهم آنست که در آن روزگار بی‌آنکه در خراسانِ بزرگ و شهرهایش مجمعی علمی برای تحقق بخشیدن به این امر خطیر  وجود داشته باشد، فرزندان دانشمند ایران‌زمین که به زبان فارسی علاقه‌مند بوده‌اند هر یک بتنهایی و بسهم خود و احتمالاً بی‌وقوف از کارِ دیگر دانشمندانِ ایرانی بدین کار اقدام کرده‌اند. اختلافِ بعضی از لغات و اصطلاحات علمی فارسی نیز در قرن چهارم و پنجم هجری نظییر: رگ جهنده، رگ جنبنده، رگ جنبان: شریان. رگ ناجهنده، رگهای خون ایستاده: ورید. ستاره‌ی جنبنده، ستاره‌ی رونده: کوکب سیار. ستاره‌ی ناجنبنده، ستاره‌ی ایستاده، ستاره‌ی بیابانی: کوکب ثابت. اندرون، اندرون‌سو: داخل. درونی، درونین، اندرونین. داخلی. برسو، برین، زبرین: فوق و عالی. فروسو، زبرین: تحت و امثال آن، هم حکایت از عدم استقرار اصطلاحاتِ علمی فارسی در آن دوران می‌کند، و هم شاهدی است بر این مدعا که محتملاً در بعضی از موارد، مؤلفان و مصنفان کتب علمی فارسی از وضع لغات و اصطلاحات علمی بتوسط دیگر مؤلفان بی‌خبر بوده‌اند، ولی با استفاده از شیوه‌ی متداول لغت‌سازی در آن عصر- خود به وضع لغات و اصطلاحاتِ علمیِ مورد احتیاج خود می‌پرداخته‌اند. …

بطوری که ملاحظه فرمودید مؤلفان ایرانی در قرن چهارم و پنجم هجری برای ساختن لغات علمی فارسی از سه شیوه‌ی گوناگون بهره جسته‌اند:

۱. إستعمال کلمات رایج در زبان فارسی برای معانی خاص علمی: تری، خشکی، گرمی، سردی، ارّگی، مورچگی، خایسکی، دیدن، شنیدن، بودن، چشیدن، بوییدن.

۲. ترکیب کلمات فارسی: اندرون‌سو، تب چهارم، تب یک روزه، بهمه‌رویها، بی‌خواست، خون‌انگیز، استخوان‌های رخ، استخوان‌های شانه‌ی پشت دست، اندام بریده، بدبختی کهن، جنبنده‌ی بخواست، موی‌های سر دنبِ شیر.

۳. ترکیب کلماتِ فارسی و عربی: اجتماع بدیدار، اجتماع بشمار‌کرده، اندام آلی، اندام خسیس، علم سپس طبیعت.

در پایانِ عرایض خود این موضوع را نیز باید بیفزایم که غرض از بیانِ مطالب مذکور در فوق فقط این بود که نشان داده شود لغات و اصطلاحاتِ علمی فاررسی، پیش از تألیف کتابِ التفهیم لأوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم نیز در آثار علمی فارسی متعلق به قرن چهارم هجری بکار رفته و این نهضت با ابوریحان بیرونی و دانشمند معاضرش ابوعلی‌سینا در ایران آغاز نگردیده بوده است.

البته از آنچه گفته شد نباید چنین نتیجه گرفت که لغات علمی فارسی برای اولین بار فقط از راه ترجمه‌ی لغات و اصطلاحات علمی عربی به توسطِ دانشمندان و مؤلفان ایرانی بوجود آمده است زیرا این حقیقت را نیک می‌دانیم که ایرانیان در دوران پیش از اسلام و بخصوص در دوره‌ی ساسانیان در رشته‌های مختلفِ علوم به پیشرفت‌های چشمگیر نائل آمده و کتاب‌های بسیار به زبان پهلوی تألیف و یا ترجمه کرده بودند و بعلاوه در قرون اولیه‌ی اسلامی، هم ایشان بودند که نهضت علمی را در جامعه‌ی اسلامی بنیان‌گذاری نمودند. طبیعی است که پرداختن به این مهم در دوران پیش از اسلام، مستلزمِ این بوده است که ایرانیان برای طرح مسائلِ مختلف در رشته‌های گوناگون علومِ روزگار خود دارای لغات و اصطلاحاتِ علمی پیش از اسلام حتی در کتب علمی عربی بصورت اصل یا بتعریب بکار رفته است۱۴.

نظر بنده در بابِ چگونگیِ بوجود آمدن لغات و اصطلاحات علمی در زبان فارسی دری- بی‌آنکه در این قسمت دارای صلاحیتِ کافی باشم- آنست که همانطوری که فی‌المثل فارسی‌زبانان در دوره‌ی اسلامی با کتابِ کلیله و دمنه از راه ترجمه‌ی عربی ابن مقفع آشنا شدند و نصرالله منشی مترجم و نویسنده‌ی معروفِ قرن ششم، متن عربیِ کتاب کلیله و دمنه را به زبان فارسی برگردانید نه آنکه کتابِ مورد بحث را بی‌واسطه از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کرده باشد، باحتمال قوی بسیاری از اصطلاحات علمی پهلوی مع‌الواسطه- از راه ترجمه‌ی آنها به زبان عربی و استعمال آنها در متون علمی عربی، و سپس از طریق ترجمه‌ی تحت اللفظ از زبان عربی به فارسی دری- با تغییراتی اندک در متون علمی فارسی قرن چهارم و پنجم هجری راه یافته است.

* کلماتی که با نشانه ستاره مشخص گردیده، در کتاب دانشنامه میسری نیز بکار رفته است.

یادداشت‌ها:

۱. کتاب التفهیم لاوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم، تألیف: ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، با تصحیح و مقدمه و شرح و حواشی: جلال همائی، تهران، سال ۱۳۱۸، صفحات ۲ و ۳۱۶،

۲. نگارنده، از مقدمه‌ی استاد دانشمند جناب آقای همائی بر کتاب التفهیم در موارد مختلف در این مقاله استفاده کرده است.

۳. جشن نامه‌ی ابن‌سینا، مجلد دوم، سلسله‌ی انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، سال ۱۳۳۴، ص ۳۴۲ تا ۳۹۰،

۴. نمونه‌ی سخن فارسی، دکتر مهدی بیانی، تهران ۱۳۱۷، ص ۲۳- ۲۶؛ برگزیده‌ی نثر، جلد اول، ص ۵۲ ببعد؛ جشن‌نامه‌ی ابن‌سینا، مجلد دوم، ص ۳۴۴ و ۳۴۸،

۵. جشن‌نامه‌ی ابن‌سینا، مجلد دوم، ص ۳۴۸،

۶. مفتاح المعاملات، تألیف ابوجعفر محمد بن ایوب  الحاسب الطیری، تصحیح: دکتر محمدامین ریاحی؛ انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، سال ۱۳۴۹، صفحات پنج تا ده؛ تحفه‌ی الغرائب، مجله‌ی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی مشهد، بقلم: جلال متینی، سال هفتم، شماره‌ی چهارم، صفحات ۸۸۷ تا ۹۰۲،

۷. هدایه‌ المتعلمین فی الطب، تألیف: ابوبکر ربیع بن احمد الاخوینی البخاری، باهتمام: جلال متینی، انتشارات دانشگاه مشهد، سال ۱۳۴۴، صفحات ۸۸۷ تا ۹۰۲،

۸. “درباره‌ی دانشنامه‌ی میسری”، مجله‌ی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی مشهد، بقلم: جلال متینی، سال هشتم، شماره‌ی سوم، ص ۵۹۳ تا ۶۲۸،

۹. شادروان دکتر محمد معین ضمن بحث از لغات فارسی مذکور در کتاب التفهیم و دانشنامه‌ی علائی نوشته‌اند: “با تألیف این دو کتاب، فرهنگ لغات فارسی غنی‌تر و ارجمندتر گردید… و زبان پارسی را … تا آنجا که در آن عهد میسر بود… شایسته‌ی ادای مفاهیم علمی کردند”. جشن نامه‌ی ابن‌سینا، مجلد دوم، ص۳۴۸٫ لغاتی که از کتاب التفهیم نقل شده از “فهرست لغات و اصطلاحات کتاب تفهیم” اخذ گردیده است. در این فهرست شماره‌ی صفحه‌ی برخی از لغات مذکور نیست.

۱۰. دانشنامه‌ی علائی: رساله‌ی منطق، با مقدمه و حواشی و تصحیح: دکتر محمد معین و سید محمد مشکوه‌ی، الهیات، با مقدمه و حواشی و تصحیح: دکتر محمد معین؛ طبیعیات، با مقدمه و حواشی و تصحیح: سید محمد مشکوه‌ی، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، سال ۱۳۳۱،

۱۱. رگ‌شناسی، یا رساله در نبض، با مقدمه و حواشی و تصحیح: سید محمد مشکوه‌، سلسله‌ی انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، سال ۱۳۳۰،

۱۲. جشن‌نامه‌ی ابن سینا، مجلد دوم، ص ۳۵۲،

۱۳. برای اطلاع کامل از لغات و اصطلاحات علمی فارسی مذکور در کتاب هدایه‌ المتعلمین فی الطب به “فهرست لغات و ترکیبات” این کتاب صفحات ۸۶۳ تا ۹۱۴ مراجعه شود.

۲۴. التفهیم لاوائل ‌صناعه‌‌ التنجیم، صفحه‌ی “نب” تا “نط”.

* این جستار با برنام «حدود ابتکار ابوریحان بیرونی در ساختن لغات علمی فارسی» در «کنگره‌ی جهانی ابوریحان بیرونی»، تهران، ۲۵ شهریور تا یکم مهرماه ۱۳۵۲، خوانده شده است.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر