طبری تاریخنگار نامی ایران (زادهی آمل مازندران) از بهرام پنجم به عنوان شاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی پدید آورده بود. کاخ ساسانیان در سروستان (استان فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.
در پی کشته شدن یزدگرد یکم پادشاه ساسانی با لگد اسب در نزدیکی نیشابور در 19 آبان 979 شاهنشاهی، بهرام پسر کوچکتر او خود را بهرام یا ورهرام پنجم پادشاه ایران خواند. شاهپور برادر بزرگ بهرام پیش از این در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، پادشاهی را نمیپذیرفت.
بزرگان ایران با پادشاه شدن بهرام (معروف به بهرام گور) همرای نبودند. یکی از شوندهای ناسازگاری بزرگان این بود که مادر او سوشندخت بود. بزرگان ایران در دوران پادشاهی 21 ساله یزدگرد نسبت به پیروان ادیان دیگر، بسیار حساس شده بودند زیرا که یزدگرد به مسیحیان در گسترهی ایران آزادی مذهبی و پروانهی بنیادگذاری کلیسا داده بود.
با این گمان، بزرگان ایران شاهزادهای به نام «خسرو» را به عنوان پادشاه اعلام کردند. ولی بهرام که مردی نظامی و دلاور بود و در ارتش هواداران فراوان داشت بر آنان پیروز شد.
بهرام پس از نشستن برتخت پادشاهی، سیاست پدر (دادن آزادی مذهبی) را در پیش نگرفت و به خواست موبدان به آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» جاگرفته در سرزمین گزن (جزن) ادای احترام کرد.
بهرام که 17 سال و چند ماه پادشاهی کرد، خودمختاری تاریخی ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را برهم زد و آن را به یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان مسیحی شده بودند.
بهرام، رومیان را هم که در تلاش پشتیبانی از مسیحیان در گسترهی ایرانزمین برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال شرقی ایران بیرون راند.
بهرام در سال 997 شاهنشاهی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده میپنداشتند و پادشاه تازه ای برنگزیدند. برخی از مورخان بر این گمان بودند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد.
فردوسی، فرزانهی توس، دربارهی مرگ بهرام گفته است: بهرام که گور می گرفتی همه عمر ـ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت.
امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر