درست میانههای اسفندماه است که خُنیاگران (آوازخوانان) راهی روستاهای شمال میشوند و نوای شادیآفرین نوروزی خود را به گوش مردم میرسانند تا مژدهرسان بهار و آرزوی سالی نیک و خجسته برای همگان باشند. آن آوازخوانان را «نوروزیخوان» مینامند. نوروزیخوانی از آیینهای کهن ایران است که در شمال کشورمان نیز ریشههایی دیرینه دارد.
نوروزیخوانی را «بهارانه خوانی» نیز میتوان نامید. از آنرو که آوازهخوانان هر آنچه میخوانند در وصف بهار است و زیباییهای نوروز. همراه با آوازهایشان نیز ساز مینوازند و همگان را به شادی و پایکوبی فرامیخوانند. این آیین در همهجای ایران ریشه دارد اما در استانهای شمال کشور، مازندران، گیلان و گلستان پابرجاتر و ماندگارتر است. در البرز و سمنان نیز نشانههای نوروزیخوانی پیداست.
نوروزیخوانی برگرفته از موسیقی و نغمههای باستانی ایران است و آیینی است برای ستایش اهورامزدا (خدای یگانه) و توصیف بهار و نوشدن جان و تَن آدمی و ستایش نامداران روزگار. این کار را مردمان خوشآوازی انجام میدهند که بیهیچ مزد و درخواستی نغمههای نوروزیخوانی را ارمغان دیگران میکنند؛ هر چند مردم نیز ارزش کار آنان را میدانند و با دادن پیشکشهایی درخور، کارشان را ارج میگزارند.
نوروزیخوانی را گاه یک تَن و بیشتر چندتَن با هم انجام میدهند و بیتها و سرودهایی را ترجیعوار تکرار میکنند. این سرودها هر کدام به زبان بومیهای آن منطقه و گستره سروده شده است. اما درونمایه (:مضمون) آنها یکسان است.
نوروزیخوانی چند بخش دارد. نخست خداوند ستایش میشود، سپس از بزرگان و نامآوران یاد میشود، آنگاه وصف بهار و نوروز به میان میآید و در پایان جامهای (:خلعتی) و دستمزدی از سوی مردم به نوروزیخوان (یا نوروزیخوانان) داده میشود. اما گاه اگر دستمزد نوروزیخوان درخور توجهی نباشد، چهبسا فرد نوروزیخوان زبان به سرزنش باز کند. این کار با کنایههایی نیشدار و بیتهایی زهرآگین به زبان آورده میشود.
در مازندران، گیلان و گلستان، بهویژه در دیلمان و تالش و اِشکِور، نوروزیخوانی هنوز هم پُرشور برگزار میشود. در روستاهای آرموت و اردکان درهی طالقان، در استان البرز، نیز نامونشان نوروزیخوانها را میتوان دید. نوروزیخوانها با گویشی بومی در کوچهها و خیابانها به راه میافتند و با جامههایی که قبا نامیده میشود و سپیدرنگ است و گیوههایی که همرنگ با جامهی آنهاست، آمدن سالی نو را نوید میدهند. در دست آنها نیز عصایی دیده میشود که هنگام خواندن بیتها و سرودها، آن را تکان میدهند. سرودها بازمانده از روزگارانی کهن است که سینهبهسینه و از نسلیبهنسل دیگر تا به امروز در یادها مانده است. نوروزیخوانان خُنیاگرانی دورهگرد و گمنام هستند و سرودههایشان نیز ساده و بیپیرایه است. خود آنان موسیقیدانانی حرفهای نیستند و روستاییان نیز سرودهها و ترانههای ساده و روان را دوست دارند. پس نوروزیخوانی یک موسیقی سادهی آوازی است و بسیاری از بندهای آن بارها تکرار میشود.
برای مردم آمدن نوروزیخوانها نشانهی فال نیک است. حتا گاه از نوروزیخوانها دانهای خرما یا شیرینی میگیرند و آن را بر سر سفرهی هفتسین میگذارند و این را نیک و خجسته میدانند.
نوروزیخوانان مازندرانی از دههی دوم یا سوم اسفند تا فرارسیدن روز نخست سال (نوروز) آیین خود را برگزار میکنند.
آیین شاد و فرخندهی نوروزیخوانی استان گلستان در سال 1396 خورشیدی در فهرست میراث ناملموس ایران ثبت شده است.
*جستار «نوروزیخوانی» از محمد میرشکرایی (کتاب ماه هنر- 1377) و گزارش خبرگزاری ایسنا.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر