آنکتیل دوپرون، خاورشناس نامدار فرانسوی، را باید بنیانگذار و پیشرو ایرانشناسی و پژوهشهای اوستایی دانست. او در سراسر زندگی سختکوشانهاش کوشید که پرتوهای روشنی بر دانش اوستاشناسی بیفکند؛ هرچند هیچگاه در زمان زندگیاش ارزش والای کار او شناخته نشد!
آنکتیل دوپرون در نیمهی نخست سدهی هجدهم میلادی، به سال 1731، در فرانسه زاده شد. او در دانشگاه پاریس درس خواند و بسیار زود دلبستگی شورانگیز خود را به فراگرفتن زبانهای خاوری (شرقی) نشان داد و در این راه تا پایان زندگی دست از کوشش برنداشت. از همینرو بود که نخستین گامهای درسآموزی را در مدرسهی زبانهای شرقی برداشت و زبانهای فارسی، عربی و عبری را یاد گرفت. در کتابخانهی شاهی فرانسه عهدهدار نگهداری از دستنویسهای کهنی شد که از خاورزمین به فرانسه آورده شده بود. دوپرون دست به فهرستنویسی و مرتبسازی دستنویسها زد و در این راه کوشش بسیاری بهخرج داد. در انجام چنین کار زمانبَری، به بررسی دستنویسهای نیز میپرداخت و آنها را بهدقت مینگریست. در همین جستوجوها بود که کتابهای زند را دید و چنان علاقهمند خواندن آنها شد که تصمیم گرفت راهی خاورزمین شود. برای این کار در سال 1755 میلادی راهی هندوستان شد و زبان سانسکریت را آموخت. گفتهاند که در این سفر کموبیش هیچ چیز همراه خود نداشت جز لباسهایش!
در هند با پارسیان (زرتشتیان هندوستان) دوستی بسیار یافت و در بندر پوندیشری، آگاهیهای بسیاری را دربارهی کتابهای سپند زرتشتیان بهدست آورد و اندوختههای ذهنی خود را افزون ساخت. در شهر سورات، که جایگاه اصلی پارسیان هند بود، با پشتکار بسیار آگاهیهایش دربارهی زبان پهلوی و متنهای زند و پازند را بیشتر کرد و با دانشمندی به نام دستور داراب آشنا شد و او زبان پهلوی و اوستا را به دوپرون آموخت. دوپرون در هنگام آموزش این دو زبان سرگرم گردآوری دستنویسهای بسیاری شد. از دیگر کارهای او رونویسی از آن دستنویسهای کمیاب بود. او سپستر آن دستنویسها و نیز نسخههای خطی فارسی و عربی را با خود به پاریس بُرد. شمار کتابهایی را که او با خود به فرانسه بُرده بود، 1761 نسخه دانستهاند. بازگشت او به پاریس، پس از 9 سال کوشش علمی و سفرها در ایلاتهای هند بود.
با آن که دوپرون گزارش سفر علمی خود و کارهایی را که انجام داده بود، به فرهنگستان علوم فرانسه ارایه داد اما نتوانست نظر مثبت آنها را بهدست بیاورد. حتا برخی از آنان با دوپرون دشمنانه برخورد کردند و کوشیدند پژوهشهای او را کمارزش نشان بدهند. دوپرون با آنکه از برخورد اعضای فرهنگستان بسیار آزرده شده بود، دست از کوششهای علمی خود برنداشت و با هشت سال کوشش پیوسته، برگردانی از اوستا را به زبان فرانسه در سال 1771 میلادی انتشار داد. با این همه، چندسال زمان بُرد تا ارزش کار دوپرون شناخته شود. بیگمان تلاشهای او بود که نام ایران را در دانشگاههای اروپا بر سر زبانها انداخت و ارزش میراث نوشتاری (مکتوب) باستانی ایران شناخته شد.
آنکتیل دوپرون در سال 1805 میلادی، در حالی که دچار تنگدستی و گذران سخت زندگی شده بود، درگذشت. او در واپسين روزهای زندگیاش گفته بود:« هماكنون نيز اگر از ميل باطني خودم پيروی میكردم به استقبال راههای تازه میرفتم و با پارسيان هند نشست و برخاست میكردم». او هرچند نتوانست زبان اوستایی را بهتمامی بشناساند و هنوز پرسشهایی پیش روی او بود که پاسخی برای آنها نمییافت، اما آغازگری بود که به پیشواز سختیها رفت تا راه را برای آیندگان هموار کند. دستنویسهایی که دوپرون با خود به اروپا بُرد زمینهساز پژوهشهای بسیار گستردهای دربارهی اوستا و دین زرتشتی شد. از اینرو سهم بسیار او را نباید نادیده گرفت. دربارهی آنکتیل دوپرون بهدرستی گفته شده است: «ایران و دلبستگان به فرهنگ ایران، وامدار دوپرون، بانی و پیشرو ایرانشناسی، هستند» (مودی، ایرانشناس نامدار هندی).
* یارینامه: تارنمای بنیاد ایرانشناسی؛ ویکیپدیا.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر