ایران سرزمینی با تاریخی کهن و آیینهای بسیار است. آیینهایی ریشهگرفته از فرهنگ دیرسال ایرانی که سرشار از نشانهها و نمادهایی است که هر کدام درخور نگرش بسیار و شایستهی پژوهش و بازشناختاند. بازشناسی آیینهای ایرانی یکی از راههایی است که ما را با فرهنگ این مرزوبوم بیشازپیش آشنا میکند.
«آیین» به شیوهها، سنتها و قانونی اجتماعی گفته میشود. آیین را میتوان سامان و کیش نیز معنی کرد. آیینها در جشنها و سوگواریها پدید میآیند و به اصلی اجتماعی تبدیل میشوند. مردمان یک کشور (یا قوم) نیز پایبندی خود را به انجام بیکموکاست آنها نشان میدهند. با این همه، در گذر سدهها، آیینها یا دستخوش فراموشی میشوند یا دگرگونیهایی (متناسب با زمانه) مییابند. از سوی دیگر، آیینها نشانههای کهن فرهنگی و تاریخی را درون خود نگه میدارند و چهبسا باورهایی را که کاربرد اجتماعی خود را از دست دادهاند، به شیوهای نمادین حفظ میکنند. آیینها ممکن است همگانی باشند (مانند جشن نوروز) و انجام آنها مرزهای سرزمینی را درنوردد و ریشههای بسیاری بگیرد؛ ممکن هم هست که در گسترهای کوچک و میان یک قوم انجام پذیرد و در میان دیگر قوم و تیرهها معنای بایستهای نداشته باشد.
آیینها ژرفساختهای کهناستورهای دارند. با کنار هم گذاشتن نشانههای یک آیین است که میتوان به چنان ژرفساختهایی پی بُرد و فرهنگ و باورهای یک ملت را بازشناخت. از اینرو نگهداری و بررسی آیینها از بایستههایی است که به پایداری فرهنگ یک کشور و ملت میانجامد. از سوی دیگر، رمز و رازهایی که در آیینها هست گاه چنان اندیشهبرانگیزند که پژوهندگان را به شناسایی و رمزگشایی آنها وامیدارند. برای نمونه، جشن نوروز و آیینهای همپیوند با آن، در هر گوشهوکناری از گسترهی کنونی ایران و مرزهای بیرون از ایران (که پهنهی ایران فرهنگی را میسازند) دربردارندهی عناصر زنده و مایهوری هستند که باید رمز و معنایی آنها را بازشناخت.
اشاره کردیم که آیینها سرشتی نمادین دارند. به سخن دیگر، تنها همان چیزی نیستند که دیده میشوند. بلکه در لایههای پنهانی و زیرین خود برخودار از کهنالگوهایی هستند که ریشهها و بُنمایههای فرهنگی یک ملت را میسازند و شکل میدهند. از اینروست که آیینها حتا اگر کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده باشند، باز میتوانند در پایداری فرهنگ اثرگذار باشند و ملتی را با ریشههای تاریخی و فرهنگی خود پیوند بدهند.
سرزمین نیاکانی ما، ایران، بهسبب تاریخی درازدامن، برخوردار از آیینهای گوناگون است. نکتهی درخور اهمیت آن است که شمار بسیار زیادی از آیینهای دیرینهی ایرانی هنوز هم زنده ماندهاند و به زندگی خود در میان مردمان این مرزوبوم ادامه میدهند. گاه آنها را در روستا و پهنهای دور میتوان یافت و گاه در میان گروه و دستهای کوچک. همان آیینها چهبسا با دگرگونیهایی، در نزد قوم و تیرهی دیگر بازشناختنی باشند.
بهراستی که برشمردن همهی آیینهای کهن ایرانی (که هنوز پایدارند) دشوار است، از آنرو که شمار آنها خوشبختانه فراوان است و بهسبب پهناوری سرزمینیمان گسترههای بسیاری را دربرمیگیرند. اما برای آن که نمونههایی بهدست داده باشیم، در رشته نوشتههایی «آیینهای بومی ایرانی» به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد. نمونههایی مانند:
آیین بیلگردانی در نیمور محلات؛ آیین شیردوشان دامغان؛ آیین گلغلتان نوزادان در کاشان؛ آیین کورمانجی داوهتا در خراسان؛ آیین آبپاشان فراهان؛ پیرآیینی زنانهی اردبیل؛ بارانخواهی در خراسان شمالی؛ آیین تیغداغ کرمان، آیین کوسهبرنشین کشاورزان؛ آیین چَمر در لرستان؛ نوروزخوانی دامغان و بسیاری دیگر.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر