خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا
جایگیری و کارگذاری سازههای فلزی با پایههای بسیار کلفت و بلند دایمی و کَندن و بُتنریزی درون عرصهی یادمان ملی با نام پوشش و حفاظت و بریدن دیوارهی کاخ ارزشمند کشف شده، به جای به کارگیری سازههای گذرا (:موقت) و استاندارد به عنوان پدیداری سایتموزه در تُلِ آجری مَرودشت از سوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سرپرست کاوشهای باستانشناسی، چیزی جز خودزنی این سازمان به شمار نخواهد آمد. اقدامی که انگیزهی اعتراضهای گسترده از سوی باستانشناسان و کنشگران میراث فرهنگی در یک هفتهی گذشته شده است.
به گزارش اَمرداد، تُلِ آجری که از آن با نام کاخی ارزشمند و وابسته (:مربوط) به دورهی کمبوجیه دوم (فرزند کورش) یا کورش بزرگ و به گمان فراوان دروازهی شهر پارسه نام برده میشود، از سه سال پیش به وسیلهی هیات باستانشناسی ایران و ایتالیا مورد کاوشهای باستانشناسی قرار گرفته است. محوطهای باستانی که دارای ارزش بسیار فراوانی است و از دید پژوهشهای تاریخی و باستانشناختی و شناخت شهر پارسه در آغاز دورهی هخامنشیان بسیار مهم بوده و آگاهیهای سودمندی را از این دورهی تاریخی، پیش روی کارشناسان و پژوهشگران میگذارد.
اما تازهترین یافتههای باستانشناسی در تُل آجری به کشف یک مِهرازی (:معماری) بیمانند از آغاز دورهی هخامنشیان انجامید. این محوطهی باستانی به گفتهی کاوشگر و سرپرست ایرانی هیات باستانشناسی با همکاری هنرمندان بابلی ساخته شده است. کشف آجرهای لعابدار رنگین با نقش جانوران افسانهای و استورهای و نبشتهای با دبیرهی (:خط) بابلی که نام «دروازه» بر روی آن نگاشته شده، از جمله مهمترین یافتههای باستانشناسی در این یادمان ملی است. سنجش آن چه در این محوطهی باستانی به دست آمده با آجرهای لعابدار دروازهی نیایشگاه (:معبد) «ایشتار» در بابل، شواهدی از نقش جانور استورهایِ «موشخوشو»، نماد و نشانهی (:سمبل) خدای مَردوک، بیانگر ارزش و اهمیت ویژهی این یادمان ملی است. نمادی که پس از آن در هنر هخامنشی، هرگز تا کنون دیده نشده است. به گفتهی سرپرست ایرانی کاوشهای تُل آجری، این کاخ تا دوران داریوش یکم وجود داشته و گویا پس از داریوش، شاهان هخامنشی به انگیزه های ناروشن، این یادگار باستانی را رها کرده و به آرامی رو به ویرانی رفته است. همچنین با یافتههای تازه در مییابیم که شهر باستانی پارسه، پیش از ساخت کاخهای هخامنشی تختگاه پارسه (تخت جمشید) به دست داریوش نه تنها وجود داشته، بلکه دارای جایگاهی والا بوده و از یک سامانه (:نظام) شهری ساختارمند برخوردار بوده است. در این محوطهی باستانی گِل نبشته و نبشتههایی (:کتیبه) با دبیرهی ایلامی و بابلی یا همان اَکدی به دست آمده است، ولی تا کنون هیچ نبشتهای با دبیرهی پارسی باستان یا همان میخی هخامنشی یافته نشده است. از همین روی، دادهها به ما نشان میدهد که این کاخ در دورهی پیش از داریوش برپا شده است. از سویی، در یکی از نبشتههایی که به دست آمده و از سوی کارشناسان برگردان شده است با واژهی «دروازه» بر میخوریم که ما را وا میدارد تا این جایگاه را دروازهی شهر پارسه بنامیم. خوشبختانه پِیِ سازه (:فونداسیون بنا) سالم مانده و از گزند و آسیبهای روزگار در پناه بوده و آجرهای لعابدار با طرحها و نمادهای ویژه از سوی معمار آن، نمایانگر یادمانی باشکوه است که پا برجا مانده است.
این باستانشناس در بخش دیگری از سخنانش افزود : « با باسازی تکههای به دست آمده و چینش و کنار هم جای دادن آنها، توانستیم به دادههای مهمی همانند جانور استورهای ترکیبی در دروازهی ایشتار در بابل با نام «موشخوشو» دست پیدا کنیم. باید دانست که این دروازهی کشف شده حتا از دروازهی بابل نیز بزرگتر است. به گونهای که بر پایهی نقشه (:پلان)، دروازهی بابل را 22 در 29 می پنداریم، ولی این دروازه اندازهای 30 در40 متر دارد. در کنار این محوطهی باستانی نیز، ما با 14 محوطهی تاریخی و باستانی دیگر رو به رو هستیم که ارزش این منطقه را دوچندان میکند. این محوطهی باستانی (تُل آجری) با کاخ های پارسه سه و نیم تا چهار کیلومتر فاصله دارد که با دیگر یادمانهای پیرامونی به محوطهی فیروزی نامدار است. ساخت این کاخ را کمابیش میتوان میان سالهای 539 تا 518 پیش از میلاد و پیش از برپایی تختگاه پارسه به فرمان داریوش تاریخگذاری کرد و شاید بتوان گفت که این کاخ به سرافرازی (:افتخار) پیروزی و گشایش بابل به دست کورش، به فرمان این شهریار بزرگ هخامنشی ساخته شده باشد. این موضوع، نمایانگر آن است که شهر پارسه و یادگارهای پیرامونیِ تلِ آجری پیش از ساخت تختگاه پارسه از سوی داریوش وجود داشته است. از همین روی، پاسداری و پاسداشت این یادمانها نیز، اَمری بایسته (:ضروری) و مهم به شمار میآید».
اما با همهی ارزشهای موجود در منطقهی فیروزی و به ویژه تُل آجری، فرجام ناخوشایندی گریبانگیر این یادمان ملی شده است. آن هم از سوی خود سازمان میراث فرهنگی و با پروانهی (:مجوز) پژوهشکدهی این سازمان و به دست سرپرست ایرانی کاوشهای باستان شناسی!؟ و این در واقع همان پاشنهی آشیلِ سازمان میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی در گامی شگفتاَنگیز در تُل آجری دست به خودزنی زده و به این محوطهی ملی و ارزشمند آسیب رسانده است. این دستاندازی که با نام ساخت سایت موزهای برای تُل آجری و پوشاندن محوطه برای پاسداری و نگاهبانی بهتر انجام شده، به گفتهی باستانشناسان و کارشناسان و کنشگران (:فعالان) میراث فرهنگی دارای ایراد بوده و در یک هفتهی گذشته مورد اعتراض گستردهی دوستداران میراث فرهنگی جای گرفته است. زیرا برپایی سازههای فلزی با پایههای بسیار کلفت و بلند و همیشگی (:دایمی) به جای گذرا انجام گرفته که همراه با کندن و بُتنریزی بوده و دیوارهی سازه را بریده و آوار فراوانی برجای گذاشته است که وارون (:خلاف) ضوابط و قانونهای میراث فرهنگی است. مهمتر از همه در حَریم پارسه جای دارد و حریم این مجموعهی جهانی را شکسته است.
نخستین باستانشناسی که در این زمینه واکنش نشان داد، علی هُژَبری، دانشجوی دکترای باستانشناسی دانشگاه تهران بود. این باستانشناس نوشت : با کمال شگفتی و شوربختی خود میراث فرهنگی چنین دخل و تصرفی را هم در عرصهی تُل آجری و هم در حریم پارسه انجام داده است. پارسه از نخستین پروندههایی است که در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده و چندی پیش، از ساخت سیلو در حریم درجهی یک آن با حکم قضایی پیشگیری شد. اما امروز به بهانهی پدیداری سایت موزه درون عرصهی تل آجری را کَنده، بتنریزی کرده و ستونهای بلند فلزی را جای گذاری کردهاند تا پوشش همیشگی و ثابت و نه گذرا پدید آورند. این در حالی است که ضوابط عرصه و حریم یادمانهای میراث فرهنگی را هیچ اُرگانی نمیتواند تغییر دهد، چه رسد به این که خود سازمان سرپرست (:متولی) نگاهداری عرصه و حریم، یعنی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ضوابط خود را زیر پا گذارد! هُژبری در بخش دیگری از سخنانش آورده است: از آنجا که ایران تجربهی تلخ میدان نقش جهان و برج جهاننما را در پروندهی محوطههای ثبت جهانی خود را دارد، بایسته است به این نکته توجه کنیم که پیش از هرگونه اقدامی در چنین سطح (جهانی)، تصمیمهایی در اندازهی توان کارشناسی شهرستان گرفته نشود و جهانی بیندیشیم.
سخن درخور نگرش (:نکته قابل تامل) دربارهی پدیداری این سایت موزه، پروانهی کار از سوی فَرنشین (:رییس) پژوهشکدهی میراث فرهنگی و درخواست از پژوهشکده باستانشناسی است که در آن نامه آمده است: «بازگشت به درخواست شمارهی 963141/34/2089 تاریخ 23/ 3/ 96 پژوهشکده باستانشناسی و در اجرای ماده 12 قانون 1309 و با استناد به بند 3 ماده 3 قانون اساس نامه سازمان میراث فرهنگی مصوب سال 1367 مجلس شورای اسلامی در اجرای ماده 12 و 13 قانون 1309 با استناد به بند 3 ماده 3 قانون اساس نامه سازمان میراث فرهنگی مصوب سال 1367 مجلس شورای اسلامی با انجام برنامه " پدیداری فونداسیون پوشش دایمی برای حفاظت از محوطه تل آجری " در شهرستان مَرودشت استان پارس (:فارس) و به شماره 15525 تاریخ 17/3/85 در سیاههی آثار ملی به ثبت رسیده است، به سرپرستی دکتر علی رضا عسگری چاوردی از تاریخ 1/4/96 تا 20/4/96 موافقت میشود، نظارت همه جانبه و انجام هماهنگی با گیرندگان رونوشت بر دوش آن پژوهشکده گرامی خواهد بود.» سید محمد بهشتی
با این همه، کارشناسان میگویند که چرا زمانی که میتوان با بهای کمتر پوشش گذرا بر روی محوطه برپا کنیم، باید با بهای بیشتر سازهی دایم پدید آوریم؟ این در حالی است که در همهی جهان پوشش روی آثاری که دستخوش خطر هستند، به گونهی گذرا انجام میگیرد. همچنین هیات باستانشناسی ایتالیایی در مجموعهی جهانی پاسارگاد از سایبان بدون پِیِ ثابت بر روی سازههای تاریخی بهره برده است. پس چرا باید در تل آجری از پیِ بُتنی بهره برده شده و با کدام پروانه این کار انجام گرفته است.
یکی از کارشناسان که نخواست نامش آشکار شود در همین زمینه به اَمرداد گفت: « این همه حجم آجرهای بیرون آورده شده از کَندک (:خندق) محوطهی تل آجری، جای شگفتی دارد. آیا میخواهند این آجرها را به مزایده برای فروش بگذارند!! همچنین گفته شده است که هشت ماه کار کاوش برای بتنریزی دنباله داشته، در حالی که پروانهی کار از سوی بهشتی، فَرنشین پژوهشکدهی میراث فرهنگی بیست روزه بوده است». از سویی، این باستانشناس با اشاره به این که دو باستانشناس بدون نام یاد شده در زمان خاکبرداری باشنده بودهاند، گفت: نام و پیشینهی (:سوابق) کاری آنها چه بوده است؟ وی خواستار روشنگری از سوی سرپرست کاوشها شده است. این باستانشناس همچنین اشاره میکند که، تکههای این پوشش و سایبان در سال1389 ساخته شدهاند و در مجموعهی پاسارگاد رها و اجرا نشده بوده است. این تکهها با نگرش به اندازهی کاخ اختصاصی پاسارگاد طراحی و ساخته شده و توانایی (:قابلیت) اجرا نداشتهاند. چگونه پوشش و سقفی با اندازههای آشکار را میخواهند به خورد محوطهی تل آجری داده و آن را پوشاندهاند!؟ به راستی چه کسی سقف آن قرارداد را بسته است و میخواسته هرجوره از دست آن پوشش خودش را آسوده کند و به چه بهایی. سود و ارتباطهای چه کسانی در خطر بوده است. چرا به هیچ باستانشناس مستقلی پروانهی ورود به محوطه را ندادهاند.
این باستانشناس در پایان افزود: «دیوان محاسبات به انگیزهی هزینهکرد یک میلیارد و نیم در سال1389 پیگیر آن پوشش بوده که با فشار افراد دارای نفوذ استانی و کشوری دست از آن کار کشیده است. این پوشش را هیچ کارشناسی تایید نمیکند و ضوابط و قانونهای میراث فرهنگی زیرپا گذاشته شده است. ویرانی نزدیک به 500 مترمربع از عرصهی تُل آجری با کَندنِ کَندکیای به پهنای سه متر و ژرفای بیش از دو متر و سپس اَفراشتن 30 ستون فلزی برای پوششی که نزدیک 1500 متر از سطح محوطه را در بر خواهد گرفت، به هیچروی خردمندانه نیست. ما خواستار روشنگری و آگاهیرسانی در این زمینهها هستیم».
اما سرپرست ایرانی کاوشهای باستانشناسی تُل آجری که مدیریت این سایت موزه را بر دوش دارد همچنان از کارکرد خود دفاع میکند! علی رضا عسگری چاوِردی در پاسخ به این پرسش که چرا از سازهای همیشگی برای پوشش با پایههای بلند و کلفت بهره برده شده و در محوطه بُتنریزی و دیوار بُریده شده است به اَمرداد گفت: « سازهی باستانشناسی که در تُل آجری است، پنج متر از دیوار اصلی فاصله و در بخش مرکزی جای دارد. اینجا کاوش شده است و اگر دیواری وجود داشت ما به هیچروی دیوار را نمیبریدیم. آواری که با گذشت زمان در این محوطه ریخته شده، پیرامون محوطه را گرفته است که بیشتر آنها بهویژه در دو گوشه (:ضلع) به گونهی کامل در خاک جای دارد که ما خاکِ کاوش را بیرون ریختهایم نه خاک اصلی محوطه را. خاکهایی که ما محدودیت داشتهایم را هرساله گِرداگرد محوطهی باستانی ریختهایم و این در نگارهها (:تصاویر) به نظر میرسد که آوار است! همچنین در محوطههایی همانند هگمتانه، بندیان درگز خراسان، نوشیجان و قلی درویش نیز پایهها کَنده شده و سپس پُر شده است که ما هم پس از پایان کار آنها را پُر کرده و آوار برگردانده خواهد شد.»
دکتر عسگری چاوردی در پاسخ به این پرسش که گفت و گو بر سر بلندی و کلفتی سازههای فلزی و بتن ریزی است، به اَمرداد گفت: « این محوطه بسیار بزرگتر است و 3000 متر مربع بوده که 50 در60 متر است و بیگمان باید از این نمونه بهره برده میشد و راه دیگری برای آن وجود ندارد!». این در حالی است که به پوشش و سایبان محوطهی هگمتانه که در سالهای دور و گذشته انجام گرفته است نیز در همان زمان انتقادهای فراوانی شده بود. از سویی، امروزه با پیشرفت دانش و تکنولوژیهای نوین و مدرن، چنین بهانههایی پذیرفتنی نیست. موضوعی که بیشتر کارشناسان و باستانشناسان به آن اعتراض دارند و آنرا خلاف قانونها و ضوابط میراث فرهنگی میدانند. با این همه، سرپرست ایرانی کاوشهای باستانشناسی تل آجری همچنان از طرح خود دفاع کرده و آن را درست میداند. و در پایان نیز، از پروانهی کار از سوی میراث فرهنگی و پژوهشکدهی باستانشناسی و تایید آن در شورای فنی میراث فرهنگی سخن به میان میآورد. مسالهای که این روزها به پاشنهی آشیلِ میراث فرهنگی در میان خبرگزاریها، روزنامهها و نهادهای دانشگاهی و علمی تبدیل شده است و از آن با نام خودزنی سازمان میراث فرهنگی نام برده میشود. سرپرست کاوشهای باستانشناسی و مسوول پدیداری سایت موزهی تل آجری از همهی کارهای انجام گرفته در این محوطهی ارزشمند ملی دفاع کرده و هیچ کدام را خلاف قانون و ضوابط میراث فرهنگی نمیداند! و سخنان کارشناسان و دلسوزان میراث فرهنگی را هیاهوی رسانهای میخواند و نگارههای پخش شده در رسانهها و شبکههای اجتماعی را که کنشگران میراث فرهنگی گرفتهاند، نادرست و ناروا میداند و پاسخهای غیرکارشناسی به اَمرداد داده و بر کارکرد درست خود همچنان پافشاری دارد.
با این همه، باید در روزهای آینده چشم به راه بود و دید که سرپرستان و مدیران میراث فرهنگی به ویژه معاونت میراث فرهنگی کشورکه پاسخگوی تلفنهای خود در چند روز گذشته نبوده و پژوهشکدهی باستانشناسی که این پروانه را صادر کرده، چه تصمیمی برای این محوطهی ملی و ارزشمند گرفته و آیا لغزش و خطای خود را میپذیرند یا این که ...
نابودی نزدیک به 500 مترمربع از عرصه با خندقی به پهنای 3 متر و عمق بیش از 2 متر و سپس نصب 30 ستون فلزی برای پوششی نزدیک 1500 متر از سطح محوطه غیرکارشناسی است.
بهراستی این همه آجر و حجم آوار برای چیست؟
ایجاد محدودهای خندق مانند و بتنریزی آن در میان انباشت بقایای باستانی و در وسط یکی از کارگاههای کاوش این محوطه، قابل دفاع نیست
فرتورها از سیاوش آریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر