بندر لنگه، از شهرهای استان هرمزگان، جاهای تاریخی دیدنی بسیاری دارد. دژی به نام «قلعه لشتان» یک نمونه از دیدنیهای این بندر است. این دژ بر فراز کوه «شاهینکوه»، در بخش مرکزی شهرستان بندر لنگه، آرمیده است. «قلعه لشتان» در شش کیلومتری شمال خاوری (:شرقی) شهرستان بندر لنگه و در شمال روستای بارچاه، جای گرفته است.
از فراز این دژ بهخوبی میتوان بندرلنگه و بندرکنگ و روستاهای پیرامون آن را تا 30 کیلومتری شمال باختری (:غربی) دید. گفتنی است که بلندای (:ارتفاع) این دژ 200 متر و پهنای (:مساحت) آن نیز بیش از 30000 مترمربع است که دورتادور آن دیواری به قطر یک متر از سنگ بزرگ کشیده شده است. در جایجای آن نیز برجکهای دیدهبانی دیده میشود. اکنون تنها بخشهایی از دیوار سنگی یاد شده و برجهای آن به جای مانده است.
پلکانی بسیار زیبا که از سنگ کوه تراشیده شده، راهی به درون قلعه لشتان است. این پلکان همانندی بسیاری با پلههای تخت جمشید دارد. شوربختانه پلهها در اثر بیتوجهی و گذر زمان از میان رفته است.
تاریخ بنای قلعه لشتان به سدهی نهم مهی (:قمری) بازمیگردد. برخی نیز چنین نوشتهاند که این قلعه در زمان هخامنشیان ساخته شده است و بیش از 2000 سال پیشینه دارد. در سدههای پس از آن، پرتغالیها دژ را بازسازی میکنند.
این نیز گفتنی است که از قلعهی پرتغالیها، که در جنوب کنگ جای دارد، تا قلعه لشتان راهی زیرزمینی وجود داشته است. بخشی از این راه مانند تونل ساخته بودند و بدینگونه از کنگ به قلعه لشتان میرفتند. در روزهای شورش و آشوب نیز از این راه اندوختهها، مهمات و خوراک برای کسانی که در قلعه لشتان سنگر گرفته بودند، رسانده میشد. اکنون، به جز حصار بند و آثار ویرانهی دیوارها، اثر دیگری از ساختمان قلعه بهجای نمانده است.
در درون قلعه لشتان، چندین آرامگاه، دهها برکهی آب و انبار آذوقه و آثار فراوان دیگری بهجای مانده است. برکهها، آب انبارها و انبارهای آذوقه، جایهای سرپوشیدهای برای اندوختن (:ذخیره) خوراکیها بودهاند. در فصلهای گرم سال نیز آب برکهها را در آنها اندوخته میکردند.
همچنین دخمههای سنگی نیز در بلندیهای کنار دژ جای دارند. دخمههای سنگی دژهمانند غارهایی است که انسانهای نئاندرتال در آن زندگی میکردند. افزون بر این به دخمههای غار چهلخانه و دخمههای بلندیهای بندر سیراف همانندی بسیار دارند. در گذشته از این دخمهها برای اندوختهسازی خوراک، مهمات جنگی و غنیمتهای بهدست آمده از جنگهای محلی بهره برده میشد. در این دخمهها نورگیرها و جایهایی نیز برای نگهبانی ساخته شده بود که امکان دیدهبانی را در هنگام جنگ پدید میآورد.
درون این دژ دهها راهروی سنگی؛ دخمه و اتاقهای حجاریشده وجود دارد. در ترکیب اتاقها و راهروها هنوز دگرگونی چندانی ندادهاند؛ در اتاقها طاقچههایی به چشم میخورد که نشان از بردباری و کار باریکبینانه و چیرگی سنگتراشان دارد. این قلعه صدها آبانبار کوچک و بزرگ در دل خود جا داده و دارای اسطبل و جایهای ویژه نگهبانی است. از نمای راهروهای سنگی چنین میتوان دریافت که تا دوردستها ادامه داشتهاند. اما در گذر زمان این دالانهای دراز دامن بسته شدهاند.
تاریخ بنای قلعه لشتان به سدهی نهم مهی (:قمری) بازمیگردد. برخی نیز چنین نوشتهاند که این قلعه در زمان هخامنشیان ساخته شده است و بیش از 2000 سال پیشینه دارد. در سدههای پس از آن، پرتغالیها دژ را بازسازی میکنند.
این نیز گفتنی است که از قلعهی پرتغالیها، که در جنوب کنگ جای دارد، تا قلعه لشتان راهی زیرزمینی وجود داشته است. بخشی از این راه مانند تونل ساخته بودند و بدینگونه از کنگ به قلعه لشتان میرفتند. در روزهای شورش و آشوب نیز از این راه اندوختهها، مهمات و خوراک برای کسانی که در قلعه لشتان سنگر گرفته بودند، رسانده میشد. اکنون، به جز حصار بند و آثار ویرانهی دیوارها، اثر دیگری از ساختمان قلعه بهجای نمانده است.
در درون قلعه لشتان، چندین آرامگاه، دهها برکهی آب و انبار آذوقه و آثار فراوان دیگری بهجای مانده است. برکهها، آب انبارها و انبارهای آذوقه، جایهای سرپوشیدهای برای اندوختن (:ذخیره) خوراکیها بودهاند. در فصلهای گرم سال نیز آب برکهها را در آنها اندوخته میکردند.
همچنین دخمههای سنگی نیز در بلندیهای کنار دژ جای دارند. دخمههای سنگی دژهمانند غارهایی است که انسانهای نئاندرتال در آن زندگی میکردند. افزون بر این به دخمههای غار چهلخانه و دخمههای بلندیهای بندر سیراف همانندی بسیار دارند. در گذشته از این دخمهها برای اندوختهسازی خوراک، مهمات جنگی و غنیمتهای بهدست آمده از جنگهای محلی بهره برده میشد. در این دخمهها نورگیرها و جایهایی نیز برای نگهبانی ساخته شده بود که امکان دیدهبانی را در هنگام جنگ پدید میآورد.
درون این دژ دهها راهروی سنگی؛ دخمه و اتاقهای حجاریشده وجود دارد. در ترکیب اتاقها و راهروها هنوز دگرگونی چندانی ندادهاند؛ در اتاقها طاقچههایی به چشم میخورد که نشان از بردباری و کار باریکبینانه و چیرگی سنگتراشان دارد. این قلعه صدها آبانبار کوچک و بزرگ در دل خود جا داده و دارای اسطبل و جایهای ویژه نگهبانی است. از نمای راهروهای سنگی چنین میتوان دریافت که تا دوردستها ادامه داشتهاند. اما در گذر زمان این دالانهای دراز دامن بسته شدهاند.
یکی از این راهروها با دیوارهی سنگچین شده از میانهی قلعه بهسوی بندرکنگ واقع در شش کیلومتری جنوب بندرلنگه راه میبَرد و دیگری در نزدیکی ساحل، همراستا با این قلعه، برجی سر از آب بیرون آورده که گفته میشود به قلعه راه داشته است.
وجود آرامگاههای بسیار، با گورهای گوناگون در پیرامون قلعه و حتا درون قلعه، نشان از پیشینه و باشندگی (:سکونت) چندین بارهی مردم در قلعه، در دورههای تاریخی دارد.
در پیرامون قلعه لشتان دژهای دیگری نیز چون قلعه زنگی دیده میشود که گواه زندگی انسان در دورههای تاریخی در این دژها است. بر فراز قلعه لشتان، بسان یک شهرقلعه، بیش از 300 آبانبار هست که با همهی ارزش تاریخی آن، هنوز ناشناختهاند. اکنون بر اثر عوامل طبیعی و آب وهوایی و رطوبت هوا تنها بخشهایی از باروها و دیوارهای دژ برجای مانده است. گفتهاند وجود سنگهای دیواره و سرپوش گورها سبب شده است که گورستان دژ پس از صدها سال هنوز بهگونهی نخست بهجای بماند. با دیدن ساختمان گورها درخواهیم یافت که ساکنان دژ به مردگان خود اهمیت بسیار میدادهاند به شکلی که خود را پایبند به نگهداری گور آنها میدانستند.
وجود آرامگاههای بسیار، با گورهای گوناگون در پیرامون قلعه و حتا درون قلعه، نشان از پیشینه و باشندگی (:سکونت) چندین بارهی مردم در قلعه، در دورههای تاریخی دارد.
در پیرامون قلعه لشتان دژهای دیگری نیز چون قلعه زنگی دیده میشود که گواه زندگی انسان در دورههای تاریخی در این دژها است. بر فراز قلعه لشتان، بسان یک شهرقلعه، بیش از 300 آبانبار هست که با همهی ارزش تاریخی آن، هنوز ناشناختهاند. اکنون بر اثر عوامل طبیعی و آب وهوایی و رطوبت هوا تنها بخشهایی از باروها و دیوارهای دژ برجای مانده است. گفتهاند وجود سنگهای دیواره و سرپوش گورها سبب شده است که گورستان دژ پس از صدها سال هنوز بهگونهی نخست بهجای بماند. با دیدن ساختمان گورها درخواهیم یافت که ساکنان دژ به مردگان خود اهمیت بسیار میدادهاند به شکلی که خود را پایبند به نگهداری گور آنها میدانستند.
یکی از آثار تاریخی بندر لنگه که در نزدیکی قلعه لشتان جای گرفته، عمارتخانهی فکری با پیشینهای نزدیک به ۱۱۰ سال است که از سازههای ارزشمند دورهی قاجاریه با مهرازی چشمگیر، منبتکاریها و گچبریهای استادانه بهشمار میآید. عمارتخانه فکری با زیربنای ۱۲۰۰ متر مربع دارای پنج بادگیر، ۲۵ اتاق، دو زیرزمین و حیاطی بزرگ است و سقف آن از تیرهای چوبی و حصیرهایی از جنس برگ درخت نخل و دیوارههایی از کاهگل ساخته شده است.
معماران بهتازگی به مرمت و بازسازی خانههای فکری پرداختهاند و میخواهند آن را به موزهی مردمشناسی تبدیل کنند.
در این دژ بزرگ بر روی برخی از تختهسنگها خطهای کشیده شده است که میتوان آن را به بدن نیمهتمام جانوران و یا محدودهی شهرها و دریاها همانند دانست. یا میتوان چنین گفت که این نقشها گویای رازهایی است که تاکنون حقیقت آنها بر ما روشن نشده است.
اگر این سازه را نامیترین و مهمترین اثر کنده کاریشده در جنوب ایران ندانیم بیگمان یکی از ارزشمندترین آثار تاریخی این گستره است و نباید به دست فراموشی سپرده شود.
معماران بهتازگی به مرمت و بازسازی خانههای فکری پرداختهاند و میخواهند آن را به موزهی مردمشناسی تبدیل کنند.
در این دژ بزرگ بر روی برخی از تختهسنگها خطهای کشیده شده است که میتوان آن را به بدن نیمهتمام جانوران و یا محدودهی شهرها و دریاها همانند دانست. یا میتوان چنین گفت که این نقشها گویای رازهایی است که تاکنون حقیقت آنها بر ما روشن نشده است.
اگر این سازه را نامیترین و مهمترین اثر کنده کاریشده در جنوب ایران ندانیم بیگمان یکی از ارزشمندترین آثار تاریخی این گستره است و نباید به دست فراموشی سپرده شود.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر