۳ آذر ۱۳۹۸

ایران باستان را بهتر بشناسیم - بهداشت و تندرستی مردمان در شهر سوخته

کارشناسان، باستان‌شناسان و کاوشگران شهر سوخته در مقاله‌های جداگانه واپسین یافته‌های خود از مردمان ایران باستان را منتشر کردند.


به گزارش ایلنا، شهر سوخته یک شهر دوران پیش از تاریخی با استمرار 1200 سال زندگی است که تصویری مستند از یک شهر پایان هزاره سوم پیش از میلاد را در خاور (:شرق) فلات مرکزی ایران به نمایش می‌گذارد. برپایه‌ی براورد 12 سال پژوهش در یافته‌های انسانی و یافته‌های باستان‌شناسی شهر سوخته، چهار دوره زمانی زیست در رشد، گسترش و فروافتادن (:افول) این شهر دیده شده است.
فرزاد فروزانفر (کارشناس‌ارشد انسان‌شناسی) در پژوهش‌های خود آورده است: ما با شمار کمی از داده‌های انسانی برآمده از 12 فصل کاوش توانسته‌ایم برپایه‌ی کرانیومتری، 61 مورد تیپ مورفولوژیکی مردم این شهر را شناسایی، ثبت و معرفی کنیم. این داده‌های ارزشمند که برای انخستین‌بار در تاریخ پژوهش‌های انسان‌شناسی صورت می‌گیرد، آمیختگی قوم‌ها و طایفه‌های کهن در هزاره‌ی سوم پیش از میلاد را به نمایش می‌گذارد.
برای پی‌بردن به رازهای نهان شهر سوخته، آنچه در درجه نخست اهمیت قرار می‌گیرد، چگونگی شکل‌گیری و گسترش جمعیتی این شهر از یک آبادی کوچک و شناسایی بافت نخستین انسانی و ترکیب نژادی آن در دوره نخست زیست است.
در این راستا برپایه‌ی  یافته‌های فروزانفر، دوره نخست زیست در شهر سوخته را می‌توان، دوره‌ی آغازین، دوره‌ی دوم را دوره رشد و گسترش، دوره‌ی سوم را دوره‌ی اوج روابط فرهنگی-تجاری و دوره‌ی چهارم آن را دوره فروافتادن آن با توجه به دگرگونی اقلیمی، عقب‌نشینی هامون، خشک‌سالی، فقر خوراکی و بیماری‌های پرشمار دانست که به کوچ‌های اجباری و تخلیه‌ی این شهر دامن زده است،‌ نامید.
بهداشت عمومی و بیماری‌های انگلی در شهر سوخته 
اگر بخواهیم چشم‌اندازی بر بهداشت عمومی و بیماری‌های انگلی در شهر سوخته  داشته باشیم، برپایه‌ی یافته‌های باستان‌انگل‌شناسی می‌توان گفت؛ در سنجش با برایندهای پژوهش‌های پائوپارازیتولوژی در شماری از محوطه‌های باستانی ایران همه‌گیر شدن ظاهری بیماری‌های انگلی در شهر سوخته بسیار پایین دیده می‌شود. توجه به یک مورد آلودگی انسانی در میان تنها سه مورد به دست آمده در یک محوطه دیگر باستانی در مقایسه با ۳۲۰ نمونه انسانی شهر سوخته که تنها یک آلودگی انگلی را نشان می‌دهد، موضوعی بسیار درخور نگرش است.
غلامرضا مولوی (دانشیار دانشکده علوم پزشکی) و مهسا سادات‌مکی (دکترای بهداشت دانشگاه تهران) در مقاله‌ای که با محوریت این موضوع نوشته‌اند، عنوان کردند: این اختلاف یافته‌ها را در محوطه‌های گوناگون می‌توان تفسیر و نتیجه‌های برآمده از آن را در بیان تفاوت در سطح بهداشتی آن منطقه‌ها بررسی کرد. هرچند همه‌گیر شدن بالای بیماری‌های انگلی در هر جامعه می‌تواند نشان از سطح بهداشت پایین باشد، لیکن در نظر داشتن عوامل دیگر اپیدمیولوژیک نیز در این ارزیابی دارای اهمیت است. آلودگی spiruridiasis به دلیل انگل کرمی physaloptera در انسان از موارد بسیار نادر در جوامع کنونی جهان است. همچنین شایان یادآوری است گزارش این عفونت انگلی در مدارک باستان انگل‌شناسی نیز انگشت شمار است. این مهم که انگل‌های دیگری در نمونه‌های بی‌شمار انسانی پژوهش‌ شده در شهر سوخته دیده نشده است خود گویای گونه‌ای شرایط مطلوب بهداشتی در این شهر باستانی است. لیکن گزارش همین یک مورد در میان ۳۲۰ خاک گورسپاری انسانی را نیز نمی‌توان به ضعیف بودن وضعیت بهداشت و سلامت نیاکان ما در شهر سوخته نسبت داد.
گورسپاری پشته سنگی
حسین سرحدی‌دادیان و حسین‌مرادی (باستان‌شناس) نیز با اشاره به گوناگونی گورسپاری در شهر سوخته عنوان کردند:‌ یکی از ویژگی‌های گورسپاری در دوره‌ی اشکانی، گونه‌گونی و آن‌ها است که در نقطه‌های گوناگون سرزمین‌های زیر فرمانروایی اشکانی با توجه به بافت فکری و مذهبی آن منطقه‌ها، روش و ویژگی‌ خاص خود را یافته است. گورسپاری موسوم به پشته‌سنگی یکی از شیوه‌های رایج گورسپاری در منطقه‌ی گسترده‌ای از جنوب و جنوب خاوری (:شرق) ایران و همچنین سواحل جنوبی دریای عمان و خلیج‌فارس است که از سوی بسیاری از پژوهشگران به دوره‌ی پارتی در این منطقه‌ها نسبت داده شده است. این گونه گورسپاری در منطقه‌ی بلوچستان ایران از دامنه‌ی تفتان تا کرانه‌های دریای عمان به چشم می‌خورد و سنت خاک‌سپاری مردگان در دوره اشکانی در منطقه است. گورهای پشته‌سنگی به شکل خرپشته بوده که در ساخت آن‌ها از سنگ‌های سیاه‌رنگ بازالتی که درسرتاسر کوه‌های استان وجود دارند بهره برده شده و از هیچ ملاتی برای چیدن سنگ‌ها روی هم بهره برده نشده است. این گورها بیشتر به صورت دایره‌ای شکل دیده شده‌اند؛ اما گورهایی با پلان راست گوشه و ساخته شده از سنگ‌های مستطیلی به صورت خشکه چین در میان آن‌ها دیده شده‌اند. سفال، رایج‌ترین ماده فرهنگی پراکنده پیرامون این گورها است که شامل سفال سرخ ظریف ساده و نقش‌شده بوده که با نقش‌های هندسی موسوم به سبک لوندو تزیین شده‌اند.
گیاه باستان‌شناختی دشت جنوبی سیستان
زهره شیرازی (دکترای گیاه‌ باستان‌شناسی) با اشاره به یافته‌های گیاه باستان‌شناختی دشت جنوبی سیستان در هزاره‌ی سوم پیش از میلاد گفته است: در دوران پیش از تاریخ، بخش جنوبی دشت سیستان، سرزمینی بایر و خشک بود که تنها منطقه‌های قابل سکونت آن زمین‌های دلتای رود بیابان (شاخه‌ای از هرمند) بود. ویژگی مهم و اصلی آن زمان، فراوانی باران و برف در کوهستان‌های افغانستان میانه و آ‌ب‌های هلمند بود که از مجرای رود بیابان وارد این زمین‌ها می‌شد. از این‌رو زیست، شکل‌گیری و پویایی استقرارهای جای‌گرفته در این بخش از دشت، با وجود گرمای بسیار و بارندگی کم دلتای هیرمند همواره ناشی از رود هیرمند بود و ازمین‌های آن‌ها از موقعیت توپوگرافی مناسبی برای تامین آب و آبیاری برخوردار بوده‌اند. یافته‌های گیاهان باستان‌شناسی به‌دست آمده (گندم اینکورن، گندم ایمر، گندم نان، گندم اسفراککم، جو دو ردیفه، جو نودووم، عدس، نخود سبز، ماشک، خیار، خربزه و هندوانه، خرما، انگور و کتان) از شهر سوخته، یکی از تمدن‌های اصلی پیش از تاریخ سیستان و دیگر محوطه‌های پیش از تاریخ واقع در بخش جنوبی دشت سیستان مانند تپه صادق، تپه طالبخان، تپه یلدا و تپه گراتزیانی را نشان می‌دهد که پیش از نابودی رود بیابان، بخش جنوبی دشت سیستان جلگه‌ای حاصلخیز بوده و این امر باعث شده که ساکنان منطقه بتوانند زودتر به کشاورزی بپردازند و در مرحله‌ی شهرنشینی به پیشرفت‌هایی در این زمینه دست یابند.
وی در ادامه آورده است: افزون‌بر این، وجود یافته‌های زغال چوب درختانی مانند گز، اسفناجیان، صنوبر و زبان گنجشک در بسترهای باستان‌شناسی هزاره سوم پیش از میلاد که به عنوان سوخت از سوی ساکنان منطقه مورد استفاده قرار می‌گرفت، شواهد گواه بر پوشش گیاهی کاملا متفاوت با چهره‌ی گیاهی امروزی بخش جنوبی دشت سیستان است. همچنین یافته‌های چوب درختانی غیربومی مانند نارون، افرا، داغدغان، پسته کوهی، آبنوس، حبال مرجان و آدنیا به دست آمده از دوره‌ی دوم، سوم و چهارم در شهر سوخته بیانگر روابط تجاری و فرهنگی گسترده با مناطق همجوار چون ترکمنستان در شمال، بین‌النهرین در غرب و تمدن سند در شرق است.
یافته‌های ایتالیایی‌ها
همچنین در دو سال گذشته، منطقه‌ی شهر سوخته موضوع فعالیت‌های باستان‌شناختی تازه‌ای شد که با همکاری باستان‌شناسان ایرانی و ایتالیایی انجام گرفت. پژوهش‌های انسان‌شناختی در شهر سوخته نیز ازسوی پیِرفرانچسکوفابری، سرنا سیینا و جورجیاوینچنتی انجام شد. در پژوهشهایی که گروه انسان‌شناختی جنس، سن و قد را بررسی کردند، ساییدگی دندان را مشخص و آن‌ها را برآورد کرده‌اند و شاخص‌های استرس استئولوژیکی و دندانی را در یک نمونه اسکلت ثبت کرده‌‌اند. این موارد در زنان بیشتر از مردان یافت شد و مشاهده شد که همه‌گیری بیماری آرتروز به‌گونه معناداری در زنان بیشتر از مردان است. این یافته می‌تواند به تقسیمات جنسی نیروی کار و به‌گمانی استفاده زیاد از سنگ آسیاب درپیوند باشد.
در مقاله‌ای که ارایه شد درباره‌ی پروژه‌ای چند رشته‌ای شهر سوخته برای گسترش پژوهش‌ها درباره‌ی مجموعه جانورانی است که در کاوش‌های باستان شناختی نوین ازسوی باستان‌شناسان ایرانی در شهر سوخته یافت شد سخن به میان آمد و عنوان شد: به دلیل شمار بسیار جانورانی که در درازای دوره دوم و سوم وجود داشت بیش از ۱۲۰۰ جانور به‌جا مانده در مرحله‌ی نخست ثبت شده است. با این وجود کشفیاتی درباره‌ی جزییات اسکلتی از میمون رزوس در گورستان هستیم که هنگام مرگ نزدیک به پنج سال داشت و برپایه‌ی همان رسم‌های تشییع، نوزادان انسان در گورستان خاکسپاری شده است.
از نکته‌های درخور توجه این است که بررسی پاتولوژیک استخوان ران نشان می‌دهد این میمون در قفس نگهداری می‌شد و شاید به دلیل فشار فیزیکی از میان رفته باشد. این گونه میمون از گون‌های بدوی غیرانسانی بومی ایران نیست. میمون‌های رزوس در بخش‌هایی از مناطق جنوبی و جنوب شرقی آسیای مرکزی ساکن بودند و زادگاه احتمالی این میمون را می‌توان دره‌ی سند فرض کرد. این کشف یکی از نخستین نمونه‌های میمون‌هایی را نشان می‌دهد که به عنوان حیوانات خانگی نگهداری می‌شدند.

خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر