* اعتراضات آبان ماه فصل تازه و درخشانی در مبارزات آزادیخوهانۀ مردمِ ایران است و آنرا از تمام خیزش های پیشین ممتاز و متمایز می سازد.
* کسانی که ماهیّت شبه فاشیستی رژیم اسلامی را ندیده می گیرند و آنرا با رژیم های سابقِ لهستان و چکسلواکی مقایسه می کنند، مردم بی دفاع را طعمۀ اشرار وُ ازاذل وُ اوباش می سازند.
* مردمِ گرسنه و بی پناهی که بادست های خالی توسطِ نیروهای سرکوبگر رژیم به خاک و خون می افتند، باید مطمئن شوند که از حمایت های سیاسی، مالی و تدارکاتی برخوردار خواهند بود.
***
ازدفترِ بیداری ها و بیقراری ها
6آذرماه1396/ 27نوامبر2019
هنوز در شوکِ سرکوب خونین تظاهر ات مردم هستم که همسرم ویدئویِ مرغ سحر را می گذارد و مرا هم به دیدن و شنیدنِ آن دعوت می کند:
راستی وُ مهر وُ محبّت فسانه شد
قول وُ شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی، وطن وُ دین بهانه شد
صدای سوختۀ قمر به اینجا که رسید،چشم هایم«آب»ی شد و چیزی درمن شکست چنانکه ازاتاق بیرون زدم و…
ملک الشعرای بهاراین تصنیف را پس از شکست مشروطه خواهان و قلع و قمع آزادیخواهان توسط محمدعلی شاه قاجار سروده بود.این تصنیف به همّت استاد مرتضی نی داوود و با صدای قمرالملوک وزیری درسال 1306اجرا شدکه موردِاستقبال گستردۀ مردم قرارگرفت.گفته می شود که اجرای این برنامه و خصوصاً حضورِ بی حجابِ قمر درمیان مردم،موجب خُرسندی رضاشاه نیزشده بود.
مقالۀ نگارنده ضمن اینکه بااستقبال خوانندگان ارجمند روبرو گردیده ومتن آن دربرخی گردهمائی های اعتراضیِ ایرانیان خارج ازکشور(به عنوان قطعنامۀ پایانی) خوانده شده،درعین حال،سئوآلات چندی را نیزباعث شده است؛ازجمله:زمینه های جنبش مردم و تفاوت های آن باجنبش های قبلی، ضرورت ها و نیازهای جنبش و… نظرنگارنده دربارۀ شاهزاده رضا پهلوی؟
دربارۀ زمینه ها وعلل اجتماعی اعتراضات اخیر مقالات متعدّدی منتشرشده که کم وبیش روشنگراین بحث می باشند،ولی آنچه که توجۀ چندانی به آن نشده،مواردِ زیرهستند که از ویژگی های اعتراضات اخیرند:
1- خاستگاه و پایگاهِ گستردۀ این تظاهرات درجنوب شهر و نقاط فقیرنشین(مستضعفان)که هنوز در جوِّ شدیدِ نظامی-امنیّتی بسر می برند.
2-فقدان شعارهای مذهبی(مانندلااله الّا الله)و حمله به برخی روحانیون و مراکز دینی.
3- شعار«رضاشاه،روحت شاد!».
شعار«رضاشاه،روحت شاد»ضمن نظرداشتن به خدمات رضاشاه در تجدّدگرائی و مدرن کردنِ جامعۀ ایران،می تواندناظربه کوتاه کردنِ دست روحانیّت شیعه از سیاست و اجتماع و دادگستری و آموزش و پرورش باشد،به طوری که آیت الله خمینی درکتاب«صحیفۀ نور»می گوید:
-«در اين عصری که من درک کردم و گمان دارم هيچ يک از آقايان درک نکرده ايد، روحانیّت را با تمام قوا کوبیدند…تمام منابر را در سرتاسر ایران [تعطیل کردند] تمام خُطبا را در سرتاسر ایران زبان شان را بستند».
و یا:
-«چقدر علما را هتک حرمت کردند وچقدرعمّامه ها را از سرِ اهل علم[روحانیّون] برداشتند…خدا می داند در زمان[رضاشاه] چه کشيديم…[رضاشاه]با سرنيزه و قُلدریِ تمام،مراسم اسلامی را تعطيل کرده بود».
بنابراین،حملۀ مردم به برخی روحانیون ومراکزدینی نیز درهمین راستا قابل درک است.به جرآت می توان گفت که اگرجمهوری اسلامی-پس از 40سال آموزش و پرورش گسترده و شدید-هنوز نتوانسته فرهنگ و«ارزش»های خود را در جامعۀ ایران(خصوصاً درمیان زنان ایران)تثبیت وتحکیم کند،به یُمنِ تجدّدگرائی دوران رضا شاه و محمدرضاشاه است.
فروکاستن اعتراضات مردم به گرانی بنزین،نوعی فرافکنی و فروکاستنِ اعتراضات وخشم فروخُفتۀ مردم است؛مردمی که 40 سالِ تمام در زندانی به بزرگی ایران ازکمترین امکانات یک زندگی عادی(حتّی داشتنِ آب وهوای سالم) محروم و بی بهره اند.دراین 40 سال، رژيم اسلامی نه تنها منابع مادی و اقتصادی جامعه را نابود كرده، بلكه مهم تر از همه،اخلاق انسانی و غرور ملّی مردم را به تباهی كشانده است.اين رژيم نه تنها جوانان را كشته و تباه كرده بلكه مهمتر از همه،حسِّ جوانی را در جامعه كشته است.نه تنها زنان و دختران را سركوب كرده، بلكه احساس زیبائی و حسِّ زن بودن رادر ایران نابود كرده است.
کسانی که ماهیّت شبه فاشیستی رژیم اسلامی را ندیده می گیرند وآنرا با رژیم های سابقِ لهستان،چکسلواکی و هندِ تحت سُلطۀ استعمارِانگلیس مقایسه می کنند،درواقع،مردم بی دفاع را -بدون کمترین حفاظ و حمایتی- طُعمۀ اشرار وُ ازاذل وُ اوباشِ رژیم می سازند.
تجربۀ انقلاب مشروطيت وديگر جنبش هاى اجتماعی اين حقيقت را آشكار مى كنند كه ملت ما در پرورش اتحاد و اتفاق و درهم آميزى و همآوازى عليه استبداد،اقدامات حيرت انگيزى از خود نشان داده است؛خیزش دی ماه96 و خصوصاً خیزش گستردۀ اخیر نمونۀ تازه ای ازاین مدّعا است.
به عبارت دیگر،جامعۀ ایران-هماره-جامعه ای«نابهنگام»یا«غیرمنتظره»بوده است.این ملّت صبوردر طول توفان ها و تهاجم های متعدّد تاریخی آموخته است که کَی و چگونه علیه ظالمانه زمانه بشورَد. باچنین اعتقادی رویدادِ دی ماه 96 برای من چندان «نامنتظر»نبودچراکه یک سال پیش از آن درگفته بودم که«سال96،سال سرنوشت است».قیام اخیرمردم ایران مصداق تازه ای است از«غیرمنتظره بودنِ جامعۀ ایران».
باچنان اعتقادی و با توجه به اینکه:عرصۀ سیاست از«خلاء»وحشت دارد و منتظرِ ما نمی مانَد،بارها به شاهزاده رضاپهلوی(به عنوان مهم ترین،موجّه ترین و محبوب ترین سرمایۀ ملّی درمبارزات مردم ایران)توصیه کرده ام که افرادی موجّه،ملّی و معروف را انتخاب کنندتا درشرایطی-مانندامروز-بتوانند اعتراضات مردم را مدیریّت نمایند.
باآن ترکیب سیاسی،هدف این بودکه اگرمردم ایران و سران کشورهای مهمّی مانندآمریکا و فرانسه از شاهزاده بپرسندکه:«یاران و همراهانِ شما کیانند؟»،شاهزاده بامعرفیِ همان افرادِ موجّه،ملّی و معروف بتوانند«ویترین سیاسی»شان را به مردم ایران و جهان نشان دهند.
با وجودکوشش های فروتنانۀ شاهزاده،به خاطرِ«خودبزرگ بینی های برخی افراد و سازمان های سیاسی»-خصوصاً جبهۀ ملّی-متأسفانه تحقّقِ این امرِحیاتی و ملّی ممکن نشد.
اعتراضات آبان ماه فصل تازه و درخشانی درمبارزات آزادیخوهانۀ مردم ایران است و آنرا ازتمام خیزش های پیشین ممتاز و متمایز می سازد.با وجودقطع کاملِ اینترنت وسانسورشدیدِ روزنامه ها و رادیو-تلویزیون های داخلی،رسانه های جهان حمّام خون درخیابان های سراسرِایران را در برابرِ دید وداوریِ جهانیان قرارداده وراهِ مصالحه ومماشاتِ دولت های اروپائی بارژیم اسلامی را بسته اند. اعتراضات اخیر نیروهای رژیم و«اصلاح طلبانِ استمرارطلب»را دچارِ ریزش و چندگانگی می کند و راه اعتراضات گسترده ترِ آینده را هموارخواهدکرد.
اینک برعهدۀ رهبران سیاسیِ است تا درشرایط مرگ و زندگی راهی معقول،ممکن و مناسب برای پیروزیِ مبارزات مردم ارائه کنند.به عبارت دیگر،مردمِ گرسنه و بی پناهی که بادست های خالی توسطِ نیروهای سرکوبگرِ رژیم به خاک و خون می افتند،بایدمطمئن شوندکه ازحمایت های سیاسی، مالی و تدارکاتی برخوردار خواهند بود.
1-طرح اخراج رژیم اسلامی ازسازمان های بین المللی(به جرم کشتارِ مردمِ بی دفاع وجنایت علیه بشریّت)،
2-درخواست اِعمالِ فشارازسوی سازمان ملل متحد و دولت های آزادِجهان برای برگزاری یک رفراندوم آزاد(تحت نظارتِ سازمان های بین المللی)برای گذارِمسالمت آمیزازجمهوری اسلامی،
3-ایجاد«شورای موقّت انتفال قدرت»یاتشکیل«دولتِ موقّتِ درتبعید»،
4- ویا هر راهکارِ دیگری که بتواندایران و ایرانیان را ازگروگان این رژیم ضدایرانی نجات دهد.
این راهکارها ضمن افزایشِ امید و پایداری مردم ایران درمقابله بارژیم،می تواند تبلورِحفاظ ها و حمایت های مندرجِ دربالا باشد و درمشارکت کارگران،معلّمان،زنان و دیگر نیروها به عرصۀ مبارزه کمک و یاری کند.
تارنمای دکتر علی میرفطروس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر