نمایی از درخشش معماری ایران را باید در طراحی و ساخت پلها دید. پلهای تاریخی ژرفای هنر ایران را بازتاب میدهند. نوآوریهای ایرانیان در ساخت پلها، همانند طراحی و ساخت آببندها، نیز یادآور دانش و فنآوری پیشینیان ماست. پلها نه تنها از سازههای باشکوه سرزمین ایران بهشمار میروند، بلکه در گسترش شهرها نیز نقش بسیار داشتهاند. پل تاریخی «چالان چولان» در استان لرستان، یک نمونه از آن سازههای دلانگیز است که در آبادی و پیوستگی شهرهای پیرامونش نقشی مهم داشته است.
لرستان سرزمین پلهاست؛ از پلهای کهن گرفته تا نو، از اینرو این استان را پایتخت پلهای تاریخی ایران مینامند، در دشت سیلاخور و بر روی رودخانهی سزار نیز پل چالان چولان از دیرباز دیده میشود. سزار از به هم پیوستن رود ماربُره و رود تیره شکل میگیرد و خروشان و دمان از گسترههای کوهستانی دورود، الیگودرز، اشترینان و بروجرد جاری میشود و راه مینوردد. پل چالان چولان در نزدیکی جادهای سایه افکنده است که دو شهر خرمآباد و بروجرد را به هم پیوند میدهد؛ درست در ۱۰ کیلومتری شمال باختری شهر دورود.
چالان چولان یادآور یک رویداد مهم تاریخی است. در جنگ دوم جهانی، زمانی که ایران به اشغال ارتش متفقین درآمده بود، آمریکاییها از راه همین پل کمکهای خود را به ارتش گرفتار شدهی شوروی میرساندند. جادهای که از روی این پل میگذرد، در آن رویداد نقشی کلیدی و مهم داشت.
اما چالان چولان به چه معناست؟ در گویش لُری، به جای خالی و ساکت «چول» گفته میشود. چالان نیز جمع چاله است. پس شاید از آنرو نام گستره را چنین گذاشتهاند تا به ناهمواریهای پیرامونش اشاره کرده باشند.
باستانشناسان بیگمان (:مطمئن)اند که پل چالان چولان بر شالوده و بنیان پلی از روزگار ساسانیان ساخته شده است. این را از روی پایههای پل و شیوهی ساخت آن دریافتهاند. اما پل کنونی در روزگار صفویه، در سدهی یازدهم مهی، بنا شده و در دورهی قاجار بازسازی اساسی شده است. چالان چولان سازهای استوار، زیبا و شکوهمند است که به آن گستره دیدهوری بسیار بخشیده است.
ویژگیها و شیوهی ساخت
پل چالان چولان، با نام خوشآهنگش، پنج پایه دارد و شش تاق. درازای آن به ۱۲۰ متر میرسد و از این دید پلی طولانی است. پایهها دارای آبشکن هستند. حفرههایی که در زمان ساخت پل برآوردهاند، شیوهای اثرگذار برای گرفتن نمناکی پایههای پل است. تاق و بدنهی پل از آجر است و پایهها را تا بلندای یکمتری از سنگ ساختهاند. نمای پل ساده و بیآرایه است. شکوه و زیبایی سازه را باید در همین سادگی نمای آن دانست.
در پلهای تاریخی، بخشی به نام جانپناه دیده میشود. جانپناهها دیوارهایی با بلندی اندک (نزدیک به یکمتر) هستند که در دو سوی پل ساخته میشوند تا امنیت روندگان را برای گذر از روی پل تامین کنند. جانپناهها از همان ساختمایههایی (:مصالحی) ساخته میشوند که بدنهی پل را شکل داده است. این شیوه، نه تنها جلوی فرسایش پل را میگیرد بلکه به آن زیبایی نیز میبخشد. در پل چالان چولان نیز چنین جانپناههایی به شکل مثلثی و شیروانیگونه ساخته شده است. این را نیز بیفزاییم که دیوارهای دو سوی پل چالان چولان بلندایی ۹۰ سانتیمتری دارند. موجشکنهای پل در سوی شمال باختری، همسو با جریان آب، دیده میشوند.
پل یادشده چندبار مرمت و بازسازی شده است. به یک نمونه از آن بازسازیهای تاریخی که در زمان چیرگی قاجاریه انجام گرفته، پیشتر اشاره کردیم. اما دشواری اینجاست که در بازسازیهای دهههای گذشته از مصالحی مانند سیمان استفاده شده که با ساختار پل هماهنگی ندارد. از همه شگفتتر آن که سطح پل را روکش آسفالت کشیدهاند! این کار بیگمان جلو برطرف شدن نمناکی (:رطوبت) سازه را میگیرد و در درازمدت به بدنهی پل آسیب میزند.
در سال ۱۳۸۷ جانپناههای دو سوی پل مرمت شد و گویا نورپردازیهایی نیز انجام گرفته بود. اما سودجویان برای کندن سیمها، به بدنهی پل آسیب رسانده بودند (گزارش خبرگزاری میراث آریا). آن آسیب، همهی جانپناهها را دربر گرفته بود. نکتهی دیگر آنکه برای نگهداری بهتر از پل، باید پهنای رودخانه پهنهورتر (:عریضتر) شود، اما در انجام چنین کاری کوتاهی شده و هنوز آب با حجم بسیار از زیر تاقهای پل گذر میکند.
یک آسیب دیگر به زمینلرزهی سال ۱۳۸۵ خورشیدی، بازمیگردد. گویا در آن زمینلرزه آسیبهای پل چالان چولان به بیش از ۵۰ درصد رسیده بود. هر چند در سالهای پس از آن، پل را بازسازی کردند. از بارشها و سیلابهای فصلی نیز باید یاد کرد که به پل آسیب میرسانند. اگر کف رودخانه پهنهورتر شود، گذر سیلابها نیز کمتر آسیبرسان خواهد بود.
در سالهای گذشته پل تازهسازی در کنار پل تاریخی چالان چولان ساخته شده است تا گذر خودروها از روی پل نو انجام شود و بدینگونه پل کهن چالان چولان آسیب نبیند. این پل در آذرماه ۱۳۷۶ خورشیدی، با شمارهی ۱۹۴۶ در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «ایران آنلاین»؛ «خبرگزاری میراث آریا».
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر