پلهای تاریخی حسی دلخواه و اندیشههایی دور در ذهن و روان ما نقش میزنند. حس وابستگی و همریشهبودن با فرهنگ و تمدنی کهن! همانند سازهی تاریخی «پُل خان» در مرودشت فارس.
پُل خان مرودشت در روزگار پادشاهی صفویان، میانهی سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۴۳ مهی ساخته شده است. پل را به خواست و دستور امامقلیخان ساختند. او همان کسی است که جزیرهی هرمز را از چنگ پرتغالیها آزاد کرد. امامقلی فرزند سردار نامدار روزگار صفوی، الهوردی خان، فرمانروای فارس، بود.
به ارزشهای تاریخی و سازهای پل خان اشاره خواهیم کرد. در آغاز این را بگوییم که از سال ۱۳۴۰ خورشیدی که اهمیت این سازهی کهن بیشتر شناخته شد، جلوی گذر خودروهای سنگین را از روی پل گرفتند. این کار برای نگهداری بیشتر از پل بود.
بدینگونه تا سال ۱۳۵۵، پل خان خم به ابرو نیاورد و همچنان باشکوه و برپا بود. اما یکسال پس از آن، در سال ۱۳۵۶، به یکباره خرابی تاقها نمایان شد و هشدار آگاهان به جایی نرسید و تنها سه سال پس از آن، یکی از دو تاق پل به تمامی فرو ریخت. در حالی که اگر در همان زمان تَرکهای تاق مرمت میشد، چنین رویداد ناخوشایندی پیش نمیآمد. این در حالی است که پل خان در دوم آبانماه ۱۳۵۱ به نام یکی از آثار ملی کشور، با شمارهی ۹۲۹ ثبت شده است.
ویژگیهای پل خان مرودشت
نکتهای که باستان شناسان به آن اشاره می کنند، برگزیدن جای مناسبی برای ساخت پل خان بوده است. در این کار مهندسان و طراحان صفوی چنان باریکبینی و دقت شگفتانگیزی انجام داده اند که ستایش برانگیز است. آنها با دانش بسیاری که در زمینهی ساخت سازهها داشتهاند، پایههای پل را بر روی رودخانه جای دادهاند و بدینشیوه سبب استواری و ماندگاری سازه شدهاند. بداناندازه که پل خان چند سده پایدار ماند و اگر بیتوجهیها گریبانش را نمیگرفت، هم چنان شکوه دیرینهاش را نگهمیداشت.
برای آنکه بدانیم که مهندسان صفوی چه اندازه در پیدا کردن جای مناسب و استواری برای ساخت پل خان دقت کردهاند و به چه دستاورد بزرگی رسیدهاند، بسنده است بگوییم که در سال ۱۳۱۸ خورشیدی، در زمانی که دست مهندسان سازه برای ساختوساز و به کار گرفتن ابزارهای پیشرفته، باز بود، دولت آن زمان تصمیم گرفت پلی دیگر در کنار پل تاریخی خان بسازد. اما با همهی کوششها، توان انجام چنین کاری را در خود ندید. بدان سبب که مهندسان نتوانستند جای استواری برای پایههای پل نو پیدا کنند. از این نکته بهتر و بیشتر میتوان به دانش سرشار استادان معماری پیشین ایران پی بُرد.
پل خان بر روی رودخانهی کُر در جلگهی مرودشت ساخته شده است. این پل، در جادهای که شیراز و اصفهان را به هم پیوند میدهد، نمایان است. پل خان، سازهای کوچک، اما بسیار استوار است. نزدیکترین جا از رودخانهی کُر به تختجمشید هم هست. از اینرو، برخی از آگاهان گمان میبرند که چهبسا پل خان بر روی پلی کهنتر و تاریخیتر، بازمانده از روزگار باستان، ساخته شده است. به این سبب که اهمیت رودخانهی کُر برای سازههای تختجمشید فراوان است و تصور کردنی نیست که مردمان باستانی آن گستره، در ساختن پل بر روی رودخانهی کُر، کوتاهی کرده باشند.
درازای پل مرودشت، ۱۰۱ متر و پهنای آن پنجمتر است. پل کوچک، پنج دهانه دارد. سه دهانهی آن در بخش شمالی سازه و دو دهانهی دیگر که کوچکتر هستند، در بخش جنوبی آن ساخته شدهاند. یک برآمدگی میانی نیز در پل دیده میشود که بلندای آن اندکی بیش از پنج متر است. پایههای پل خان را از سنگهای تراشیده بالا آوردهاند و با ملات ساروج پیوند دادهاند. از اینرو، پایهها استوار و توانمند از کار برآمدهاند. گویا سازندگان پل از ملاتی کهن و چسبندهتر از ملاتهای دیگر استفاده کردهاند و تاقها و دهانهها را بدینگونه محکمتر ساختهاند. این را هم بگوییم که همهی پیکرهی پل از سنگ است، جز تاقها که از آجرهای چهارگوش شکل گرفتهاند.
در گذشتههای تاریخی پل خان مرمت شده است. نشانههای آن بازسازی در بخشهایی از پل آشکار است؛ آنگونه که با دیگر بخشهای پل ناهمسانی دارد. شاید این مرمت کهن، در روزگار قاجاریه انجام گرفته باشد. چیزی که اندوهبار است و پل تاریخی خان را تا آستانهی نابودی پیش بُرده است، لولهکشی شرکت آب و فاضلاب مرودشت و گذراندن لولهها از روی پل است. آنها حتا پس از هشدارهای آگاهان میراث فرهنگی، حاضر نشده بودند که لولهها را جابهجا کنند. از سوی دیگر، در گزارشهای خبری چند سال گذشته از ریختن آوارهای ساختمانی در نتیجهی ساختوسازها و زبالههای شهری در پیرامون پل سخن گفته میشد. اینها، و بسیاری نکتههای دیگر، این سازهی زیبا و تاریخی را روبه نابودی و ویرانی بُرده است. هرچند در امردادماه امسال از مرمت پل خان خبرهایی پخش شد (خبرگزاری ایسنا) و از جلوگیری از ریزش پل و مرمت آجرهای آسیب دیده و کندن گیاهانی که بر بنا روییدهاند، آگاهیهایی بهدست داده شد.
*با بهرهجویی از: جستار دکتر محمدجعفر ملکزاده در تارنمای «ایران بوم»؛ «جوان آنلاین» و «ویکی پدیا».
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر