گفتنی است که در سدهی پنجمِ اسلامی شماری از چامهسرایانِ(شاعرانِ) اَرانی و آذربایجانی به واژههایی چند در چامههای چامهسرایانِ خراسانی و فرارودی(ماوراءالنهری) برخوردند که چِم آنها را اندرنمییافتند. ناصرخسرو خواهشی که قطرانِ تبریزی در اینباره ازش داشته را در «سفرنامه»اش بازگو کرده و نیز اسدیِ توسی «لغتِ فرس» را بدین چرایی نوشته شده است.
استاد متینی بر پایهی چامههایی که از دقیقی بر جای مانده و به پشتوانهی سخنانی چند از دو نبشتهی استیگانِ(معتبرِ) زبانِ پارسی از سدهی پنجمِ اسلامی به پژوهش در این زمینه پرداخته و برنموده که قطرانِتبریزی چمِ(معنیِ) چه واژههایی از دیوانِ دقیقی را از ناصرخسرو قبادیانی پرسیده است. وی همچنین واژههای انبازین(مشترک) میانِ دو گویشِ پارسی (یکی از خراسان و دیگری از آذربایجان) را فهرست کرده است.
دستاوردِ پژوهش استاد متینی چنین است: «در قرنِ چهارم و پنجمِ هجری، زبانِ دری و لهجهی آذری که یکی در شرقِ ایرانزمین رایج بوده است و دیگری در غربِ این سرزمین، هر دو لهجههایی از زبانِ فارسی به شمار میرفتهاند که در اصول و کلیات با هم تفاوتِ اساسی نداشتهاند؛ تقاوت آنها محتملا فقط در برخی از واژهها بوده است و نیز یقینا در نحوهی تلفظِ کلمات مشترک نیز اختلاف داشتهاند.»
«دقیقی، زبانِ دری و لهجهی آذری» را از «این جای» بارگیرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر