۳۱ شهریور ۱۳۹۶

سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق؛ سرهنگ ابراهیم شهلایی: صدام فهمید شالوده‎ی ارتش ایران فرو ریخته، به ما حمله کرد

- سرهنگ شهلایی که در 10 عملیات جنگی حضور مستقیم داشته از تجربیات و مشاهدات خود از خط مقدم می‌گوید.
- او با درجه ستوان‎‌دومی در دوران جنگ فرمانده گروهان بوده و می‌گوید دلاوری سربازان‌اش را هیچ وفت فراموش نمی‌کند.
- شهلایی به این سوال پاسخ می‌دهد که جنگ در قدرت گرفتن سپاه به عنوان یک نهاد نظامی چقدر تاثیر داشت و چرا در جمهوری اسلامی به ارتش بی‌توجهی می‎شود.
- او از دلاورانی می‌گوید که مردانه جنگیدند، ترانه‌های داریوش و گوگوش و هایده می‌‌خواندند و به شهادت رسیدند.
- او می‌گوید همه در جنگ از کشور خود دفاع کردند و بحث مذهبی و غیرمذهبی نبود. موضوع دفاع از ممکت بود.
- سرهنگ شهلایی معتقد است به کشور خدمت کرده و حق دارد از اوضاع نابسامان انتقاد کند.
- او می‌گوید از ارتش به همان اندازه بها و بودجه‌‌ای که به آن می‌دهند می‌توان توقع داشت. بودجه باید در حدی باشد که یک سازمان نظامی بتواند خودش را در عملیات مختلف نشان دهد، در غیر این صورت نمی‌تواند ماموریت را در سطح بالا انجام دهد.
کیهن لندن، برزو فارسی - روایت‌های مختلفی از وقایع این جنگ به صورت فیلم، عکس، کتاب و مستند منتشر شده و به ویژه در سال‌های اخیر زیر سایه رقابت‌های جناحی ناگفته‎های تلخی درباره فجایع از سوی فرماندهان رده بالای نظامی و سرداران و اُمرا و افسرانی که در میدان نبرد حضور داشتند نقل شده و می‌شود.

بدرقه‏‎ی نیروهای بسیج و داوطلبین برای اعزام به مناطق جنگی
از آخرین روایات نظامیان ایران از جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق، اظهارات امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه در توصیف این جنگ با نام بردن از عملیات «کربلای ۵» و «والفجر ۸» است. او می‌گوید: «در برخی از عملیات‎ها شرایط به گونه‎ای بود که ۳۵۰ نفر در شب به عملیات می‌رفتیم، اما صبح تنها ۱۷۵ نفر باز می‌گشتیم. در عملیات‎هایی حضور داشتم که اسلحه نداشیم و می‌رفتیم تا با سلاح دشمن با آنها بجنگیم».
پیش از او هم ناخدا هوشنگ صمدی، عضو تکاوران نیروی دریایی ارتش در مصاحبه‎ای جنجالی روایت کرده بود «ﺩﺭ ۴۵ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮐﻮﺩﺗﺎﯼ ﻧﻮﮊﻩ، ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺮﺿﯽ، ۱۹ ﻧﻔﺮ ﺍﻓﺴﺮ ﺍﺭﺷﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺻﺒﺤﮕﺎﻩ ﻟﺸﮑﺮ ۹۲ ﺯﺭﻫﯽ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩ» او پرسیده بود: «ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺭﺗﺶ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻟﺸﮑﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﻮﻧﺪ؟ ﺍﻭﻥ ﺳﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻭﺣﯿﻪ‌ﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ؟!»
اما جنگ برای خیلی‎ها نان و آب داشت. خود روح‌الله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و جنگ‌افروز بزرگ، جنگ را «برکت» نامید. ادامه‌ و امتداد آن جنگ و آن «برکت» را امروز در عراق و سوریه و یمن می‌توان دید. همان‌هایی که دیروز برای رسیدن به کربلا و «قدس» با شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» جوانان مردم و قشرهای مختلف جامعه را حتی با زور راهی جبهه‌های جنگ می‌کردند و خودشان در مراکز شعار می‌دادند که زیر بار پایین گذاشتن اسلحه و غلاف کردن شمشیرها نمی‌روند، اینک سال‌‌هاست زیر سایه‌ی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در عراق، نجف و کربلا را در چنگ دارند و در سوریه در رویای آزادی «قدس‌» هستند.
آرشیو روزنامه‎های چاپ ایران در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب و چند ماه پیش از آغاز جنگ که بیانگر اعدام افسران نخبه‏‎ی ارتش شاهنشاهی، دادگاه‎های نظامیان، اعدام‎های دسته‌جمعی و تحریک‌ مخالفان رژیم صدام در عراق توسط رهبری و عوامل جمهوری اسلامی است
سرهنگ بازنشسته ابراهیم شهلایی، از نظامیان باسابقه‎ی جنگ ایران و عراق، در تهران آنقدر که محدودیت‌ها به او اجازه می‌دهد با کیهان لندن در مورد آغاز جنگ، وضعیت ارتش و سپاه در آن سال‌ها و رویدادهای میدانی در خط مقدم و تجریه‎های شخصی‌اش گفتگو کرده است. این گفتگو درباره دو عرصه صورت گرفت:‌ موقعیت ارتش در جنگ و تجربیات شخصی.
موقعیت ارتش در جنگ عراق و یک جنگ احتمالی
– جناب سرهنگ، آرشیو روزنامه‌ها را که ورق می‌زنیم، مشخصاً ارتش عراق در شرایطی به مرزهای ایران یورش بُرد که ده‌ها ژنرال و افسر عالی‎رتبه و حتی نیروهای میانی ارتش یا اعدام شده بودند، یا دادگاهی و زندانی بودند و یا از بیم جان فراری. بخشی از ارتش هم در کردستان و ترکمن‎صحرا و نقاط دور و نزدیک درگیر گروه‎های مسلح «ضد انقلاب» بود. صدام حسین، چقدر روی ضعف و آشفتگی ارتش برای حمله حساب کرده بود؟
سرهنگ ابراهیم شهلایی بازنشسته ارتش در رسته‏‌ی پیاده و فارغ‎التحصیل دانشکده افسری ارتش است و فوق لیسانس آی‎تی دارد. در دانشگاه ارتش، در حوزه‏ TIS و سنجش از راه دور را تدریس می‌کرده است. او نویسنده و مترجم است و دو کتاب تالیف کرده که درباره سایبرناتیک و تهدیدات حوزه‌‏ی سایبری و دیگری کاربردهای عملیاتی GPS است. کتاب دیگر او که به صورت الکترونیک منتشر شده رویکرد صنعتی به مدیریت بحران است. تدوین و ترجمه چندین مقاله پژوهشی در حوزه نظامی برای ارتش و همینطور جهت تدریس در دانشگاه‌های ارتش و تدوین نرم‌افزارهای آموزشی برای دانشگاه‌های ارتش از دیگر فعالیت‌های اوست. وی در حال حاضر نیز با شرکت نفت همکاری دارد و امنیت شبکه‌‏های کامیپوتری و سیستم‌های الکترونیک را به کارشناسان شرکت نفت آموزش می‌دهد
– بعد از انقلاب ۵۷ ارتش در چند بخش دچار از هم‎گسیختگی شدید شد. یکی از دست دادن ژنرال‌ها و فرماندهان نخبه‎ای بود که به راحتی می‌توانستند ارتش را در جنگ‌ها هدایت کنند. مسئله دوم عدم اعتماد جمهوری اسلامی به ارتش بود که می‎ترسید کودتا کند. مسئله سوم عدم انضباط در رده‎های مختلف ارتش بود که نتیجه‏‌ی از هم‌پاشیدگی شالوده‏‌ی ارتش تحت تاثیر انقلاب بود. مسئله دیگر هم این بود که تجهیزات عمده و اساسی ارتش را از آن گرفته بودند.
برای مثال تانک‎های لشکر ۹۲ زرهی اهواز را که یکی از قدرتمندترین لشکرهای نیروی زمینی بود گرفته بودند و در ایستگاه راه‎آهن اهواز پارک کرده بودند و وقتی جنگ شروع شد به ارتش گفتند بیایید تانک‌های‎تان را بردارید و بروید و بجنگید!
همه ارتش‌ها سازمان اطلاعاتی دارند. صدام به راحتی توانست بفهمد که ارتش ایران در آن مقطع فقط ۳۰ درصد از نظر توان رزمی خود را در اختیار دارد. اختلافات مرزی که قبل از انقلاب بین ایران و عراق به‌خصوص در مسئله «اروندرود» وجود داشت و صدام خودش را درقرارداد ۱۹۷۵ الجزایر شکست خورده می‌دید، او را مجاب کرد که به ایران حمله کند تا شکستی که از نظر سیاسی برایش گران تمام شده بود جبران شود. لذا برای حمله برنامه‌‏ریزی کرد و با اینکه اطلاعات ارتش ایران متوجه آن شده بود، اما جمهوری اسلامی به این اطلاعات و گزارش‌ها بها نمی‌داد. تا آنجا که ارتش عراق با توپخانه و خمپاره مرزهای ایران را هدف قرار داد و هجوم همه‌جانبه را از تمام محورها آغاز کرد که می‌توانست تبدیل به یک فاجعه‎ی بزرگ برای ایران شود.
این نشان می‌دهد صدام بر اساس اطلاعات و برنامه‌ریزی‌هایی که داشت گمان می‌کرد ارتش ایران توان مقابله را ندارد. صدام بر اساس از بین رفتن شالوده سازمانی و ساختاری ارتش ایران به کشور ما حمله کرد. در روزهای اول جنگ موفق هم بودند و ارتش مجهز عراق در بعضی از محورها تا ۵۰ کیلومتر داخل خاک ایران شدند و مناطقی را اشغال کردند. اما ارتش ما به تدریج آماده رزم شد تا اینکه سال ۱۳۶۱ به پیروزی‌های قابل ملاحظه‌‏ای دست پیدا کردیم.
– روایات از جنگ متفاوت است و تایید و تکذیب آنها دشوار. اینکه بعضی رسانه‌های حکومت روایت می‌کنند، گروهی از فرماندهان حامی شاه به ارتش صدام‌ برای حمله گِرا دادند، تا چه اندازه صحت دارد؟ شما شخصاً موردی در آن دوران دیدید و یا شنیدید؟
– به هیچ عنوان این مسئله درست نیست. افسران ایران، میهن‎پرست و مسوولیت‎پذیر بودند. وقتی انقلاب شد افسران ارتش بر اساس راهبردی که ستاد مشترک ارتش مشخص کرد به مردم پیوستند. جنگ عراق علیه ایران جنگی تحمیلی بود، اینکه گفته شود بر اساس اطلاعاتی بوده که از ایران به ارتش عراق داده شده اشتباه کامل است. ارتش عراق بر مبنای اطلاعات خودش به ایران یورش برد و اینطور نیست که ارتش یک کشور بر اساس گفته‌ها و شنیده‎های کسانی که از کشور مقابل شنیده‎اند برنامه‌‏ریزی کنند! من در طول هشت سال جنگ در مناطق مختلفی بودم از جبهه مریوان گرفته تا هورالعظیم حضور داشتم و در بیش از ۱۰ عملیات بودم و با قدرت می‌گویم تمام افسران ارتش وطن‌‏پرست و مسوولیت‌پذیر بودند.
این تصویر مربوط به یک فانتوم ایرانى است که اواسط جنگ از پایگاه بوشهر فراری داده و به عراق پناهنده شد و در حمله عراق به آمریکا چنین سرنوشتی پیدا کرد. گزارش‌ها حاکی از آن است که هواپیمای F27 و F4 (دو فروند) و یک F14 به عراق پناهنده شدند. علی‎اکبر محمدی، خلبان هاشمی رفسنجانی در زمان جنگ که بود که گفته شد با پیشنهاد حزب بعث در ازای دریافت دو میلیون دلار با یک هواپیما به عراق گریخت. در پاورقی کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی نوشته شده او ۲۶ دی ماه ۱۳۶۵ در آلمان ترور شد. هاشمی رفسنجانی می‎نویسد بعدها از خلبانان خواسته شد هر کس می‌خواهد از ایران برود هواپیماها را نبرد، بیاید و اعلام کند و مجوز خروج بگیرد!
– جنگ در قدرت گرفتن سپاه به عنوان یک نهاد نظامی چقدر تاثیر داشت؟
– سپاه سازمان «شبه‌نظامی» بود که ابتدای انقلاب تاسیس شد و اصلاً یک سازمان نظامی نبود و ساختار نظامی نداشت و کسی هم تصور نمی‌کرد بتواند ساختار نظامی را در خود ایجاد کند، اما جنگ شروع شد و نیروهای مردمی به ناچار به علت عدم توانایی ارتش در مقابله با ارتش صدام به جبهه‌ها آمدند و پا به پای ارتش جنگیدند و به تدریج ساختار نظامی هم در سپاه ایجاد شد.
بعد از جنگ هم این ساختار ادامه پیدا کرد، اما ساختار تعریف شده نظامی نبوده و نیست. در واقع سپاه یک سازمان «رزمی- نظامی» نیست، بلکه یک سازمان «نظامی- سیاسی» است. درست است که سپاه بسیاری از مشخصه‎های یک سازمان نظامی را دارد و معماری آن  چیزی شبیه ساختار ارتش تعریف و پیاده شده، اما سیاست در آن دخالت زیادی دارد  باعث می‎شود که نتواند صرفا یک سازمان رزمی باشد، اما بودجه‌های کلانی می‌گیرد که از نظر نظامی آن را در سطح بسیار بالایی قرار داده است.
– به نظر می‎رسد فرماندهان ارتش در سال‌های اخیر بیش از گذشته وارد مسائل سیاسی و  جهت‌گیری‌های حکومتی شده‌اند مصداق بارز آن دو مصاحبه‎ی اخیر سرلشکر موسوی، فرمانده جدید ارتش و تهدید اسراییل به نابودی است. در گذشته کمتر این مسئله دیده می‎شد. فکر می‌کنید علت آن چیست؟ یک دستور دیکته شده است یا باورهای قلبی آنها؟
– ارتش ساختار نظامی دارد نه سیاسی. اگر می‎بینید امیر موسوی چنین سخنرانی‌هایی می‌کند که رنگ و بوی سیاسی دارند در اصل تاکید بر اهداف راهبردی آیت‌الله خامنه‎ای است. ما نمی‌توانیم این صحبت‌ها را به عنوان وارد شدن ارتش به سیاست تلقی کنیم. ارتش توان وارد شدن به سیاست را ندارد. چون در نظام آموزشی آنها سیاست جایی نداشته مگر در رده‌های بالای مدیریت کلان که نیاز به تصمیم‌گیری‌های استراتژیک بر مبنای مسائل سیاسی دارد که از طرف حکومت مطرح می‎شود.
اینکه امیر موسوی سخنرانی می‌کند، همان چیزهایی است که آقای خامنه‎ای تاکید کرده و او به موازات بیانات آیت‌الله خامنه‎ای خودش را در آن مسیر قرار می‌دهد. او شاید بنا به جایگاهی که دارد نظرات سیاسی هم بدهد اما به نظر می‌رسد که خواسته ارتش را در چارچوب راهبردهای حکومت قرار دهد و اینکه نشان دهد اختلافی بین ارتش و سپاه در این زمینه‌ها وجود ندارد.
یک زن محجبه در حال بستن پیشانی‎بند با نوشته «الله اکبر» بر پیشانی همسرش پیش از اعزام به جبهه
– شما بارها به وضعیت معیشتی پرسنل و خانواده‎های ارتشی‎ها اعتراض کردید. از نزدیک از زندگی خود و دیگر همکاران‎تان خبر دارید. اخبار زیادی منتشر شده که پرسنل ارتش به وضعیت حقوق‏‌شان اعتراض دارند. به طور طبیعی معیشت ارتباط مستقیم با انگیزه پرسنل در یک سازمان دارد. از شما نمی‌پرسم توانایی ارتش ایران برای مقابله با یک تهاجم احتمالی چقدر است، اما می‌خواهم بدانم آیا این بی‎انگیزگی به سازمان ارتش آسیب نمی‎زند؟
– دقیقاً همین‏طور است. دکترین نظامی هر کشوری شامل گزینه‎ها و فاکتورهایی هست که توان و الگوی رزمی نیروهای مسلح را مشخص می‌کند. ساختار نیروهای مسلح ایران بر خلاف ساختار نیروهای مسلح دیگر کشورهای دنیا به دو یا سه بخش مختلف تشکیل قسمت شده [ارتش، سپاه و بسیج] که باعث شده تعداد پرسنل نیروهای مسلح آمار بالایی داشته باشند و بودجه‎ای که به نیروهای مسلح می‎رسد به دو یا سه بخش تقسیم شود. به طور مشخص بر اساس نیازهایی که حکومت برای آنها تشخیص داده بودجه نظامی هم بین آنها تقسیم می‌‏شود. حقوق پرسنل ارتش خیلی ضعیف است و این انگیزه عملیاتی ارتش را کاهش می‌دهد.
اطمینان از اینکه خانواده‌ در پشت جبهه مورد پشتیبانی و حمایت حکومت قرار بگیرد،  یکی از نیازهای سربازی است که در میدان جنگ حضور دارد. نظامی باید بداند وقتی در ماموریت است خانواده‌‏ی او در آسایش هستند، اما ما می‎بینیم ارتش در وضعیت کنونی موقعیت مناسبی ندارد. اینکه گفته شود در تحریم‌ هستیم دلیل خوبی برای ضعف‌ها نیست. اینکه گفته شود حقوق ارتش پایین است چون اقتصاد وضعیت خوبی ندارد هم قابل قبول نیست. باید به معیشت پرسنل ارتش رسیدگی شود. سیاست‌های غلط اقتصادی باید بازنگری شود.
– به حضور نظامی ارتش در سوریه بپردازیم. به نظر هنوز در رده‌های بالای تصمیم‌گیری جمع‎بندی مشخصی برای توجیه این حضور وجود ندارد. اختلاف نظر کجاست؟ توان ارتش بالا نبود که فقط چند یگان محدود اعزام شدند و یا اینکه اعتماد کافی نسبت به آنها وجود ندارد؟
– طبق قانون اساسی، ماموریت ارتش حفاظت از مرزها و خاک کشور در مقال تهدیدات خارجی است و ماموریت ندارد به جنگ‌های خارج از کشور در منطقه اعزام شود. البته نیروهای ویژه ارتش استثناء هستند و بر اساس استراتژی‌های عملیاتی می‌توانند به ماموریت‎های خارج از کشور اعزام شوند. چیزی شبیه نیروهای دلتای آمریکا. آنها برای مدتی کوتاهی در سوریه بودند، اما توان رزمی آنها برای جنگ درازمدت نیست و برای عملیات ضربتی است.
شادی رزمندگان پس از موافقیت در یک عملیات
– به عنوان یک فرمانده نظامی، که پس از انقلاب اسلامی به استخدام در آمدید، در چنین شرایطی آیا ارتش امروز ایران توانسته هویت ملّی خود را حفظ کند؟
– ارتش ما ممکن است از نظر معیشتی دچار مشکلی باشد اما همچنان ملّی است و در بحران‌ها و تهاجم دشمن از کشور دفاع می‌کند. همچنان که سال ۱۳۵۹ که جنگ شروع شد این ارتش بود که با همان وضعیت نابسامانی که داشت دفاع را آغاز کرد. ارتش همان ارتش است، اما نیاز به این دارد که مورد توجه قرار گرفته و پشتیبانی از آن مورد بازنگری قرارگیرد. ارتش به بودجه نیاز دارد تا متحول شود، اما همین الان اگر خطری کشور را تهدید کند معلوم است که به مقابله خواهد پرداخت همچنان که الان تیپ‌های مختلف ارتش در نقاط حساس مرزی مستقر هستند. معیشت نامطلوب ارتش دلیلی نیست که از مسوولیت‌های خود شانه خالی کند، اما نباید انتظار داشته باشیم که ارتشی که به آن توجه نشده در بالاترین راندمان نظامی و عملیاتی قرار داشته باشد.
تجربیات شخصی در دوران جنگ
– جناب سرهنگ، انقلاب مولّد نوع خاصی از موسیقی نیز بود؛ جنگ هم به همین ترتیب؛ آیا در میدان رزم، موسیقی جنگ انگیزه در پیشروی را افزایش می‌داد؟
– موسیقی بخشی از رزم است. کشورهای مختلف مارش‌های نظامی به‌خصوصی دارند. چه ارکسترهای نظامی در مراسم اجرا داشته باشند و چه موسیقی ضبط شده‎ای باشد که از رادیو و تلویزیون پخش می‎شود قطعا تاثیر‌گذار است. سرباز در میدان جنگ موسیقی و آهنگ زمزمه می‌کند. اشعار رزمی تاریخ و هویت دارند. همچنان که ابیات شاهنامه فردوسی برگرفته از رزم است و در عملیات تهاجمی موسیقی عامل روحیه‌بخش و برانگیزاننده است و قابلیت نیروها را بالا می‎برد.
جنگ سال‌هاست به پایان رسیده اما همچنان پیکر کشته‎شدگانی که از مناطق جنگی توسط تیم‌های تفحص پیدا می‎شوند در خیابان‌های شهرهای مختلف تشییع می‎شود
– رسانه‎های حکومتی طوری وانمود می‌کنند که هر کس در جنگ بود مذهبی و انقلابی بود. آیا مثلاً کسی نبوده که در جنگ حضور داشته باشد و باورهایش متمایز از تفکرات حکومت باشد؟ مثلاً مذهبی نباشد و اهل نماز و روزه نباشد، یا مثلاً سرود و مارش «انقلابی» گوش ندهد و رفتارهای ارزشی بر مبنای کلیشه‌های حکومتی نداشته باشد؟
– همه جور آدم در جنگ بود. من سربازهای مختلفی داشتم خیلی از آنها مذهبی بودند خیلی اصلاً مذهبی نبود. خیلی بودند آهنگ‌های داریوش و ستار و گوگوش و مهستی و هایده زمزمه می‌کردند. اصلاً این بحث‌ها نبود. بحث دفاع از کشور بود.
– به همان اندازه نیروهای مذهبی، از غیرمذهبی‌ها هم دلاوری می‌دیدید؟
– دقیقاً، دقیقاً همینطور بود. سربازی داشتم در پایان خدمت بود. اما در عملیات با عشق و علاقه آمد، جنگید و واقعاً جنگجو بود و شهید هم شد. فراموش نمی‌کنم سربازانی را که مردانه جنگیدند. بحث مذهبی بودن و غیرمذهبی بودن اصلا نبود، بحث دفاع از مملکت بود.
– مواردی از تداخل ماموریت بین یگان‌های ارتش و سپاه را دیدید؟
– اتفاقاتی افتاد، اما به تدریج در سال‌های سوم و چهارم جنگ ناهماهنگی‌ها از بین رفت ولی خیلی ناهماهنگی‌ها هم بود و تا پایان جنگ هم ماند. دو سازمان رزمی بودند و هر دو برای هدف واحد می‌جنگیدند، اما از دو منبع مختلف فرمان می‌گرفتند. این باعث می‎شد ناهماهنگی ایجاد شود. این ناهماهنگی‌ها گاهی دردسرساز بود.
– وقتی جنگ تمام شد شما از نظامیانی بودید که خوشحال شدید یا ناراحت بودید؟
– من خوشحال شدم. ارتش خوشحال شد.
– خوشحالی شما در تضاد با آنها که می‌خواستند راه کربلا و «قدس» را بروند نبود؟
– این شعارها به هیچ عنوان منطقی نبود و جنبه واقعی نداشت. چون ما با یک کشور می‌جنگیدیم. عراق عضو سازمان ملل بود و به عنوان یک کشور حد و مرز و ساختار سیاسی و حقوقی و هویتی داشت. همانطور که عراق نتوانست کویت را به عنوان استان نوزدهم به خودش ملحق کند و همه علیه صدام جنگیدند تا کویت اشغال نشود به همین ترتیب نمی‌توانستیم عراق را اشغال کنیم و به مردم آنها حکومتی دیگر تحمیل کنیم. این شعارها را می‌دادند، اما رنگ باخت و به داستان تبدیل شد و به تاریخ پیوست.
– به نظر شما این ارتش مورد پسند جمهوری اسلامی هست؟
– من نمی‌توانم بگویم جمهوری اسلامی چطور ارتشی می‎پسندد، اما می‎توانم بگویم که هر چقدر برای یک سازمان هزینه کنند به همان اندازه می‎توانند از آن انتظار داشته باشند و باور من این است که جمهوری اسلامی باید به همان اندازه از ارتش توقع داشته باشد که به ارتشی‌ها بودجه  و بها می‌دهد. بودجه باید در حدی باشد که یک سازمان نظامی بتواند خودش را در عملیات مختلف نشان دهد، در غیر این صورت نمی‌تواند ماموریت را در سطح بالا انجام دهد.
– شما در فضای مجازی دائم انتقاد می‌کنید؛ از فرماندهان رده بالای ارتش گرفته تا سیاست‌های جاری؛ آیا نگران عواقب آن نیستید؟ آیا تحت فشار یا انتقاد قرار نمی‌گیرید؟
– انتقاد یک تذکر است. انتقاد این نیست که تضاد داشته باشیم. اصولاً با انتقاد نواقص و معایب را عنوان می‌کنیم که این نواقص به چشم مسوول برسد و تلاش کند آن را از بین ببرد. من سال‌ها برای کشور جنگیدم و خدمت کردم و انتظار دارم کشورم استاندارهای خوبی داشته باشد. انتظار ندارم کشورم یک کشور عقب‌مانده یا گسترش‌دهنده‌ی ناهنجاری‌های بین‎المللی نامیده شود. من به خودم حق می‌دهم انتقاد کنم. هر ایرانی حق دارد انتقاد کند و سعی کند مسوولان را به حرکت وادارند تا کشور توسعه پیدا کند.
سرهنگ شهلایی و همر‌زمان او  در خط مقدم جبهه (در تصویر سمت راست نفر دوم از چپ)، (در تصویر سمت چپ نفر ایستاده در راست)
ما نباید گسترش دهنده‌‏ی ناهنجاری‌ها باشیم و برای دنیا دردسر درست کنیم. انتقاد می‌کنیم تا کشور به استانداردهای خوب برسد و به نظرم بایستی انجام شود. اگر انتقاد نشود کشور دچار رخوت سیاسی می‎شود.
حالا یا به انتقادها گوش می‏دهند و برخورد سازنده می‌کنند و یا برخورد غیرمنطقی می‌کنند. من از طرف دوستانم خیلی مورد انتقاد قرار گرفتم، اما فلسفه زندگی به من می‌گوید برای کشورت زحمت کشیدی و حق داری انتقاد کنی و حق داری به مسوولان کشور بگویی در راهکارهایی که می‌دهید باید بازنگری شود. من در دانشگاه به دانشجویان خودم می‌گویم که باید از همه قابلیت‎های‌مان برای توسعه منافع ملی استفاده کنیم. ما کاری به اسراییل و آمریکا نداریم. شاید دوست من که هنوز بازنشسته نشده احساس کند این انتقادها برای او مشکل‌ساز می‌شود.
-جناب سرهنگ شهلایی، وقت زیادی در اختیار ما گذاشتید و از صمیم قلب از شما سپاسگزاریم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر