زمانی که آلبرت شیندلر، پژوهشگر آلمانی، به گوشه و کنار ایران سفر میکرد، گذارش به «پاده» سمنان افتاد و نتوانست شگفتی خود را از دیدن بناهای تاریخی این روستا پنهان کند. روزی هم که ناصرالدینشاه از این روستا گذر کرد دربارهی آن، در یکی از سفرنامههایش، آگاهیهایی بهدست داد که امروز بهکار پژوهشگران میآید. به همینگونه، رد پای روستای کهن پاده را میتوان در کتابهای دیرینه یافت. اما هنگامی پیشینهی تاریخی پاده بهتر شناخته خواهد شد که بدانیم این روستا در گذشتههای بسیار دور یکی از گذرگاههای جادهی ابریشم بوده است.
با چنین پیشینهی تاریخی، آیا شگفتآور نیست که روستای پاده، آرامآرام از یادها رفته است و اکنون از آن آوازهی تاریخی، چیزی در حافظهی مردم نمانده است؟ با این همه، بناهای کهن پاده، به ویژه ارگ باشکوه آن، داستانها از تاریخ دیرینهشان در دل نهفته دارند.
پاده در چهار کیلومتری شمال خاوری (:شرقی) آرادان، در شهرستان گرمسار استان سمنان، جای دارد. گسترهای کویری با آب و هوایی نیمهبیابانی. پاده میان دامنههای جنوبی رشته کوه البرز و دشت کویر در باختر (:غرب) سمنان، آرمیده است. پنهان نمیتوان کرد که نام این روستا اندکی پرسشبرانگیز است.
پاده در چهار کیلومتری شمال خاوری (:شرقی) آرادان، در شهرستان گرمسار استان سمنان، جای دارد. گسترهای کویری با آب و هوایی نیمهبیابانی. پاده میان دامنههای جنوبی رشته کوه البرز و دشت کویر در باختر (:غرب) سمنان، آرمیده است. پنهان نمیتوان کرد که نام این روستا اندکی پرسشبرانگیز است.
«پاده» به چه معناست؟ نوشتهاند که پاده کوتاهشدهی «پایین دِه» است! گفتهاند که این روستا دو حصار داشته است: حصار پایین و بالا. حصار پایین مرکز روستا بوده و مردم در آنجا زندگی می کردهاند. از همینرو، به پاده آوازه یافته است.
ارگ پاده، با همهی آسیبهایی که دیده است، نمادی از شکوه شگفتآور روستا است. ارگی دایرهای شکل و بسیار بلند و گسترهی آن به یک هکتار میرسد. بهتمامی هم از خشت و گِل ساخته شده است. دیوارهایی که دورتادور ارگ را دربرگرفتهاند، ستبر و دور از دسترساند.
دروازهی ارگ شاید زمانی تاق نیز داشته است اما اکنون نشانی از آن نیست. درِ ورودی ارگ، سنگی بوده است و گرداگرد آن اتاقهایی با تاق نیمدایرهای که اکنون دیگر چندان نشانی از آنها نمیتوان گرفت.
ارگ پاده، با همهی آسیبهایی که دیده است، نمادی از شکوه شگفتآور روستا است. ارگی دایرهای شکل و بسیار بلند و گسترهی آن به یک هکتار میرسد. بهتمامی هم از خشت و گِل ساخته شده است. دیوارهایی که دورتادور ارگ را دربرگرفتهاند، ستبر و دور از دسترساند.
دروازهی ارگ شاید زمانی تاق نیز داشته است اما اکنون نشانی از آن نیست. درِ ورودی ارگ، سنگی بوده است و گرداگرد آن اتاقهایی با تاق نیمدایرهای که اکنون دیگر چندان نشانی از آنها نمیتوان گرفت.
پیرامون ارگ را خندق فراگرفته بود اما در دههی 50 خورشیدی خندق را پوشاندهاند. ارگ در میانهی روستا و در جایی بلند ساخته شده است. بلندی ارگ به نگاهبانان امکان میداد که از فراز آن، گسترهی پیرامون ارگ را بپایند تا چیزی از نگاهشان دور نماند. این ارگ که شکوه دیرینهاش هنوز پیداست، در روزگار باستانی ایران و شاید در روزگار ساسانیان ساخته شده است. این ارگ تاریخی به ثبت ملی هم رسیده است.
در پاده سه آبانبار بوده است. یکی از آن ها به روزگار قاجاریه، سال 1310 مهی، در واپسین سالهای پادشاهی ناصرالدینشاه بازمیگردد. برای ساخت آن آهک، سنگ و ساروج به کار برده شده است. ژرفای آبانبار به هفت متر میرسد و 215 مترمکعب آب گنجایش دارد. دربارهی خنکای آب آبانبار در تابستان نیز بسیار گفته شده است. سقف آبانبار، گنبدی بوده است. این سقف در سال 1330 خورشیدی فرو ریخت.بنای گرمابهی پاده دیرینگی 120 ساله دارد و مهرازی آن نمونهوار است. این گرمابه که هنوز هم پابرجاست، ورودی، کفشکن، راهروی اصلی، کورهخانه و خزینه دارد. در کنار این گرمابه، گرمابهی دیگری بوده است که اکنون اثر چندانی از آن بهجا نیست. اما میگویند 250 سال پیش ساخته شده است.
از تونل نمکی و معدن نمک پاده نیز باید یاد کرد. معدنهای نمک پاده در خاورمیانه بیمانند است. شکلی که آن معدنها به خود میگیرند مانند تپه است. از اینرو، زیبا بهچشم میآیند. شیوهی استخراج نمک از آن تپهها به گونهای است که نمای یک دستکند را پیدا کردهاند.
مردم پاده به گویش الیکایی پادهای سخن میگویند. گویش الیکایی یکی از گویشهای زبان تبری (مازندرانی) است و با گویش ساروی همانندیهایی دارد. الیکایی نیز نام ایل بزرگی است که مردمانش در گرمسار، آرادان، ورامین، فیروزکوه، دماوند، چالوس، نوشهر و شاهرود پراکندهاند.
مردم پاده تا 150 سال پیش، همگی درون دژ زندگی میکردند اما پس از آن در بیرون ارگ دست به ساختمانسازی زدند.
همهی اینها، و نشانههای دیگر، گویای تاریخ دامنهدار پاده است. اما زمانی که پاده از راههای اصلی دور افتاد و روندگان گذرگاههای دیگر را برای سفر برگزیدند، پاده نیز کمتر به یاد آمد. هرچند هنوز هم گردشگران کنجکاو، نام و نشان پاده را که میشنوند، برای دیدن آن درنگ نمیکنند.
در پاده سه آبانبار بوده است. یکی از آن ها به روزگار قاجاریه، سال 1310 مهی، در واپسین سالهای پادشاهی ناصرالدینشاه بازمیگردد. برای ساخت آن آهک، سنگ و ساروج به کار برده شده است. ژرفای آبانبار به هفت متر میرسد و 215 مترمکعب آب گنجایش دارد. دربارهی خنکای آب آبانبار در تابستان نیز بسیار گفته شده است. سقف آبانبار، گنبدی بوده است. این سقف در سال 1330 خورشیدی فرو ریخت.بنای گرمابهی پاده دیرینگی 120 ساله دارد و مهرازی آن نمونهوار است. این گرمابه که هنوز هم پابرجاست، ورودی، کفشکن، راهروی اصلی، کورهخانه و خزینه دارد. در کنار این گرمابه، گرمابهی دیگری بوده است که اکنون اثر چندانی از آن بهجا نیست. اما میگویند 250 سال پیش ساخته شده است.
از تونل نمکی و معدن نمک پاده نیز باید یاد کرد. معدنهای نمک پاده در خاورمیانه بیمانند است. شکلی که آن معدنها به خود میگیرند مانند تپه است. از اینرو، زیبا بهچشم میآیند. شیوهی استخراج نمک از آن تپهها به گونهای است که نمای یک دستکند را پیدا کردهاند.
مردم پاده به گویش الیکایی پادهای سخن میگویند. گویش الیکایی یکی از گویشهای زبان تبری (مازندرانی) است و با گویش ساروی همانندیهایی دارد. الیکایی نیز نام ایل بزرگی است که مردمانش در گرمسار، آرادان، ورامین، فیروزکوه، دماوند، چالوس، نوشهر و شاهرود پراکندهاند.
مردم پاده تا 150 سال پیش، همگی درون دژ زندگی میکردند اما پس از آن در بیرون ارگ دست به ساختمانسازی زدند.
همهی اینها، و نشانههای دیگر، گویای تاریخ دامنهدار پاده است. اما زمانی که پاده از راههای اصلی دور افتاد و روندگان گذرگاههای دیگر را برای سفر برگزیدند، پاده نیز کمتر به یاد آمد. هرچند هنوز هم گردشگران کنجکاو، نام و نشان پاده را که میشنوند، برای دیدن آن درنگ نمیکنند.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر