از یک روستا چه میخواهیم؟ زیبایی؟ تاریخ؟ آب و هوایی پاکیزه؟ همهی اینها و افزونتر از اینها را در روستای کندلوس میتوان دید. کندلوس در چشمنوازی طبیعتاش آوازهی بسیار دارد؛ تکیه به تاریخ داده است و مردمانش در آدابدانی و فرهنگخواهی سرآمدند.
روستای کندلوس در دامنهی رشتهکوههای البرز، در دهستان زانوس رستاق، جای گرفته است. این روستا در پهنهای دیده میشود که به کجور نامور است. این روستا با نوشهر، در استان مازندران، 75 کیلومتر فاصله دارد. همین چند نام جغرافیایی البرز، زانوس و کجور، گویاتر از هرچیز دیگر، نشان از تاریخی ویژه در این گستره دارد که راه به گذشتههای دور میبَرد و رنگی بومی به کندلوس میبخشد. شاید در هیچجا نمونهی دیگری برای کندلوس نتوانیم بیابیم.
در یکی از سفرهای شاه قاجار به کندلوس ستاد کمالالملک غفاری همراه شاه شده بود، او در آن سفر، اثری آفرید که امروز به عنوان سرمایهای هنری برای ما مردم شناخته میشود. کمالالملک از این دهکدهی بیمانند تابلو نقاشیای کشید که اکنون در کاخموزهی صاحبقرانیهی تهران نگهداری میشود.کندلوس را یکی از کهنترین زیستگاههای انسانی در مازندران برشمردهاند. اشیا باستانی که باستانشناسان در این روستا یافتهاند، نشانهی روشنی از دیرینگی بسیار کندلوس است. کندلوس نه تنها زیستگاهی برای نخستین انسانها بوده بلکه در هر دوره از تمدن ایران اثری در خود نهفته دارد.
از هر جا که بخواهیم کندلوس را بشناسیم در زیبایی آن شگفتزده خواهیم ماند. یکی از آن زیباییها به خانههای کندلوسیها بازمیگردد. خانههایی که از چوب ساخته شدهاند و بیشترشان سقفهای چوبی دارند. خودِ روستاییان به این خانهها «کلهچو» میگویند. نمای کلهچوها نیز از چوب است.
سقف بسیاری دیگر از خانههای کندلوس، سفالی و شیروانی است. سقفها «لتی» است. لتی واژهای بومی در کندلوس است که به سقفهای پوشیده با تکهچوب گفته میشود. اما نماهایی از کاه گِل نیز در خانههای دیگر کندلوس یافتنی است. بیشتر این خانهها دو اشکوبه (:طبقه) هستند. در بخش نوساز کندلوس خانههای ویلایی و مدرن هم ساخته شده است. اما کسی اجازه ندارد که به بهانهی نوسازی، بافت کهن روستا را برهم بزند.
در یکی از سفرهای شاه قاجار به کندلوس ستاد کمالالملک غفاری همراه شاه شده بود، او در آن سفر، اثری آفرید که امروز به عنوان سرمایهای هنری برای ما مردم شناخته میشود. کمالالملک از این دهکدهی بیمانند تابلو نقاشیای کشید که اکنون در کاخموزهی صاحبقرانیهی تهران نگهداری میشود.کندلوس را یکی از کهنترین زیستگاههای انسانی در مازندران برشمردهاند. اشیا باستانی که باستانشناسان در این روستا یافتهاند، نشانهی روشنی از دیرینگی بسیار کندلوس است. کندلوس نه تنها زیستگاهی برای نخستین انسانها بوده بلکه در هر دوره از تمدن ایران اثری در خود نهفته دارد.
از هر جا که بخواهیم کندلوس را بشناسیم در زیبایی آن شگفتزده خواهیم ماند. یکی از آن زیباییها به خانههای کندلوسیها بازمیگردد. خانههایی که از چوب ساخته شدهاند و بیشترشان سقفهای چوبی دارند. خودِ روستاییان به این خانهها «کلهچو» میگویند. نمای کلهچوها نیز از چوب است.
سقف بسیاری دیگر از خانههای کندلوس، سفالی و شیروانی است. سقفها «لتی» است. لتی واژهای بومی در کندلوس است که به سقفهای پوشیده با تکهچوب گفته میشود. اما نماهایی از کاه گِل نیز در خانههای دیگر کندلوس یافتنی است. بیشتر این خانهها دو اشکوبه (:طبقه) هستند. در بخش نوساز کندلوس خانههای ویلایی و مدرن هم ساخته شده است. اما کسی اجازه ندارد که به بهانهی نوسازی، بافت کهن روستا را برهم بزند.
کوچههای روستای کندلوس، پیچ واپیچاند و شیبی ملایم دارند. همهی آنها از سنگفرش پوشیده شدهاند. در پاکیزگی نیز همتا ندارند. پاکیزگی، ویژگی مردم کندلوس و روستایشان است. در هیچجا هم ثبت یا از کسی شنیده نشده است که در این آبادی، دزدی و دستدرازی شده باشد. کندلوسیها که به زبان طبری و گویش کجوری، سخن میگویند، رفتار و فرهنگی ریشهدار دارند. آنمایه از فرهنگ و تمدن را در گوشهگوشهی کندلوس میتوان دریافت.
از همه شگفتتر، موزهی کندلوس است. کندلوس نخستین روستا در همهی جهان است که موزه دارد. این موزه را که یکی از مردم روستا در بیست و چند سال پیش بنا نهاده است، جایی برای نشان دادن تاریخ چهار هزار سالهی کندولوس است. از بازماندههای هزارهی دوم پیش از میلاد تا روزگار قاجار، اشیا و اسنادی در این موزه نگهداری میشود. موزهی کندلوس را یکی از پُربارترین موزههای مردمشناسی خاورمیانه برشمردهاند.
یک موزهی دیگر کندلوس ویژهی گیاهانی است که در آن گستره میروید؛ بهویژه گیاهان دارویی. کندلوس یکی از بهترین جاها برای پرورش گیاهان دارویی است. از اینرو، در آنجا کشتزارهای فراوانی را میتوان دید که زمینهایی برای کاشت و پرورش گیاهان دارویی است.
یک گواه دیگر از دیرینگی کندلوس، درختان سرسبز و کهنسال چنار است. این درختان همهجا سایه گستردهاند. شگفت هم نیست چرا که کندلوس روستایی میان جنگل و دره است و در هر چشماندازی از آن انبوهی از درخت دیده میشود.
در این روستا گرمابهای خزینهای و کم و بیش کهن وجود دارد که ساخت آن به روزگار قاجار بازمیگردد. یک خانهی ویژه هم میتوان دید که به آن «خانهی مینا» میگویند. این گونه بر سر زبانهاست که سالها پیش بانویی در حیاط این خانه پلنگی نگهداری میکرده است! گردشگرانی که به کندلوس میروند سراغی از خانهی مینا میگیرند تا کنجکاوی خود را فروبنشانند!
در پیرامون کندلوس چشمهای با آب گوارا و آبشاری که 10 متر بلندی دارد دیده میشود. پیرامون آن آبشار تا چشم کار میکند، جنگل است. آب از بلندای کوه سرازیر میشود و همانند قطرههای باران پایین میریزد.
دیو چشمه نیز یکی از چشمههای کندلوس است که آب معدنی آن سرد است و بزرگترین چشمهی آن گستره بهشمار میرود.
از همه شگفتتر، موزهی کندلوس است. کندلوس نخستین روستا در همهی جهان است که موزه دارد. این موزه را که یکی از مردم روستا در بیست و چند سال پیش بنا نهاده است، جایی برای نشان دادن تاریخ چهار هزار سالهی کندولوس است. از بازماندههای هزارهی دوم پیش از میلاد تا روزگار قاجار، اشیا و اسنادی در این موزه نگهداری میشود. موزهی کندلوس را یکی از پُربارترین موزههای مردمشناسی خاورمیانه برشمردهاند.
یک موزهی دیگر کندلوس ویژهی گیاهانی است که در آن گستره میروید؛ بهویژه گیاهان دارویی. کندلوس یکی از بهترین جاها برای پرورش گیاهان دارویی است. از اینرو، در آنجا کشتزارهای فراوانی را میتوان دید که زمینهایی برای کاشت و پرورش گیاهان دارویی است.
یک گواه دیگر از دیرینگی کندلوس، درختان سرسبز و کهنسال چنار است. این درختان همهجا سایه گستردهاند. شگفت هم نیست چرا که کندلوس روستایی میان جنگل و دره است و در هر چشماندازی از آن انبوهی از درخت دیده میشود.
در این روستا گرمابهای خزینهای و کم و بیش کهن وجود دارد که ساخت آن به روزگار قاجار بازمیگردد. یک خانهی ویژه هم میتوان دید که به آن «خانهی مینا» میگویند. این گونه بر سر زبانهاست که سالها پیش بانویی در حیاط این خانه پلنگی نگهداری میکرده است! گردشگرانی که به کندلوس میروند سراغی از خانهی مینا میگیرند تا کنجکاوی خود را فروبنشانند!
در پیرامون کندلوس چشمهای با آب گوارا و آبشاری که 10 متر بلندی دارد دیده میشود. پیرامون آن آبشار تا چشم کار میکند، جنگل است. آب از بلندای کوه سرازیر میشود و همانند قطرههای باران پایین میریزد.
دیو چشمه نیز یکی از چشمههای کندلوس است که آب معدنی آن سرد است و بزرگترین چشمهی آن گستره بهشمار میرود.
در میان این پیشینهی تاریخی و طبیعت دلربا باید از آیینهای کهن کندلوسیها هم یاد کرد. از جشنی که در تیرماه برگزار میشود و کندلوسیها یاد کاوهی آهنگر را زنده میدارند، تا جشن «فِردینماشو» که در نیمهی امردادماه با پایکوبی و نواختن دهل و سُرنا برپا میشود. نی هفتبند نیز که از سازهای سنتی کندلوسیها است، در این جشن نواخته میشود.
کندلوس اندکی بیش از 370 خانوار دارد. سالانه بیش از 20 هزار گردشگر ایرانی و بیگانه از این روستا دیدن میکنند.
این را هم ناگفته نگذاریم که کندلوسیها باور دارند که روستاییشان، زمانی گذرگاه رستم پهلوان بوده است.
کندلوس اندکی بیش از 370 خانوار دارد. سالانه بیش از 20 هزار گردشگر ایرانی و بیگانه از این روستا دیدن میکنند.
این را هم ناگفته نگذاریم که کندلوسیها باور دارند که روستاییشان، زمانی گذرگاه رستم پهلوان بوده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر