تا پیش از پرویز یاحقی ویولن بیشتر در ارکسترها استفاده میشد و به شوند دشواری در آموختن این ساز، شمار کمی برای تکنوازی به سراغ آن میآمدند.
نمود این هنرمند و شیوه نوازندگی و پنجه او، ایـن ساز را به عنوان یک ساز سولو در میان مردم رایج کرد به گونهای که پس از درگذشت او، خیلیها به این ساز روی آوردند. سبکی که منحصر به او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوریهای خود او بود و پیروان فراوانی نیز پیدا کرد که از آنجمله میتوان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و … را نام برد که هریک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی بهنوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تاثیر گرفته و شاخههای این سبک به شمار میروند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچگاه نتوانستند در بروز این حس، استقلال کامل نشان دهند.
او در تاریخ فعالیت هنریاش با هنرمندان بـسیاری از جمله غلامحسین بنان، ادیب خوانساری، داریوش رفیعی، حسین قوامی، حسین خواجه امیری، اکبر گلپایگانی، و بسیاری دیگر از هنرمندان کشورمان همکاری داشته است.
صدیقی پارسی نامور به یاحقی، ۳۱ شهریورماه ۱۳۱۴ در تهران چشم گشود. از همان ابتدای کودکی به موسیقی علاقهمند شد. او این هنر را بـا نیلبک آغاز کرد چنانچه خود گفته بود، در کودکی برای شغل پدر به همراه خانواده به لبنان سفر کرده بود و پس از گذشت مدتی کوتاه به شوند دوری از دلبستهاش ویولن، بهحال افسردگی و بیماری افتاد که خانواده او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین یاحقی کسب هنر کند.
او با شاگردی در مکتب هنرمندپرور ابوالحسن صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرفش، پلههای ترقی را پیمود تا جایی که در همان سالهای جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، باوجود حضور استادانش، تکنوازیها به او سپرده میشد که خود نشان از هوش سرشار این جوان داشت. وی ۱۶ ساله بود که به برنامه گلها راه یافت. این سیر پیشرفت با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگهایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازیهای فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را بهعنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد میکنیم. برخی قطعات او با کوکهای مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته میشود که این دوکوک و به ویژه افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از نوآوریهای یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها دیگران نیز از آن بهره گرفتهاند.
ساختن آهنگهای ماندگاری همچون: میزده شب (ماهور) سراب آرزو (افشاری) غزالان رمیده (شوشتری و همایون) آهنگ دلنشین او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه کو…] (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زندهیاد جواد معروفی و بسیاری از آهنگهای دیگر او، هنرمندان بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقهمند کرده که حتا بهرغم گذشت سالیان پیاپی بر این آهنگها، هنوز هم زبانزد عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش بزرگی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر بیژن ترقی بود.
پرویز یاحقی صداى دلنشينى هم داشت بهطورى كه مدتى بهكار گويندگى روى أورد و مجرى برنامهاى در راديو به نام «روزنامه گويا» بود.
او با نواختن سهتار نیز کامل آشنا بود و در صدابرداری هم کاردانی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود بیهمتا است. وی در چند سال آخر زندگی، به شوند آسیبدیدگی قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد.
پرویز یاحقی 13 بهمنماه 1385 در ۷۰ سالگی در پی ایست قلبی در تنهایی خانهاش درگذشت و در قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد.
امرداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر