هفته گذشته گروهی از طرفداران پادشاهی در لندن گرد هم آمدند تا با همکاری یکدیگر برنامهای را به مناسبت ۲۲ مهرماه هشتادمین زادروز علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی همراه با گرامداشت زادروزهای محمدرضا شاه پهلوی و شاهدخت اشرف پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی و نیز به منظور بزرگداشت روز کوروش برگزار کنند.
کیهان لندن- این برنامه شامل چند سخنرانی روشنگرانه، شعرخوانی و اجرای موسیقی سنتی ایرانی بود. مسئولین این برنامه عبارت بودند ازهایده توکلی دبیرکل حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)، پرستو مهینی، فریدون فرهی، افشین پیروی، دکتر نامدار بقایی یزدی، لیدا شیبانی و لادن شیبانی.
خانم منیژه رحیمی همسر تیسمار رحیمی نیز در این مراسم حضور داشت.
خانم پرستو مهینی با اعلام بخشهای مختلف برنامه از دکتر حمید تفضلی استاد دانشگاه در آلمان و از هموندان حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) دعوت کرد که سخنرانی خود را ارائه دهد.
دکتر تفضلی سخنان خود را با اشاره به نقش مهم و تعیینکنندهی شهبانو فرح در راهاندازی رشتهی ایرانشناسی در دانشگاههای ایران و جهان و با تمرکز بر اهمیت کوروش بزرگ در تاریخ ایران، این پرسش را مطرح کرد که نگاه انتقادی به گذشته به چه منظور صورت میگیرد.
کوروش کبیر از نظر سخنران نماد ملت- دولت ایران است. در ایران معاصر هم جشنهای دوهزار و پانصد سال نقطه عطفی در آغاز فرآیند کسب و تعمیق شناخت از کوروش و تاریخ ملت ماست. سخنران ادامه داد که قبل از این جشنها، نه تنها ایرانیان بلکه جهان متمدن با هویت تاریخی و فرهنگی ایران آشنایی لازم را نداشت. در طی جشنهای دوهزار و پانصد ساله برنامههای آکادمیک تحت سرپرستی علیاحضرت دربارهی تاریخ ایرانزمین برگزار شد که از کشور ما چهرهی دیگری به جهانیان ارائه داد. بطور مشخص آنکه در طی کنفرانسی همزمان با جشنهای دوهزار و پانصد ساله در دانشگاه پهلوی شیراز طرح رشته ایرانشانسی ریخته و سپس عملی شد. بنابراین، یکی از نتایج بلافصل جشنهای دو هزار پانصد ساله راهاندازی رشته ایرانشناسی در دانشگاههای ایران و نیز در دانشگاههای معتبر دنیا بود. پس از دانشگاه پهلوی شیراز نوبت به دانشگاه تهران رسید و به دنبال آنها در دانشگاه گوتینگن و برلین آلمان، دانشگاه پاریس فرانسه و دانشکده پژوهشهای آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن و در کلکته و اسرائیل رشته ایرانشناسی راهاندازی شد. امکانات بورسیه نه تنها به دانشجویان بلکه به اساتید هم داده شد که دراین زمینه تحصیل و پژوهش کنند. همین امرهم باعث گفتگو و تبادل نظرفرهنگی در چارچوب آکادمیک شد.
دکتر تفضلی آنگاه گفت: «میدانیم بسیاری از هزینههای بالای جشنهای دوهزار و پانصد ساله انتقاد میکنند. آری، اینطور است ولی چه اشکالی دارد. مگر هزینهی زیاد کردن برای ارائهی تمدن اشکالی دارد؟! مگر هزینه زیاد برای ایجاد رشتهی ایرانشناسی در ایران و خارج از کشور اشکال دارد؟ از این نظر، این جشنها نقطه عطفی در بازنگری هویت ملی و فرهنگی ماست. همین پژوهشها هم دادههای علمی در اختیار ما قرار داد که بر اساس آن بدانیم چیزی که ایران را تا درجهای از فرهنگهای همسایه جدا میکند، همانا گوناگونی قومی است.» سخنران ادامه داد: «قبل از پادشاهی کوروش بزرگ هم در ایران شاهد تنوع زبانی و قومی، و اگر بتوانیم بگوییم، تنوع دینی هستیم. ولی این گوناگونی قومی و زبانی همراه است با یگانگی در تاریخ ایران. پدیدهی جوامع چندملیتی امروزی که ما در اروپا می بینیم، از هزاران سال پیش در ایران وجود داشته است. پدیده دولت- ملت در ایران، گوناگونی در یگانگی را در برگرفته است. تشکیل دولت- ملت در ایران طوری نبوده است که یک دولتی بیاید و ملتی را تشکیل دهد بلکه برعکس یک ملت واحدی وجود داشته که دولتی را سپس تشکیل داده است.»
دکتر تفضلی تاکید کرد که در ۵۰ سال گذشته حافظه و یادسپاری فرهنگی ما اوج و فرود داشته است. او گفت که «باید توجه داشته باشیم که گذشته آن چیزی است که اتفاق افتاده و نمیتوان آن را تغییر داد. ولی در نگاه به گذشته باید هر دو نقطه اوج و فرود و فراز و نشیبها را در نظر بگیریم زیرا نگاه به تاریخ با نگاه فردی، شخصی، گروهی و حزبی، گذشته را مشکلساز میکند. ولی یک نگاه انتقادی به گذشته، ما را قادر میسازد که برای آینده راهی پیدا کنیم. داشتن نگاه انتقادی به گذشته برای دستیابی به خودآگاهی ملی مهم و ضروری است. باید در نظر بگیریم که هم انقلاب سفید جزو تاریخ ماست و هم انقلاب اسلامی؛ البته با دو نظام ارزشی کاملاً متضاد. دستیابی به خودآگاهی ملی با نقاط مثبت و منفی آن در یک واژه خلاصه میشود و آن ناسیونالیسم است. البته ناسیونالیسم ایرانی با آن چیزی که در غرب وجود داشته و دارد متفاوت است. ناسیونالیسم ایرانی در برگیرندهی گوناگونی در یگانگی است و نشانهی پیوند ملت ایران با سرزمین، تاریخ و فرهنگ ایران است. ناسیونالیسم ایرانی انعکاس تلاش ایرانیان در دفاع از یکپارچگی و حافظه تاریخی ایرانی است و به همین دلیل ناسیونالیسم ایرانی در برگیرنده خودآگاهی ملی ماست.»
سپس فرید کثیری روی صحنه رفت. او ابتدا زادروز شهبانو فرح پهلوی را شادباش گفت و خصوصیات و سلامت روح و روان و استقامت او و سجایای برجستهی این بانوی برجستهی تاریخ معاصر ایران را برشمرد و در آخر دو سرودهی خود را برای حاضران خواند. یکی شعری در وصف قاطعیت رضاشاه در رد پیشنهاد کمال آتاتورک برای خوشگذراندنی طی بازدیدش از ترکیه بود. آقای کثیری سپس به شاه فقید پرداخت و تاکید کرد که شاهنشاه ایران نخواست خدشهای به ملت ایران وارد شود. وی با اظهار امیدواری به خروج ایران از وضعیت موجود و پادشاهی رضا پهلوی تاکید کرد که «من»های امروزی باید به زودی تبدیل به «ما» شود تا عشق و علاقه ما به ایرانزمین برای رهانیدنش از وضعیت کنونی نمایان گردد.
سخنران قسمت بعدی فریدون فرهی از فعالین حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) بود که ابتدا زادروز شهبانو فرح پهلوی شادباش گفت. با توجه به نزدیکی این زادروز به زادروزهای محمدرضا شاه پهلوی و شاهزاده رضا پهلوی و نیز با یادآوری نزدیکی این تاریخها به روز بزرگداشت کوروش کبیر وی نتیجه گرفت که باید امروز را روز پهلویها نامید. سخنران سپس به موضوع اصلی خود پرداخت که نشان دادن خدمات فرهنگی رضاشاه بود. او با مثالهای متعدد و مستند نشان داد که ایران قبل از دوران رضاشاه چه بود و بعد از رضاشاه چه شد و کشور ما توانست تنها در فاصله ۱۴ سال از نظر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشت عمومی گامهای بسیار بزرگ به جلو بردارد و خود را ازعقبماندگی برهاند. از دید سخنران این دلیل مهمی است که چرا امروزه مردم ایران به نام رضاشاه ارج میگذارند و برخی حتی او را «مقدس» میشمارند. سخنران تاکید کرد که مترقی بودن رضاشاه را تنها با تاسیس نخستین دانشگاه در ایران و جادهسازی، ساختن راه آهن و کشف حجاب نباید سنجید و به کارهای فرهنگی او به همان اندازه باید توجه کرد. آقای فرهی گفت: «ما باید ببینم که چگونه مردمی ما در آن زمان بودیم و رضاشاه چکارکرد که ما را متحول ساخت.» سخنران با ارائه اطلاعات مستند گفت که به منظور رسیدن به هدف پیشرفت فرهنگی، در سال ۱۳۱۷ سازمانی با نام سازمان پرورش افکار تشکیل شد. در سال ۱۳۱۹، تنها در اردیبهشت ماه تهران شاهد برگزاری ۸۳۷ جلسه و سخنرانی و کنفرانس بوده است. در ماه بعد در شهرستانها و مراکز استانها، ۹۳۹ جلسه و کنفرانس برای پرورش افکار و رشد فرهنگی زندگی مردم برگزار شده و این تعداد در سال بعد به ۱۴۰۱ رسیده است.
فریدون فرهی آنگاه با آوردن چندین مثال از عناوین و موضوع جلسات توجه حاضران را به این نکته جلب کرد که مردم ما در آن زمان با چنین مفاهیمی آشنایی نداشتند و از آنها بیگانه بودند: «آداب معاشرت، مقام زن در جامعه، ملیت و میهنپرستی، ورزش و تندرستی، پرورش کودکان، جلوگیری از بیماریهایِ واگیر، وظایف زن در جامعه، وظیفهشناسی و انضباط، طرز تغذیه، راستی و درستی و نیکوکاری، اعتماد به نفس ، پیدایش هنر و فواید آن، مبارزه با خرافات و مبارزه با بیسوادی، محترم شمردن قول و امضاء، همکاری و اشتراک زن و مرد در زندگانی و جامعه، نشاط در زندگی و…» سخنران تاکید کرد که با چنین فعالیت فرهنگی بود که ایران دوباره دارای دولت- ملت شد. قبل از به پایان رساندن سخنرانی، آقای فرهی گفت که برخی میگویند که رژیم جمهوری اسلامی صفات ایرانیان را تغییر داده است. ولی او بر این باور است که خاصیت ایرانی بودن در آمادگی برای تغیییرات مثبت است و به همین دلیل هم ایران توانست در زمان سلطنت رضاشاه بزرگ ۲۰۰ قرن فاصله را در ۱۴ سال بگذراند.
قبل از تنفس، اعلام شد که دفتر یادگاری موجود است که علاقمندان می توانند پیامهای خود را برای شهبانو فرح و خاندان پهلوی در آن بنویسند و مطمئن باشند که به مقصد خواهد رسید.
بخش بعدی برنامه سخنرانی و شعرخوانی آتشین مسعود امینی شاعر و ترانهسرا از آمریکا بود. سپس خانم پرستو مهینی در سخنانی از خاندان پهلوی به عنوان خاندان ایرانساز یاد کرد. او وصیت محمدرضا شاه فقید را نقل کرد که حتی در بستر مرگ هم امیدواری خود را به اینکه ایران وایرانیان با رستاخیری دوباره روزهای تیره و اندوهگین کنونی را پشت سر خواهند نهاد از دست نداد.
بخش آخر سخنرانیها به سخنان وزین و عاشقانه آرین، فرزند جوان خانم پرستو مهینی، به انگلیسی اختصاص داشت.
این جوان با وجود اینکه در بریتانیا بزرگ شده اما عشق و علاقهی شدید خود را در این سخنان به ایران و شخص شهبانو فرح پهلوی نشان داد. صلابت و قدرت گفتار این جوان امید و خوشبینی به آیندهی تابناک ایران را در بین حاضران شعلهور ساخت.
پایانبخش این گرامیداشت به مناسبت هشتادمین سال تولد شهبانو فرح، موسیقی سنتی ایرانی با صدای جمشید رضایی و تار زرتشت صفری بود.
پیش از ختم جشن با کیکهای مزین به تصاویر خاندان پهلوی از مهمانان پذیرایی شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر