۱۶ آبان ۱۳۹۷

شهریاری داریوش بزرگ ریشه در دموکراسی ایرانشهری دارد

ششمین نشست از زنجیره نشست‌های بازخوانی تاریخ ایران به کوشش انجمن فرهنگی افراز درباره‌ی چرایی پاسداشت داریوش بزرگ، با سخنرانی سورنا فیروزی، کارشناس ارشد باستان‌شناسی سی‌ام آبان‌ماه در تالار حافظ خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در این نشست سورنا فیروزی درباره‌ی چرایی روز شانزدهم مهرماه برای بزرگداشت داریوش بزرگ و نیز آگاهی‌های این شهریار هخامنشی از تاریخ پیشینیان سخن گفت.
فیروزی در بخشی از سخنانش از سه سند بیستون، کتاب سوم هرودوت و مانده‌های گزارش کتسیاس که رونوشتی از نوشته‌های تاریخی دربار هخامنشیان بوده یاد کرد و گفت: داریوش و یارانش، گئومات را در روز دهم از ماه هفتم از تخت کنار زدند، پنج روز صبر کردند و در روز پانزدهم از همان ماه، نشستی میان خود برگزار کردند. در این نشست، اوتان ۱۲ سال پیش از دموکراتیک شدن آتن و ۱۳ سال پیش از جمهوری شدن رم، سخن از راه‌اندازی این گونه فرمانروایی را در ایران کرد. ریشه‌ی اندیشه‌های اوتان، پیشینه در فرمانروایی پارسیان انشان و هگمتانه‌ی مادها داشته است، وارون نبود هیچ‌گونه ریشه‌ی پیدایی دموکراسی در آتن و رم پیش از تاریخ‌های یاد شده. پس این دو شهر، بایستی بااندیشه‌ی اوتان دچار دگرگونی شده باشند و از این‌رو این گونه فرمانروایی ریشه در یک اندیشه‌ی ایرانی دارد.
وی افزود: روز شانزدهم، برابر با جشن مهرگان در گاهشماری پیشین، داریوش از راه یک آیین هندواروپایی کهن و به دور از خونریزی در میان پنج یار هم‌تراز خود، شهریار شد. پیشتر اوتان به دلخواه، از قدرت کنار کشیده بود که کرداری بی‌مانند در تاریخ کهن تا به آن روزگار برشمرده می‌شد. این آیین، هم نزد هندیان آریایی رواج داشت و هم یک‌بار پیشتر برای روسا یکم، شهریار سده‌ی هشتمی اورارتو انجام شده بود. پدر روسا شاه بود که به شوند کردارهای بد پدر، او ناچار شد شایستگی شهریاری خود را با به بخت گزینش شدن از راه آیین کهن هندواروپایی بیازماید. در مورد شش پارسی، شرایط برابر بود و پدر هیچ کدام حتا شهریار برشمرده نمی‌شد.
به گفته‌ی این باستان‌شناس این گونه شهریار شدن، بسیار زیبنده‌تر از حالتی است که در پی خونریزی دشمن و یا یاران شهریار رخ دهد. از این شیوه‌ی شهریار شدن داریوش، حتا بایگانی‌های شاهی نیز یاد کرده‌اند که کتسیاس آن را رونوشت کرده است. همچنین در گزارش هرودوت نیز می‌خوانیم که میان پارسیان دو گونه از گزارش چگونگی شهریار شدن داریوش به این شیوه رواج داشته و این یعنی، مردمان پارسی، کمابیش همگی از برپایی سنت کهن هندواروپایی برای گزینش فرمانروا آگاهی داشته‌اند.
داریوش در نسخه‌ی پارسی بیستون نوشته که پیکرش را در این گیر و دار ساخته و پیرو سند موازی، یعنی گزارش هرودوت، این همان پیکری است که او از چگونگی شهریار شدنش ساخته بود. شگفت اینجاست که در برگردان نویسنده‌ای به نام کنت، این بخش از کتیبه زدوده شده است. گویا نگارنده‌ی باخترزمینی، دوست نداشته، میان بیستون و گزارش‌های معتبر دیگر، اثری از همخوانی یافت شودکه شاید ریشه‌ی آن، برجسته شدن پیشگامی ایرانیان در اندیشه‌پردازی فرمانروایی دموکراتیک نسبت به یونانیان بوده است.
فیروزی در دنباله، از مواردی سخن گفت که نشان از آگاهی‌های داریوش از تاریخ گذشتگان و گرایش او به تاریخ‌خوانی دارند.
اینکه او نخستین بیگانه و در میان آن همه فرمانروا، ششمین فرد در تاریخ مصر است که فرمان به گردآوری تاریخ آن دیار داد، ریشه در ذهنیت تاریخ‌دوستی داریوش داشته است. این در حالی است که شهریارانی بس کوچک، چون نبونصیر کوشیده بودند تاریخ پیش از خود را بزدایند و خود را سرآغاز تاریخ جا بزنند.
این پژوهشگر تاریخ ایران باستان افزود: به نگر(:نظر) می‌آیدکه داریوش، پیشتر بخشی از منابعی را که کتسیاس و مارآپاس کاتینا سپس‌ها خوانده‌اند را خود وارسی کرده بود و به همین شوند، کردارهایی نزدیک به گزارش‌هایی درباره‌ی تاریخ کهن‌تر از خود در تاریخ‌نگاری پارسی انجام داد.
او در پایان پیشنهاد داد که می‌توان برپایه‌ی سندها و در چارچوب پایان نامه‌هایی در رشته‌ی روان‌شناسی، به وارسی روان‌شناختی داریوش بزرگ دست زد، کاری که اگر او یک باخترزمینی بود، تاکنون رخ داده بود.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر