۱ دی ۱۳۹۸

«دی»، ماه اندیشه‌ی فرداهای سرد زمستان

در گاهنمای خورشیدی سرآغاز زمستان چهارفصلی و دهمین ماه سال به نام «دی» نامور است.
«دی» در اوستا به گونه‌ی «دتهوش» Dathush یا «دذوه» Dadhvah آمده که معنی آن دادار، آفریدگار و آفریننده است. دی همواره یکی از فروزه‌های(:صفت‌های) اهورامزدا به شمار می‌آید. چنان‌که در آبان‌یشت بند 17، مهریشت بند ۵۰، فروردین‌یشت بندهای ۸۳ و ۱۵۷ و رام‌یشت بند ۴۴ دیده می‌شود.

این واژه از مصدر «دا» da گرفته شده که در اوستا، فرس هخامنشی و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن و بخشودن است، در پهلوی «داتن» و در فارسی «دادن» شده است. «داتر» datar که در پهلوی به «داتار» در فارسی به «دادار» (:آفریدگار) دگرگون شده، از همین ریشه و بنیان است.
در اوستا و در آفرینگان گهنبار بند ۱۱ صفت «دتهوش» (:دی) از برای دهمین ماه به کار رفته است.
دی، همواره ماه اندیشه‌ی فرداهای سرد زمستان بوده است، به گونه‌ای که خیام در کتاب «نوروزنامه» خود چنین می‌آورد: «... دی ماه، به زبان پهلوی دیو باشد. بدان سبب این ماه را دی خوانند که درشت بود و زمین از خرمی‌ها دور مانده بود و آفتاب در جدی بود و اول زمستان باشد.»
و «گردیزی» در «زین‌الاخبار» می‌نویسد:
«... این ماه به نزد مغان ماه خدای است و این روز را (خرم روز، نخستین روز دی ماه) سخت فرخنده دارند.»
در گاهشماری زرتشتی، هر یک از سی روز ماه‌های دوازده‌گانه‌ی سال به نامی سپند، نامور است. نخستین روز «اورمزد یا هرمزد» (اورمزد به چم آفریدگار) نام دارد، دومین روز «بهمن» نام دارد. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست‌وسوم هرماه به نام «دی نامگذاری شده که برای جدا کردن آنها از یکدیگر، هر یک را به نام روز پسین آن می‌خوانند. بدین‌گونه: دی‌به‌آذر، دی‌به‌مهر و دی‌به‌دین.
در یسنا هات ۱۶ و در بندهای ۵، ۴ و ۶ و در دو سیروزه‌ی کوچک و بزرگ و در بندهای ۸، ۱۵ و ۲۳ به این چهار نام از سی روز، یک ماه زرتشتی برمی‌خوریم.
گمان می‌رود که آمدن نام «اورمزد» و «دی» پیش از نام‌های بهمن، آذر، مهر و دین به این شوند باشد که اینان، پایه‌های آبادانی جهان را در خود جای داده‌اند. چه با منش نیک (:بهمن) و «آذر» که ایزد نگهدارنده‌ی آتش است و نور آتش و روشنایی آن نماد پاکی، راستی و اهورامزدا است و با «مهر»، ایزد دوستی و پیمان و دارای دشت‌های فراخ و با «دین» که همان دین نیک مزدیسنی است، می‌توان آبادانی و شادمانی جهان را هموارتر کرد.
پس در هر ماه، چهار روز به نام «خدا« نامور است و چون زرتشتیان برابر شدن نام ماه با نام روز را جشن می‌گیرند، در  ماه دی، چهار بار جشن دیگان برگزار می‌شود. شاید این جشن‌ها برای آن باشد که با گردهمایی و یکپارچگی هرچه بیشتر، سختی و سرمای زمستان و دی‌ماه آسان‌تر درگذر شود. ولی جشن روز اورمزد و دی‌ماه بزرگ‌تر از سه جشن دیگر برگزار می‌شود.
«ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» درباره‌ی نخستین «جشن دیگان» در دی ماه چنین می‌نویسد: «نخستین روز دی‌ماه خرم‌روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خداوند است که هرمزد نامیده شده، یعنی پادشاه فرزانه و صاحب‌رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت پایین می‌آمد و جامه‌ی سفید می‌پوشید و در بیابان بر فرش‌های سفید می‌نشست و دربان‌ها و یساوالان را که هیبت پادشاه با آنهاست به کنار می‌رود و هر کس که می‌خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا یا نادار بدون هیچ‌گونه حاجب و مانع به نزد شاه می‌رفت و با او گفت‌وگو می‌کرد و در این روز، پادشاه با برزیگران همنشینی می‌نمود و در یک سفره با آنها خوراک می‌خورد و می‌گفت من امروز مانند یکی از شما هستم و با شما برادرم زیرا دوام و پایداری دنیا به کارهایی است که با دست شما انجام می‌شود.
 جشن دوم در ماه دی، روز «دی‌به‌آذر» است که روز فرخنده‌ای است که ایرانیان در آن روز به شادمانی و بخشش می‌پرداخته‌اند.
زدی به آذرت خرمی بهره باد
همان آذرت سال و مه شهره باد
 فردوسی
 جشن دیگر دی ماه «دی‌به‌مهر» نیز از نام‌های ارجمند و بسیار خجسته است. «محمدحسین خلف تبریزی» نویسنده‌ی کتاب «برهان قاطع» می‌نویسد: «... دی‌به‌مهر از نام‌های خداوندی و نام فرشته‌ای است و نام روز پانزدهم از هر ماه خورشیدی و مغان این روز خجسته دانند و جشن کنند... فریدون را در این روز از شیر گرفته‌اند و آفریدون در این روز بر گاو نشست...»
ایرانیان بوییدن نرگس و دود کردن سوسن را در شامگاه «دی‌به‌مهر» به فال نیک می‌گرفتند و خوردن سیب را نیک می‌دانستند و تندرستی و سرخی چهره را آرزو می‌کردند:
چون مهر سپهر آور دی‌به‌مهر
تو را تازه‌تر باید هر روز چهر
فردوسی
 در بندهش آمده است: «زرتشت در روز دی‌به‌مهر از ماه اردیبهشت در کنار دریای دایتیک (آمویه) پیام اهورایی را دریافت.»
افزون بر آن چه که درباره‌ی «دی‌به‌مهر» گفتیم در پایان روز پانزدهم دی‌ماه، یعنی روز «دی‌به‌مهر» شب هنگام جشنی در ایران‌باستان برگزار می‌کرده‌اند نامور به «گاو گیل» و شوند برگزاری این جشن را رهایی ایران‌زمین از چیرگی تورانیان می‌پنداشته‌اند. که ایرانیان نیرو یافتند و در رزم پیروز شدند و گاوهایی را که تورانیان از ایران‌زمین به یغما برده‌بودند، پس گرفتند.
«ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» می‌نویسد: «... پارسیان عید می‌کرده‌اند در روز مهر (که پانزدهم دی‌ماه از آن مهر است) و می گفتند در این شب گاوی نمایان می‌شود که از نور و دو شاخ آن زر و هر که هنگام دیدن آن گاو درخواستی کند برآورده خواهد شد و پیدایش آن شوند وفور نعمت است در آن سال.»
«دی‌به‌دین» نیز که نام بیست‌وسوم ماه بود، روز نیکی به شمار می‌رفت. مردم در این روز برای دور شدن دروغ از خان‌ومانشان دست به نیایش برمی‌داشتند و از اهورامزدا فرزند نیک درخواست می‌کردند و آبادانی گیتی را آرزو می‌کردند:
چو پیدا شود افسر دی‌به‌دین
نظام تو باد از زمان و زمین
فردوسی
از دیگر سو و از آنجایی که نام دهمین ماه دی خوانده شده و زمستان هم با این ماه آغاز می‌شود و فرهنگ‌نویسان فارسی پنداشته‌اند که دی به چم زمستان با واژه‌ی «دی» از یک ریشه و بن است.
در سروده‌های زیر واژه‌ی «دی» به چم زمستان آمده است:
چو خرم کسی کو به هنگام دی
به پیش آورد منقل و مرغ و می
نظامی
به جان می‌داد راحت دیدن وی
چو برف‌اند تموز و شعله در دی
امیر خسرو
«دی» به چم زمستان آن‌چنان که در ادبیات ما به کار رفته با واژه‌ی اوستایی «زین» zayan که به چم زمستان است، یکی است، از این‌که «ز» اوستا، در فارسی به «د» دگرگون می‌شود، مانندهای بسیار دارد، مانند «داماد» و «دریا» و «دست» که در اوستا «زاماتر» zamatar و «زریه» zrayah و زست zasta است.

یاری‌نامه:
1-      عناصری، جابر. تجلی دوازده‌ماه در آیینه اساتیر و فرهنگ علمه ایران. مرند: انتشارات قمری، چاپ یکم، سال 1374. رویه‌های 136 تا 151.
2-      پورداود، ابراهیم. یسنا بخشی از کتاب اوستا. تهران: انتشارات اساتیر، چاپ یکم، سال 1380. رویه‌های 193 و 194.


امرداد - رستم شهریاری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر