۷ دی ۱۳۹۸

پژوهش در گویش سنگسری به شناخت زبان ایران باستان می‌انجامد

زبان سنگسری از زبان‌های کمتر شناخته‌شده‌ی ایران است. این زبان را از زیر شاخه‌های زبان ایرانی شمال‌غربی (پهلوی اشکانی) می‌دانند. نوشتار و خطی از زبان کهن سنگسری به‌جای نمانده است.

دکتر احمد صداقتی در کتاب نوجویانه‌ی «دیپایین سنگسری» به ابداع شیوه‌ی نگارشی پرداخته است که برپایه و بنیاد دبیره‌ی اوستایی است. روش او راه تازه‌ای برای نگارش واکه‌های(:حروف) هشت‌گانه‌ی زبان سنگسری است. پس او را باید آغازگر و بنیان‌گذار این شیوه‌ی نگارشی دانست.
روش پیشنهادی احمد صداقتی برای نگارش زبان سنگسری در کتاب «دیپایین سنگسری» فراهم آمده و چاپ شده است. صداقتی «دیپایین» را به چم «شیوه‌ی نگارش» به‌کار بُرده است. کتاب «دیپایین سنگسری» خودآموزی برای آشنایی و آموزش زبان سنگسری است. تصویرهای فراوان کتاب، نوآموزان را یاری می‌رساند تا به شیوه‌ی دبیره‌ی اوستایی، به زبان سنگسری بنویسند و از پس ریزه‌کاری‌های این زبان دیرینه برآیند.

گفت‌وگو با دکتر احمد صداقتی درباره‌ی زبان سنگسری و شیوه‌ی نگارشی اوست. صداقتی ‌دانش‌آموخته‌ی روان‌‌پزشکی بالینی است و به سبب‌ آسیب‌های اجتماعی می‌پردازد.
- در آغاز می‌خواهم از ویژگی‌های زبان سنگسری بپرسم و این که پیشینه‌ی این زبان به چه دوره و زمانی بر می‌گردد؟زبان سنگسری از زبان‌های ایرانی است. در بسیاری از ویژگی‌های زبانی نیز همانندی‌های بسیار با دیگر زبان‌های ایرانی، به‌ویژه با گروه شاخه‌ی شمال‌غرب ایرانی مانند کردی و گیلکی و بلوچی و تاتی، دارد. ولی به مانند هر زبان دیگری در کنار همانندی‌ها، ویژگی‌های شاخصی را نیز دربر دارد که همگی آن‌ها شناسه‌ای برای آن زبان است. برای نمونه، اِرگِیتیو بودن آن است. بدین معنی که برای فاعل جملاتی که افعال بسیاری داشته و در زمان گذشته صرف می‌شوند، از ضمیر مفعولی استفاده می‌کنند. یعنی در صرف گذشته این افعال، به جای ضمیر فاعلی از ضمیر مفعولی بهره برده می‌شود؛ و اگر فاعل، اسم باشد نشانه ارگِیتیو به آن افزوده می‌شود. هم‌چنین افعال متعدی در زمان گذشته برای همه‌ی صیغه‌های فعلی یکسان است.
ویژگی دیگر زبان سنگسری آن است که در سنجش با زبان فارسی، که شش صیغه‌ی فعلی دارد، در اینجا ما با هفت صیغه‌ی فعلی روبه‌رو هستیم. بدین گونه که برای سوم شخص مفرد، صیغه‌های جداگانه برای مذکر و مونث به‌کار می‌رود.
از دیگر ویژگی‌های زبان سنگسری آن است که صرف فعل سوم شخص برای همه‌ی موجودات جاندار و زنده به جز گیاهان حالت مونث به خود گرفته و دیگر موجودات که جاندار نباشند صیغه‌ی فعل سوم شخص آن‌ها مذکر خواهد بود. برای نمونه:
دار وَر سَرتَ. (درخت افتاده است)
ئَش وَر سَرتُ. (خرس افتاده است)
در نمونه‌ی بالا حرف «ت» در پایان فعل در جمله‌ی نخست که به گونه‌ی «تَ» و در جمله‌ی دوم «تُ» اَدا می‌شود که به شوند (:دلیل) ناهمسانی در گیاه و جانور بودن، فاعل جمله است.
این را هم بگویم که زبان سنگسری ویژگی‌های دیگرِ بسیاری را نیز دارا است که در سنجش با زبان فارسی، که زبان آشنای همه ایرانیان است، تفاوت‌های بسیاری دارد. مانند قواعد مجهول‌‌سازی و قواعد صفت‌ساز که دارای ارزش بسیار در دانش زبان‌شناسی است. با توجه به تخصصی بودن موضوع، دوستداران برای پیگیری آن می‌توانند نوشته‌ها و کتاب‌هایی را که در این زمینه هست، ببینند.
به هر روی، مجموع ویژگی‌های اشاره شده و به ویژه وجود واکه‌هایی که در زبان فارسی ما آن را نمی‌بینیم (در ادامه‌ی گفت‌وگو به ارزش آن اشاره می‌شود) نشان‌دهنده‌ی آن است که زبان سنگسری به دورانی شاید پیش از شکل‌گیری زبان فارسی امروز برگردد؛ یعنی به دورانی که شاخه‌های گوناگونی از زبان ایران‌باستان پدید آمده است.
- پرسش دیگر این است که آیا می‌توان از زبان سنگسری برای شناخت بهتر زبان‌های باستانی بهره برد؟‌‌طبیعی است که همه‌ی زبان‌های رایج امروز نشانه‌هایی از زبان ایران‌باستان را در خود دارا هستند. از این‌رو، پژوهش‌هایی که سویه‌ی (:جنبه‌ی) تطبیقی این زبان‌ها داشته باشد، می‌تواند ما را به شناخت بهتر زبان باستانی رهنمون سازد. در این میان برخی از زبان‌های امروزی شاید بهتر و بیشتر یادگارهای کهن را در خود نگه داشته باشند. زبان سنگسری را می‌توان جزو این گروه جای داد؛ چرا که افزون بر ویژگی‌های فنی زبان، که به آن‌ها در پاسخ به پرسش نخست اشاره شد، قاموس واژگانی این زبان نیز کمتر مورد تازش زبان‌های دیگر قرار گرفته است. شوند (:علت) آن هم از شکل زندگی گویش‌وران این زبان اثر گرفته است. آن‌ها بصورت ایلی و عشایری زندگی می‌کنند و آمیختن با قوم‌های دیگر در میان عشایر پسندیده نیست. از این‌رو، بی‌انگیزگی به آمیختن با قوم‌های دیگر، سبب دست‌نخورده ماندن بیشتر قاموس واژگانی و دستور زبانی آنان می‌شود. همین ویژگی سبب می‌شود که پژوهش درباره‌ی این زبان نه تنها به شناخت زبان ایران باستان بیانجامد، بلکه راهی برای بیشتر آگاه شدن از فرهنگ باستان است.
- شیوه نوشتاری شما (دیپایین) چه ویژگی‌هایی دارد؟
دیپایین زمانی شکل جدی به خود گرفت که استفاده از شیوه‌ی نگارش کنونی زبان فارسی با دشواری‌های بسیار روبه‌رو شد. مهم‌ترین دشواری، که بی‌گمان در بسیاری از دیگر زبان‌های ایرانی نیز هست (که البته نمی‌توان آن را دشواری نامید بلکه یک اندوخته‌ی گرانبها است) وجود واکه‌هایی است که آن را در زبان فارسی نداریم و اگر هم باشد ارزش زبانی ندارد؛ یعنی سبب جدایی معنا نمی‌شود. در زبان سنگسری در سنجش با زبان فارسی که شش واکه یا مصوت دارد، ما هشت واکه داریم که بودن همین دو واکه‌ی بیش‌تر، سبب نابسامانی بسیار در نوشتار با شیوه‌ی نگارش فارسی می‌شود. در میان آکادمیسین‌ها با بهره‌گیری از سازوکار بین‌المللی فونتیک می‌توان این دشواری را حل کرد. اما هنگامی که سخن از خط به‌میان می‌آید، مساله تنها بهر‌گیری از یک ابزار نیست؛ بلکه خط بایستی برپایه‌ی شناسه‌های (:مولفه‌های) تاریخی و فرهنگی آن مردم باشد؛ آن هم ملتی چون ایرانیان در بُعد ایران فرهنگی که فراتر از ایران جغرافیایی امروز است و این ملت ایرانی یکی از ملت‌های نمونه‌وار (:شاخص) با پیشینه‌ی فرهنگی ژرف و طولانی و اندوخته‌های بسیار است. از این‌رو، اگر نیاز به خط برای هریک از زبان‌های ایرانی باشد باید به اندوخته‌های فرهنگی آن بازگشت. در دیپایین نیز همین کار انجام شده و از میان داشته‌های بسیار، مانند میخی و مانوی و پهلوی و دیگر شیوه‌هایی که برای نوشتار بهره برده می‌شده، خط اوستایی که به دین دبیره یا دین دیپیره آوازه دارد، بهره برده شده است. خط اوستایی با آن‌که تاریخچه‌ی درازدامنی دارد، هنوز از کامل‌ترین خط‌ها به‌شمار می‌رود که نزدیک به چهارده مصوت را در دل خود دارد و می‌تواند پاسخگوی همه زبان‌های امروز ایران باشد. در دیپایین که با نگاه کلان و جهانی برای استفاده‌ی منطقه‌ای تدوین شده است، کوشیده‌‌ام از شیوه‌ای بهره ببرم که افزون بر زبان سنگسری، برای دیگر زبان‌ها نیز کاربرد داشته باشد. در این استراتژی افزون‌بر از میان برداشتن کاستی‌های موجود در شیوه‌ی نگارش فارسی، توانایی‌های بسیاری نیز به آن افزوده شده است. برای نمونه، خط فارسی برای نگارش زبان ریاضی و فرمول‌نویسی ناتوان است؛ چرا که هم راست‌نویس است و هم جدانویس نیست. این کاستی، در کنار زیبایی‌های بسیاری است که از دید هنری می‌توان برای خط فارسی برشمرد، ولی از توانمندی فنی آن بسیار می‌کاهد. این کاستی در دیپایین جبران شده؛ چرا که هم جدانویس و هم چپ‌نویس است. از این‌رو، به‌آسانی می‌توان در زبان ریاضی و علوم فنی نیز از آن بهره بُرد.
- آیا پیش از ابداع دیپایین، زبان سنگسری خطی برای نگارش داشته است؟
خیر، زبان سنگسری نیز همانند دیگر زبان‌های ایرانی خط نداشته است و این مساله را اگر ژرفکاوانه بررسی کنیم، نکته‌های شگفت‌آور تاریخی بسیاری در آن می‌یابیم. اگر به چند سده پیش برگردیم بسیاری از زبان‌های اروپایی نیز خط نداشته‌اند و نیاز، سبب پیدایش خط شده است؛ نیازهایی که نیازهای امروزی قلمداد شده و پیش‌تر یا بسیار کمرنگ بوده و یا به‌تمامی نبوده است. خط یا کاربرد دیوانی داشته است، به این سخن که فرمانروایان برای فرمانروایی و صدور احکام و کارهای اداری نیاز به آن داشته‌اند و یا کاربرد دینی داشته است؛ چرا که دین‌ورزان نیاز به ثبت و تدریس داشته‌اند. برای زندگی ساده‌ی دیروز نیازچندانی به خط نبوده و نظم اجتماعی به‌خوبی با قوانین نانوشته اداره می‌شده است. برای نمونه، در همین ایل سنگسری قواعد و قانون‌های بسیار باریک‌بینانه‌ای در آیین مال‌داری و گله‌داری خود دارند که اگر بخواهیم آن‌ها را یک‌به‌یک بنویسیم شاید چندین کتاب پُربرگ بشود اما همه‌ی آن‌ها بدون کم و کاست و به‌خوبی، بدون نیاز به نوشته‌ای، انجام می‌شد و سبب آن هم شکل زندگی آن زمان بود. جامعه بسته بود، رودررویی و آمیختگی آشکاری با دیگر قوم‌ها نبود و اختلاف آرای آشکاری پدید نمی‌آمد و جامعه به‌گونه‌ای استقلال اقتصادی و فرهنگی داشت. ولی در روزگار ارتباطات امروزی این مرزها درهم شکسته و از این‌رو، برای پاسداشت فرهنگ باید خط ابداع کرد. در روزگاران پیشین نیاز به خط تنها برای کارهای دیوانی یا دینی بود که این نیاز به‌خوبی با خط آن سرزمین یا دین‌دبیره، برآورده می‌شد. اما در روزگار کنونی، آشکار است که نیازمند به‌کارگیری خط هستیم. از این‌رو، بایسته است که به منابع و اندوخته‌های خود در این زمینه بازگردیم و نیازهای خود را پاسخ دهیم.
- دبیره‌ی اوستایی چه کمکی به ابداع شیوه‌ی نگارشی شما کرده است؟
دبیره‌ی اوستایی یکی از غنی‌ترین ذخایر فرهنگی ما در حوزه‌ی خط و نگارش است. گروهی آن را منتسب به اشوزرتشت دانسته‌اند با این استدلال که دانای بزرگ سخنان بسیار حکیمانه برای مردم خود گفته و این سخنان پس از هزاران سال هنوز برای مردمان، تازه و تاثیرگذار است و می‌تواند راه‌گشا باشد. پس چگونه اشوزرتشت از نوشتن، که از بدیهیات درس و پرورش است، غافل بوده باشد؟ به‌هر روی، شماری نیز با استدلال‌های آکادمیک امروزی، تدوین این دبیره را به دوران ساسانیان نسبت می‌دهند و می‌گویند که مُغان آن دوران برای آن‌که راه غلط‌خوانی متن‌های سپند (:مقدس) کتاب را ببندند، این دبیره را که بسیار باریک‌بینانه (:دقیق) بوده را ابداع کردند. اگر هم بخواهیم به منابع خودی و گفتارهای کهن خود بازگردیم برابر با آن‌چه فرزانه‌ی توس اشاره کرده است دیوان به ازای آزادی خود از تهمورس دیوبند نوشتن را به وی آموختند که چون این موضوع توسط دیوان ارائه شده بود آن را دیپیره نام نهادند و شکل صحیح دبیره همان دیپیرَه است. واژه‌ی «دیو» هنوز هم در زبان سنگسری به‌گونه‌ی «دیپ» به‌کار برده می‌شود.
به‌هر روی، دبیره یا دیپیره‌ی اوستایی هم از کهن‌ترین شیوه‌ی نوشتاری ما و هم از کامل‌ترین خط‌های موجود است، به‌گونه‌ای که 60 نویسه داشته که چهارده نویسه‌‌ از آن به واکه‌ها یا همان مصوت‌ها اختصاص دارد، که این گنجینه‌ی بزرگ برای نسل ما به یادگار مانده است. ویژگی بسیار باارزش دیگر خط اوستایی، یا همان دین دبیره این است که وارون «هام دبیره» یا همان خط پهلوی که به مانند فارسی امروز برخی حروف چند صدا داشته و یا برخی حروف در نوشتار به‌هم می‌چسبند، در این‌جا هر یک از حروف، همسانیِ (:تناظر) یک به یک با آوای خود داشته و به‌تمامی جدانویس هستند و این جدانویس بودن آن و همسانی یک به یک آن سبب شده که توانایی بالایی همچون حروف فونتیک بین‌المللی پیدا کند. این توانایی‌ها در حقیقت همان توانایی‌هایی بود که برای به‌ نوشتار در آوردن زبان سنگسری بدان نیازمند بودیم و جالب است که از حدود شصت حرف موجود در دین دبیره، تنها سی و یک مورد آن برای مقصود ما در زبان سنگسری بسنده است و این نشان می‌دهد این ذخیره‌ی ارزشمند می‌تواند برای همه‌ی زبان‌های ایرانی سودمند باشد. برای نمونه، جایگزین درخوری برای سیریلیک در فارسی تاجیکی یا حتا برای زبان کردی است. چرا که در شیوه‌ی نوشتاری که با ویرایش خط فارسی به‌کار گرفته‌اند پراکنده‌نویسی و نارسایی‌های زیادی پدید آمده است که برای کسی که کُرد نباشد خوانش متن کردی بسیار دشوار می‌شود. به‌ویژه آن‌که برای حرف «شوا» یا کسره‌ی مجهول که فراوان در کردی کاربرد دارد، هیچ برابرنهادی نمی‌بینیم.
- آیا دبایین می‌تواند از کاستی‌های خط فارسی بکاهد؟
در کتاب به کاستی‌های خط فارسی فراوان اشاره شده که نزدیک به بیست نمونه‌ی آن برشمرده شده و با ژرف‌نگری افزون‌تر می‌توان از نمونه‌های بیشتری یاد کرد. بزرگترین دشواری آن است که خط فارسی فنی نیست؛ به سخن دیگر، نمی‌توان با آن فرمول نوشت و در ریاضی و علوم تکنولوژیک از آن بهره بُرد. همچنین جدانویس‌ نبودن خط فارسی در کنار زیبایی‌هایی که از بُعد هنری به آن می‌دهد، بشدت از توانایی‌های دیگر آن می‌کاهد. دبایین یا دیپایین سنگسری با بهره‌گیری از شیوه‌ی جدانویسی دین دبیره در حقیقت این دشواری اساسی را چاره اندیشیده و با توجه به اهمیت زبان ریاضی و موضوعات دانشیک و فن‌آورانه در جهان امروز این توانایی نیز به آن افزوده شده که به‌گونه‌ی چپ‌نویس به‌نگارش درآید و با زبان ریاضی و فناوری همگام شود.
- آیا کاری برای پیشنهاد نگارشی شما انجام شده است؟ چگونه؟
کارهای این‌چنینی که هزینه‌بر است و زمان بسیاری باید برای آن گذاشت، چون بازتاب اجتماعی دارد باید از اقبال اجتماعی هم بهره‌مند شود وگرنه بی‌نتیجه می‌ماند. گام نخست شناساندن آن به مردم و گام پایانی هم به ‌دست مردم و با اقبالی که به آن نشان می‌دهند، خواهد بود. خویشکاری (:وظیفه) پژوهشگر و پدیدآورنده‌ی کار این است که کار انجام شده را باریک‌بینانه و برپایه‌ی دانش به انجام برساند و به چارچوبی که در تدوین خط از دید زبان‌شناسی و به‌ویژه جامعه‌شناسی زبان درپیش می‌گیرد باید پای‌بند باشد.‌‌خوشبختانه اقبال اجتماعی در میان نه تنها گویش‌وران زبان سنگسری بلکه غیرسنگسری نیز خوب بوده است. همین گفت‌وگوی ما خود می‌تواند گواهی بر این مساله باشد. در همایشی که چند سال پیش برای زبان سنگسری برگزار شد کمیته‌ای برای تدوین خط تشکیل شده بود که بر روی این خط توافق داشتند و این سهم بزرگی در ایجاد انگیزه برای چاپ کتاب و پی‌گیری کار پدید آورد. همچنین در جشنواره‌ی ایل سنگسری که امسال برگزار شده بود، استقبال بی‌مانندی از روش نگارشی دیپایین شد. برخی از آموزگاران داوطلبانه برای شناساندن آن به دانش‌آموزان دوره‌ی آموزشی برگزار کردند. با این همه، کار ویژه‌ای که باید برای دیپایین انجام شود، همانا اقبال اجتماعی است که بخوبی در حال انجام است و هرچیزی که با این اقبال همراه گردد بی‌گمان راه خود را خواهد پیمود.
در پایان گفت‌وگو از احمد صداقتی درباره‌ی زمینه‌ی کاری و پژوهشی‌ او آگاهی‌های افزون‌تری خواستیم. صداقتی گفت:یکی از دشواری‌هایی که همیشه در کار بالینی خود در روان‌پزشکی با آن روبه‌رو بوده‌ام، ناتوانی افراد در برابر آسیب‌های اجتماعی است. هنگامی که در دانش روانپزشکی به سبب‌ آسیب‌های اجتماعی می‌پردازیم، درمی‌یابیم که بسیاری از آن دشواری‌ها ریشه در ضعف هویتی دارد. به سخن دیگر، ضعف شکل‌گیری هویت در افراد، سبب گونه‌ای ناباوری نسبت به خود و اثرپذیری بسیار از محیط می‌شود. یکی از پایه‌ای‌ترین تاثیرگزاری‌ها که بر بنیان‌های هویت‌ساز اثر می‌گذارد، زبان و به‌ویژه زبان مادری است. می‌توان گفت پدر و مادری که به زبان مادری با کودک خود سخن نمی‌گویند، پیامی نادرست به کودک می‌دهند و زبان و فرهنگ خود را در نگاه او بی‌ارزش می‌سازند.
به‌هر روی، موضوعاتی این‌چنینی سبب شد که به زبان و دانش زبان‌شناسی دلبستگی پیدا کنم و در این زمینه دانش بیاموزم. اندیشیدم که اگر بایسته است انگیزه‌ای به خانواده‌ها برای آموزش زبان مادری بدهم باید بر روی زبان مادری کار کنم تا آن چیزی که به کودک داده می‌شود احساس زیباتر و بهتری را در آینده برای وی فراهم کند و به او توان رقابت با زبان‌های دیگر را بدهد. این توانایی، به داشتن خط بازمی‌گردد. از آن‌جایی که گویش‌ور زبان سنگسری هستم، پس تلاشم را در گستره‌ی این زبان آغاز کردم. از این‌رو، شیوه‌ی نوشتنی را برای زبان سنگسری تدوین کردم که نه تنها کاستی‌های خط فارسی را بعنوان خط زبان رسمی می‌کاهد بلکه در زمینه‌های دیگر نیز این خط را توانا می‌سازد. افزون‌بر این که برای دیگر زبان‌ها، به‌ویژه زبان‌های ایرانی، به‌کار می‌آید. برآیند آن تلاش، انتشار کتاب «دیپایین سنگسری» است.

خبرنگار امرداد: گوهر برومندی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر