۲۱ مرداد ۱۳۹۹

ارگ آق‌ قلعه؛ گذرگاه بادهای سرگردان

در میان ارگ‌های ایران، «ارگ آق قلعه» یک ویژگی نمایان دارد که آن را سرآمد دیگر سازه‌هایی از این‌ دست می‌سازد. این سازه تنها ارگ خشتی و گِلی ایران است که چهار اشکوب (:طبقه) دارد. همین ساختار، بسنده است تا آق قلعه را باارزش و مهم بدانیم. پیشینیان نیز ارج آق قلعه را می‌شناختند. آن‌ها هم که از تسخیرناپذیری آن هراسان بودند، همه کار می‌کردند تا از این ارگ استوار، جایی نیمه‌ویران و خالی از هر باشنده‌ای بسازند. یک نمونه‌ی آن در آغازین سال‌های فرمانروایی قاجاریه بر سر ارگ آق قلعه آمد.

در روزگار پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار مردمانی که در این ارگ زندگی می‌کردند، از فرمانبرداری از شاه قاجار دست برداشتند و دروازه‌های ارگ را بستند و در برابر یورش‌های پی‌درپی لشکریان شاه ایستادگی کردند. سه بار ارگ آق قلعه محاصره شد اما هیچ راهی برای رخنه به باروهای بلند و برج‌های نگهبانی آن پیدا نمی‌شد. تا آنکه یکی از مدافعان ارگ، به نام «حسن لنگ» با فرمانده‌ی قاجاری همدست شد و دروازه‌ی ارگ را به روی آنان گشود. بدین‌گونه آق قلعه سقوط کرد. سربازان تا آنجا که می‌توانستند ارگ را از باشندگان خالی کردند اما آق قلعه به زندگی خود ادامه داد و دست‌نخورده ماند. تا آنکه در روزگار پهلوی نخست، بخشی از دیوارهای بلند و چهارمتری ارگ ویران شد و بدین‌گونه بازمانده‌ی ساکنان، ارگ نیمه‌ویران را رها ساختند. اکنون سالیان بسیاری است که دیگر در ارگ آق قلعه جز گذر بادهای سرگردان، صدای دیگری شنیده نمی‌شود.
ارگ آق قلعه در شهرستان جوین در استان خراسان رضویجای دارد. درست در راهی که پیشینیان به آن «جاده‌ی ابریشم» می‌گفتند. آق قلعه 80 کیلومتر از شمال باختری شهر سبزوار دوری دارد و در میان دو روستایی جای گرفته است که «قدرآباد» و «فتح‌آباد» نامیده می‌شوند.
پیش‌تر گفته شد که این ارگ 4 اشکوبه‌ای بوده است. اکنون بخشی از سازه‌ی 3 اشکوبه‌ی آن در باختر دژ دیده می‌شود. هنوز هم اتاق‌های پُرشمار این اشکوب‌ها پیداست و نشان از رونق پیشین ارگ دارد.
نقشه‌ی ارگ به شکل مستطیل است. کهن دژ آن در گوشه‌ی جنوبی ارگ دیده می‌شود. در سالیان گذشته، جاده‌ی اصلی جوین را به گونه‌ای ساختند که از میان ارگ آق قلعه می‌گذرد. از این‌رو، اکنون ارگ به دو بخش مربعی شکل شمالی و جنوبی درآمده است. در هر بخش نیز سازه‌های کاربریِ همانندی می‌توان دید؛ مانند آب‌انبار، گرمابه و نمونه‌هایی از این دست که به کار گذران و زندگی مردمان ارگ می‌آمده است.
گرداگرد ارگ را خندقی کشیده بودند تا سدی در برابر لشکریان مهاجم باشد. این خندق 3 متر ژرفا و 5 متر پهنا داشته است. اما با سپری شدن زمان، خندق انباشته از خاک و آوار شده است و اکنون در بسیاری جاها هم‌سطح زمین‌های پیرامون است. به همین سبب است که گمان می‌رود ژرفای خندق آق قلعه از آن چه برآورد کرده‌اند، بیشتر نیز باشد.
ارگ آق قلعه سه دروازه دارد. دروازه‌ی اصلی ارگ به نام «حسن لنگ» شناخته می‌شود؛ یعنی همان کسی که با فریب‌کاری دروازه‌ی ارگ را به روی سربازان قاجاری گشود. او واپسین فرمانروای ارگ بود. مردم نام او را بر دروازه‌ی اصلی ارگ گذاشته‌اند تا یادآور ناراستی او باشد. دروازه‌ی خاوری ارگ به نام «دروازه مشهد» و دروازه‌ی باختری نیز به نام «دروازه عراق» شناخته می‌شود. پُل‌هایی متحرک دروازه‌ها را به روی بیرونیان می‌گشوده و بدین‌گونه گذر از خندق پیرامون ارگ آسان می‌شده است.
باروی بلند ارگ 38 برج نگهبانی داشته است. از این برج‌ها برای دیدبانی استفاده می‌شد. از میان برج‌های پُرشمار ارگ، تنها اندکی از برج‌های بخش کهن دژ همچنان دست نخورده مانده است. دیگر برج‌ها یا سراسر ویران یا نیمه‌ویران شده‌اند. همین برج‌های نگاهبانی فراوان و دیوارهای بلند بود که ارگ آق قلعه را از دستبردها در امان نگاه می‌داشت. ارگ را از آجر و خشت و ملات و گچ ساخته‌اند.
شالوده‌ی ارگ آق قلعه دوبخشی است. بدین معنا که یک بخش یا مربع ارگ، جایی برای زندگی و گذران توده‌های مردم از کشاورزان و دامداران گرفته تا دیگر پیشه‌وران و بخش و مربع دیگر جایی برای باشندگی فرمانروا و خان‌ها و وابستگان آنان بوده است. از این‌رو، آق قلعه را باید ارگی دانست که بخش اعیان‌نشین و بخش عامه‌نشین داشته است.
بلندای باروی ارگ در بخش‌هایی تا 11 متر نیز می‌رسد. این بارو کم‌وبیش پایدار است؛ مگر در جاهایی که در دهه‌های گذشته با راه‌کشی‌ها و گذر جاده از میان ارگ، آسیب دیده و فروریخته است. گستردگی ارگ را تا مرز 50 هکتار برآورد کرده‌اند. گاه پهناوری آن را بیشتر هم برشمرده‌ و 55 هکتار دانسته‌اند و گاه نیز کمتر و 42 هکتاری گزارش کرده‌اند. کم‌وبیش در همه‌ی سازه‌های تاریخی ایران این دوگانگی آمارها و برآوردها دیده می‌شود و تنها به ارگ آق قلعه محدود نمی‌شود.
در بخش جنوبی ارگ، مسجدی تاریخی دیده می‌شود که معماری آن برجسته و نمونه است. این سازه تا اندازه‌ای با گنبد سلطانیه‌ی زنجان، همانندی دارد. بررسی‌های میدانی پژوهش‌گران نشان می‌دهد که در بخشی از ارگ آق قلعه سازه‌ای هست که زندان بوده است. این زندان در بخش فرمانروایی، یا همان اعیان‌نشین ارگ دیده می‌شود. هرچند در اینکه بنای یاد شده به‌راستی زندان بوده است، تردیدهایی وجود دارد.
یک ویژگی مهم دیگر ارگ، رشته کاریزی (:قناتی) است که از بخش جنوبی ارگ تا بخش شمالی آن کشیده شده و حلقه چاه‌های بسیاری دارد. همین کاریز و چاه‌های فراوان آن بوده که ساکنان آق قلعه را به ماندن و آباد کردن ارگ برمی‌انگیخته است.
اینکه چرا ارگ را آق قلعه می‌نامیدند بدان سبب بوده که خاکی که ارگ را از آن ساخته‌اند به رنگ روشن است و از دور نیز رنگ روشن آن پیداست. «آق» واژه‌ای مغولی است که «سپید» معنا می‌دهد. پسوند مغولی به ارگ آق قلعه دادن بدان سبب بوده است که این سازه‌ی استوار را در زمان چیرگی ایلخانان مغول و در روزگار فرمانروایی اولجایتو ساخته‌اند (در سال 712 مهی). در آن زمان واژه‌های مغولی بسیاری وارد زبان فارسی شد. یکی از آن واژه‌ها بر روی این ارگ ماند و به همان نام آوازه پیدا کرد.
ارگ آق قلعه در روزگار صفویان رونق و آمدوشد بسیار داشته است. در زمان چیرگی قاجاریان نیز آباد بود اما اکنون باشنده‌ای در آنجا نیست و خالی از مردم است. همین است که ارگ آق قلعه جایی برای جولان موتورسواران شده است (تارنمای قدس آنلاین، گزارش خرداد 1397). آن‌ها موتورسیکلت‌های خود را بر روی تپه‌ها و تل‌های خاکی ارگ و پیرامون آن با هیاهوی بسیار به حرکت درمی‌آورند.
در گزارش‌های خبری شهریورماه 1391 خورشیدی، از بازسازی و مرمت آق قلعه سخن گفته می‌شد و وعده می‌دادند که تا پایان شهریورماه مرمت این گستره‌ی تاریخی به پایان خواهد رسید (خبرگزاری ایسنا). از سرانجام بازسازی‌های آق قلعه آگاهی‌ای نداریم.
این نیز گفتنی است که در بهمن‌ماه 1398 گروهی از استادان تاریخ دانشگاه‌های مغولستان برای دیدن سازه‌های روزگار ایلخانان، به ایران آمدند و از ارگ آق قلعه نیز دیدن کردند (خبرگزاری میراث آریا). آن‌ها به دنبال پژوهش درباره‌ی اثرپذیری چیرگی مغولان بر تمدن‌ها و قوم‌ها دیگر بودند.
ارگ تاریخی آق قلعه در 30 خرداد 1377 خورشیدی، با شماره‌ی 2033 به نام یکی از آثار ملی ایرن ثبت شده است.



خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر