نزدیک به 50 کیلومتر دورتر از شهر اصفهان، ارگی را خشتبرخشت برآوردهاند که یادآور یکی از نمایانترین نبردهای نادرشاه افشار است؛ ستیز و آویزی که او در این ارگ از سر گذراند، به رهایی ایران از دست یاغیان داخلی و دشمنان بیگانه انجامید. آن ارگ را به نام روستایی که آن را دربرگرفته است، «مورچه خورت» مینامند.
در سال 1142 مهی (:قمری) که ایران گرفتار آشوب محمود و سپس اشرف افغان شده بود و بخشهایی از باختر ایران در چنگ عثمانیها بود، نادر با یاران وفادارش برای رهایی ایران برخاست و در همین ارگ مورچهخورت که پناهگاه شورشیان افغان شده بود، در نبردی سخت و سهمگین اشرف افغان را شکست داد. این جنگ آغاز پیروزیهای پیدرپی نادر بود. میگویند اشرف افغان در برج کبوتر ارگ پناه گرفته بود و در همین برج بود که نادر با او تَن به تَن جنگید و فرماندهی افغانان یاغی را از پا درآورَد. آنگاه پیکر اشرف را بر دروازهی ارگ آویختند. اکنون تنها تکههایی از برج کبوتر بجای مانده و بخش بسیاری از آن ویران شده است. در دهههای پس از آن، به ویژه در روزگاران آشوب و ناامنی، ارگ مورچهخورت مرکز یاغیان و سرکشان میشد.
بهدرستی پیدا نیست که ارگ مورچه خورت در چه سدهای ساخته شده است و به فرمان چه کسی چنین قلعهی شگفتآوری را برآوردهاند. گاه سخن از این میرود که در سدهی نهم و در زمان فرمانروایی تیموریان ارگ مورچهخورت را ساختهاند و گاه نظر میدهند که برآوردهی روزگار صفویان است. اما چیزی که در آن تردید نیست معماری ارگ است که برگرفته از سبک و شیوهی استادان معمار صفوی است. بخشبندی ارگ و چیدمان آن همانند دیگر بناها و سازههای زمان صفویان، بسیار همگن، خوشساخت و چشمگیر است.
از دید شهرسازی و معماری، ارگ مورچهخورت را باید یکی از ارزشمندترین و زیباترین ارگهای تاریخی ایران برشمرد. این ارگ دو دروازه دارد که به آن خواهیم پرداخت. 8 برج دفاعی برای آن ساختهاند و چنان آنها را استوار کردهاند که گویی برای پناه گرفتن و در امان ماندن از بیرونیان به کار میآمده است. بهراستی هم آنگونه فضاهایی در ارگ ساخته شده است که باشندگان ارگ میتوانستند با خیالی آسوده دروازهها را ببندند و تا زمان بسیار، بینیاز از بیرون باشند.
از دید شهرسازی و معماری، ارگ مورچهخورت را باید یکی از ارزشمندترین و زیباترین ارگهای تاریخی ایران برشمرد. این ارگ دو دروازه دارد که به آن خواهیم پرداخت. 8 برج دفاعی برای آن ساختهاند و چنان آنها را استوار کردهاند که گویی برای پناه گرفتن و در امان ماندن از بیرونیان به کار میآمده است. بهراستی هم آنگونه فضاهایی در ارگ ساخته شده است که باشندگان ارگ میتوانستند با خیالی آسوده دروازهها را ببندند و تا زمان بسیار، بینیاز از بیرون باشند.
این ارگ خشتی مجموعهای از برج و باروهاست که فضای درونی آن آکنده از کوچهها و گذرگاههای باریک و سقفداری است که تنها راه بلدها میتوانند از بخشهای تو در توی آن بگذرند و گمراه نشوند. اکنون از آن گذرهای سقفدار، جز ویرانهای چیزی بجا نمانده است. اما همان خرابهها هم نشانها از شکوه و معماری شگفتآور ارگ دارد. گویی ارگ را آجر به آجر و با باریکبینی و بردباری بسیار زیادی ساختهاند و از هیچ شیوهای برای استحکامبخشی به آن چشمپوشی نکردهاند. از همینروست که ساختمانهای ارگ همانند مکعبهای چفت شدهای بهگمان میرسند که در لابهلای آنها فضاهایی خالی طراحی و ساخته شده است؛ بدان دقت و اندازه که هنگام گذر از کوچهها و راههای ارگ، حسی از فراخی و آرامش گذرندگان را در برمیگیرد. این در حالی است که تنها با آشنایی و گذر چندین و چندباره، میتوان از پیچیدگیهای ساختاری ارگ سردرآورد.
گستردگی ارگ به 33 هزار متر مربع میرسد. از برج اصلی ارگ که در شمال باختری آن دیده میشود، میتوان به درون قلعه راه یافت. دو دروازهی اصلی سازه که پیشتر از آن یاد کردیم، یکی در بخش جنوب باختری و دیگری در شمال باختری ارگ ساخته شده است. اما همانگونه که اشاره شد، دروازهی اصلی، همان است که در شمال باختری قلعه دیده میشود. این دو دروازه با گذرگاهی از اینسو تا آنسوی ارگ، بههم پیوند میخورند. با گذر از برج دیدبانی دروازه میتوان به هشتی سازه رسید که پهناور است. از آنجاست که راه به درون ارگ کشیده میشود. با رد شدن از دروازههای اصلی و فرعی، چنین بهگمان میرسد که ارگ دو اشکوبهای (:طبقهای) است و فضاهایی در بلندا و فضاهایی دیگر در پایینتر از آن دیده میشوند. این ویژگی به ساختار و طراحی دقیق ارگ بازمیگردد. این را نیز برشماریم که دروازههای دوگانهی ارگ از چوبهایی ستبر ساخته شدهاند که سطحی از ورقههای آهنی روی آنها را پوشانده است. ورقهها را با میخهای آهنی به درهای چوبی چفت کردهاند.
گستردگی ارگ به 33 هزار متر مربع میرسد. از برج اصلی ارگ که در شمال باختری آن دیده میشود، میتوان به درون قلعه راه یافت. دو دروازهی اصلی سازه که پیشتر از آن یاد کردیم، یکی در بخش جنوب باختری و دیگری در شمال باختری ارگ ساخته شده است. اما همانگونه که اشاره شد، دروازهی اصلی، همان است که در شمال باختری قلعه دیده میشود. این دو دروازه با گذرگاهی از اینسو تا آنسوی ارگ، بههم پیوند میخورند. با گذر از برج دیدبانی دروازه میتوان به هشتی سازه رسید که پهناور است. از آنجاست که راه به درون ارگ کشیده میشود. با رد شدن از دروازههای اصلی و فرعی، چنین بهگمان میرسد که ارگ دو اشکوبهای (:طبقهای) است و فضاهایی در بلندا و فضاهایی دیگر در پایینتر از آن دیده میشوند. این ویژگی به ساختار و طراحی دقیق ارگ بازمیگردد. این را نیز برشماریم که دروازههای دوگانهی ارگ از چوبهایی ستبر ساخته شدهاند که سطحی از ورقههای آهنی روی آنها را پوشانده است. ورقهها را با میخهای آهنی به درهای چوبی چفت کردهاند.
از کوچههای هزارتُوی ارگ یاد کردیم. ساخت و طراحی چنان کوچههایی دو دلیل داشته است. نخست آنکه اگر هم دشمنان و بیگانگان میتوانستند از برج و باروها بگذرند و راه به درون ارگ بیابند، در میان گذرگاههای پیچ در پیچ آن سردرگم شوند و دیگر آنکه ساکنان ارگ از گرد و خاکی که بادهای سرگردان با خود میآوردند، در امان باشند. طراحان و مهندسان ارگ اندیشهی باریکبین خود را تا آنجا بُرده بودند که بتوانند بادهای بسیار آن گستره را مهار کنند و آسایشی برای ساکنان ارگ فراهم بیاورند. این، یک نشانهی دیگر از شکوه معماری ایرانی است.
هنگام گذر از کوچهها، جایجای آنها ساباطهایی دیده میشود که برای گریز از تابش تند آفتاب و گرمای آن ساخته شدهاند. ساباط، یا سایه باد، فضاهای نیمه پوشیدهای است که هوای آنها خنکتر از بیرون است. افزونبر اینکه ساخت ساباط به استواری و پایداری خانههای کناری آن کمک میکند.
هنوز هم میتوان بازماندهی بازار باشکوه ارگ را دید؛ هر چند بر اثر گذر زمان، آسیبهای بسیاری دیده است. در بخش خاوری ارگ نیز خانهای خشتیِ دو اشکوبهای دیده میشود که نمایی زیبا دارد. این سازه را «خانهی اربابی» مینامند. در نزدیکی آن، خانهای بسیار زیباتر با سقفی به بلندی 5 متر دیده میشود که از بس چشم رُباست آن را «خانهی عروس» نامیدهاند. در ارگ مورچهخورت فضایی تماشاییتر از خانهی عروس نمیتوان یافت.
در گذرگاه اصلی ارگ، دو گرمابه ی مردانه و زنانه ساخته اند. این دو گرمابه را در ژرفای زمین برآوردهاند که مانند دیگر فضاهای کاربری این چنینی از سربینه، گرم خانه، خزینه، تون، آتشدان و اجزای دیگر شکل گرفته است. کاروانسرایی نیز در سوی دیگر ارگ به چشم میآید که به آن «چاپارخانه» میگویند.
هنگام گذر از کوچهها، جایجای آنها ساباطهایی دیده میشود که برای گریز از تابش تند آفتاب و گرمای آن ساخته شدهاند. ساباط، یا سایه باد، فضاهای نیمه پوشیدهای است که هوای آنها خنکتر از بیرون است. افزونبر اینکه ساخت ساباط به استواری و پایداری خانههای کناری آن کمک میکند.
هنوز هم میتوان بازماندهی بازار باشکوه ارگ را دید؛ هر چند بر اثر گذر زمان، آسیبهای بسیاری دیده است. در بخش خاوری ارگ نیز خانهای خشتیِ دو اشکوبهای دیده میشود که نمایی زیبا دارد. این سازه را «خانهی اربابی» مینامند. در نزدیکی آن، خانهای بسیار زیباتر با سقفی به بلندی 5 متر دیده میشود که از بس چشم رُباست آن را «خانهی عروس» نامیدهاند. در ارگ مورچهخورت فضایی تماشاییتر از خانهی عروس نمیتوان یافت.
در گذرگاه اصلی ارگ، دو گرمابه ی مردانه و زنانه ساخته اند. این دو گرمابه را در ژرفای زمین برآوردهاند که مانند دیگر فضاهای کاربری این چنینی از سربینه، گرم خانه، خزینه، تون، آتشدان و اجزای دیگر شکل گرفته است. کاروانسرایی نیز در سوی دیگر ارگ به چشم میآید که به آن «چاپارخانه» میگویند.
گویا تا سال 1352 خورشیدی، از ارگ مورچهخورت استفاده میشد و شماری از مردم بومی (25 خانوار) در آنجا زندگی می کردند. اما آرام آرام ارگ خالی از باشنده شد. شاید هنوز هم انگشتشمار خانوارهایی باشند که بازماندهی ارگ را جایی برای گذران و زندگی خود ساختهاند.
در سال 1385 خورشیدی، کارهایی برای مرمت و باززندهسازی ارگ مورچهخورت آغاز شد. در سال 1395 خورشیدی، نیز گزارشهای میدانی از استحکامبخشی به برجها و دیوارهای ارگ خبر میداد. کارشناسان باور دارند که ارگ مورچهخورت در صورت بازسازی و مرمت میتواند به سایت گردشگری بسیار باارزشی تبدیل شود و هزاران گردشگر دور و نزدیک را به سوی خود بکشد. اما یک دشواری آنجاست که اکنون بیش از 3 هزار تَن مدعی مالکیت بر مِلکهای ارگ هستند (خبرگزاری تسنیم، گزارش 14 بهمن 1397). چنین حق مالکیتی، انجام پروژههای مرمتی را دشوار میکند. با این همه، در سال 1394خورشیدی، ارگ مهم تاریخی مورچهخورت در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است و چهبسا بدینگونه دست میراث فرهنگی کشور برای حفظ و نگهداری آن باز باشد.
در سال 1385 خورشیدی، کارهایی برای مرمت و باززندهسازی ارگ مورچهخورت آغاز شد. در سال 1395 خورشیدی، نیز گزارشهای میدانی از استحکامبخشی به برجها و دیوارهای ارگ خبر میداد. کارشناسان باور دارند که ارگ مورچهخورت در صورت بازسازی و مرمت میتواند به سایت گردشگری بسیار باارزشی تبدیل شود و هزاران گردشگر دور و نزدیک را به سوی خود بکشد. اما یک دشواری آنجاست که اکنون بیش از 3 هزار تَن مدعی مالکیت بر مِلکهای ارگ هستند (خبرگزاری تسنیم، گزارش 14 بهمن 1397). چنین حق مالکیتی، انجام پروژههای مرمتی را دشوار میکند. با این همه، در سال 1394خورشیدی، ارگ مهم تاریخی مورچهخورت در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است و چهبسا بدینگونه دست میراث فرهنگی کشور برای حفظ و نگهداری آن باز باشد.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر