در نیمهی نخست سدهی سوم میلادی، اردشیر بابکان برای نگاهبانی از شهر «اردشیرخُوَره» (فیروزآباد کنونی)، دژی ساخت که اکنون در دامنهی کوهی جای دارد که 6 کیلومتر دورتر از جادهی فیروزآباد به شیراز است. دوری این دژ استوار تا نقش برجستهی تنکاب، چندان نیست. تنگاب نقشی از تاجگذاری اردشیر ساسانی است.
دژی که اردشیر فرمان ساخت آن را داد، کموبیش ذوزنقهای شکل است و بر روی پستی و بلندیهای صخرهای شیبدار پی افکنده شده است. این سازهی دفاعی از بخشهای پایینی آن که به دره تنگاب میرسد آغاز میشود و تا فراز کوه ادامه مییابد. کاخ دژ در بالاترین بخش این سازه ساخته شده است. از طرح و شیوهی ساخت دژ به روشنی میتوان دریافت که آن را برآوردهاند تا سدی برای گذر لشکریان و مهاجمان باشد. به ویژه آنکه کوهها از سه سو دژ را در بر گرفتهاند: شمال، باختر و جنوب دژ. صخرهها چنان رخنهناپذیر به گمان میرسند که دسترسی به این سازهی بلند را بسیار دشوار ساختهاند. پس از این اشاره خواهیم کرد که باروها و برجهای بلند نیز دستیابی به قلعه دختر را تا چه اندازه ناشدنی کردهاند.
زیربنای قلعه دختر بیش از 2 هزار متر است. این سازه، دو بخشی است؛ بدینگونه که در بخش پایینی آن دیوارهای بلند و برجهای دایرهواری دیده میشود که در سطحی شیبدار جای گرفتهاند. این بخش از دژ رخنهناپذیر به گمان میرسد و برای استواربخشی به آن بسیار دقت شده است. همهی آنچه برای دفاع و نگاهبانی از سازهای نظامی باید اندیشیده میشد در این پاره از دژ میتوان دید. بخش دوم دژ نیز که در بالاترین جای قرار گرفته است، کاخ و اتاقهایی است که در میانهی آنها حیاطی ساخته شده است.
این را نیز باید گفت که قلعه دختر فیروزآباد نخستین سازهی گنبدداری است که گنبد آن با شیوههای نو و مبتکرانهای ساخته شده است. بخشی از مصالحی هم که در ساخت دژ به کار رفته است سنگهای درشتی است که از رودخانهی آن گستره آورده شدهاند و در ساخت پیها و درون دیوارها به کار رفته است. بخشی دیگر سنگهای تراشیده شدهای است که در نمای دژ دیده میشوند. در کنار سنگهای تراشیده و لاشهسنگها، گچ و ملاط ساروج نیز به کار برده شده است. بدینگونه سازهای در صخرههای شیبدار برآوردهاند که شگفتآور است و با آنکه اکنون بخشهای بسیاری از آن فروریخته است، هنوز هم میتوان سایهواری از شکوه و عظمت پیشین آن را شناخت.
پیش از آنکه به درون قلعه دختر راه بیابیم از نامگذاری کنونی آن باید یاد کرد. این دژ دفاعی را از آنرو قلعه دختر نامیدهاند که در کنار رودی برافراشته شده است. در باور ایرانیان الههای به نام «اَردَیسور آناهیتا» نگاهبان چشمهها و آبهای جاری است. آناهیتا، خود به چم(:معنای) پاکی و دوری از آلودگی است. بسیاری از دژها و قلعههای تاریخیای که در ایران باستان ساخته شدهاند و به نام قلعه دختر شناخته میشوند، آثاری از ستایش ایزدبانوی آناهیتا دارند؛ مانند قلعه دختر کرمان، قلعه دختر بشرویهی خراسان، قلعه دختر ساوه و نمونههای دیگری که در جایجای ایران پراکندهاند.
زیربنای قلعه دختر بیش از 2 هزار متر است. این سازه، دو بخشی است؛ بدینگونه که در بخش پایینی آن دیوارهای بلند و برجهای دایرهواری دیده میشود که در سطحی شیبدار جای گرفتهاند. این بخش از دژ رخنهناپذیر به گمان میرسد و برای استواربخشی به آن بسیار دقت شده است. همهی آنچه برای دفاع و نگاهبانی از سازهای نظامی باید اندیشیده میشد در این پاره از دژ میتوان دید. بخش دوم دژ نیز که در بالاترین جای قرار گرفته است، کاخ و اتاقهایی است که در میانهی آنها حیاطی ساخته شده است.
این را نیز باید گفت که قلعه دختر فیروزآباد نخستین سازهی گنبدداری است که گنبد آن با شیوههای نو و مبتکرانهای ساخته شده است. بخشی از مصالحی هم که در ساخت دژ به کار رفته است سنگهای درشتی است که از رودخانهی آن گستره آورده شدهاند و در ساخت پیها و درون دیوارها به کار رفته است. بخشی دیگر سنگهای تراشیده شدهای است که در نمای دژ دیده میشوند. در کنار سنگهای تراشیده و لاشهسنگها، گچ و ملاط ساروج نیز به کار برده شده است. بدینگونه سازهای در صخرههای شیبدار برآوردهاند که شگفتآور است و با آنکه اکنون بخشهای بسیاری از آن فروریخته است، هنوز هم میتوان سایهواری از شکوه و عظمت پیشین آن را شناخت.
پیش از آنکه به درون قلعه دختر راه بیابیم از نامگذاری کنونی آن باید یاد کرد. این دژ دفاعی را از آنرو قلعه دختر نامیدهاند که در کنار رودی برافراشته شده است. در باور ایرانیان الههای به نام «اَردَیسور آناهیتا» نگاهبان چشمهها و آبهای جاری است. آناهیتا، خود به چم(:معنای) پاکی و دوری از آلودگی است. بسیاری از دژها و قلعههای تاریخیای که در ایران باستان ساخته شدهاند و به نام قلعه دختر شناخته میشوند، آثاری از ستایش ایزدبانوی آناهیتا دارند؛ مانند قلعه دختر کرمان، قلعه دختر بشرویهی خراسان، قلعه دختر ساوه و نمونههای دیگری که در جایجای ایران پراکندهاند.
برای راه یافتن به قلعه دختر فیروزآباد جز گذر از جنوب قلعه چارهای دیگر نمیتوانستند بیابند. این بخش، تنها دروازه و راه درونشُد به دژ بوده است. همین راه نیز چند لایه دیوار و برج و باروهایی داشته است که پس از رد شدن از آنها باید از پلکانی بالا میرفتند که خود در سختی گذر سدی دیگر بهشمار میآمده است. همهی این چارهاندیشیها برای نگاهبانی از دژی بوده است که برای اردشیر بابکان و دولت نوبنیاد ساسانی، ارزش بسیار داشت.
شیبدار بودن قلعه دختر سبب شده است که آنرا در سه اشکوب(:طبقه) بسازند؛ یا درستتر بخواهیم بگوییم: در سه سطح. این سطحها همگی با پلکان به هم راه دارند. سطح یا اشکوب نخست ویژهی نگاهبانان و مدافعان قلعه بوده است. برجهایی که در این بخش برآوردهاند بر دامنهی کوه و پیرامون آن، تا جایی که چشمها میبیند، احاطه دارد. بخشهایی نیز در باروهای این اشکوب ساخته شده که امکان تیراندازی آسانتر را به سربازان میداده است. یک آبانبار نیز در این بخش دیده میشود و نیز دو حلقه چاه پنهانی.
سطح یا اشکوب دوم دربردارندهی تالاری است که پارهای از آن ویژهی استراحت نگاهبانان است و پارهای دیگر از آن برای آمدگان به دژ، یا مهمانان. بخش و اشکوب سوم قلعه دختر به تمامی ویژه شاه بوده است و سازهای سلطنتی بهشمار میرود. گنبد قلعه، همین بخش را پوشش میدهد. این برج فرازین که دایرهوار است، به گونهای تختگاه نیز دانسته شده است. فرازینترین بخش قلعه دختر، همین بخش سوم است.
شیبدار بودن قلعه دختر سبب شده است که آنرا در سه اشکوب(:طبقه) بسازند؛ یا درستتر بخواهیم بگوییم: در سه سطح. این سطحها همگی با پلکان به هم راه دارند. سطح یا اشکوب نخست ویژهی نگاهبانان و مدافعان قلعه بوده است. برجهایی که در این بخش برآوردهاند بر دامنهی کوه و پیرامون آن، تا جایی که چشمها میبیند، احاطه دارد. بخشهایی نیز در باروهای این اشکوب ساخته شده که امکان تیراندازی آسانتر را به سربازان میداده است. یک آبانبار نیز در این بخش دیده میشود و نیز دو حلقه چاه پنهانی.
سطح یا اشکوب دوم دربردارندهی تالاری است که پارهای از آن ویژهی استراحت نگاهبانان است و پارهای دیگر از آن برای آمدگان به دژ، یا مهمانان. بخش و اشکوب سوم قلعه دختر به تمامی ویژه شاه بوده است و سازهای سلطنتی بهشمار میرود. گنبد قلعه، همین بخش را پوشش میدهد. این برج فرازین که دایرهوار است، به گونهای تختگاه نیز دانسته شده است. فرازینترین بخش قلعه دختر، همین بخش سوم است.
این بخشها و دیگر سازههایی را که به آن اشاره خواهیم کرد، دیوارهایی بلند دربر گرفته است که با همهی آسیبها و ویرانیهای آن، هنوز هم یادآور شکوه کممانند قلعه دختر فیروزآباد است. کاوشهای باستانشناسی گواهی میدهند که دیوارهای قلعه، در زمان آبادانی، بلندایی 7 متری داشتهاند. پیداست که با این مایه از نگاهبانی، دست یافتن به این دژ تا چه اندازه ناشدنی بوده است. شگفتتر آنکه در سوی خاوری قلعه دختر، با دوریای نزدیک به یک کیلومتر، دیواری سنگی بنا کرده بودند که سدی دیگر برای جلوگیری از رخنه به دژ و گسترهی پیرامونی آن بوده است.
تالار قلعه دختر 14 متر مربع مساحت دارد. گچبریهای این تالار مرکزی به شیوه ای است که یادآور آذین سازههای هخامنشی است. در سوی راست تالار نیز دری برآورده بودهاند که به پلکانی مارپیچ میرسد. این پلکان درون برجی مربعشکل ساخته شده و راه به سکوی میانی کاخ میبرده است. کاخ فرازین دژ، سازهای مستطیلشکل است که درازایی 120 متری دارد و پهنایی 40 متری.
از دیگر بخشهای قلعه دختر باید به راه پنهانی اشاره کرد که در این سازه یافتهاند. این راه که دهانهی غاری است، به باور بومیها، راه به جلگهی فیروزآباد میبرده و شیوهای برای گریز از دست دشمنانی بوده است که شاید میتوانستند از لایههای تو در تو و برج و باروهای بلند دژ بگذرند و به کاخ شاهی رخنه کنند. از سوی دیگر هنگام دفاع از دژ، از این راه پنهانی میشد خوراک و آذوقه به مدافعان رساند.
جالبتر از همه، بخشی در سوی خاوری قلعه دختر است که «حمامک» نامیده میشود و میگویند گرمابهای برای شاه و پیرامونیانش بوده است.
قلعه دختر فیروزآباد دیرینگی بسیاری دارد. از اینرو در گذر زمان و بر اثر زلزلههای فراوان، آسیبها دیده است. اکنون تنها دیوارهای دژ که آنها نیز آثار بیشماری از فروریختگی دارند و نیز بخش خاوری آن، چیز چندانی از قلعه دختر به جا نمانده است. میراث فرهنگی فارس مرمتها و باززندهسازیهایی در این دژ کهن انجام داده است اما نخستین پژوهشهای باستانشناسی قلعه دختر را سوئیسیها و با دیدبانی یونسکو انجام دادند و به یافتههای ارزشمندی دست پیدا کردند که برای شناخت این سازهی تاریخی مهم بود.
قلعه دختر فیروزآباد در اسفندماه 1315 خورشیدی، با شمارهی 269 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
تالار قلعه دختر 14 متر مربع مساحت دارد. گچبریهای این تالار مرکزی به شیوه ای است که یادآور آذین سازههای هخامنشی است. در سوی راست تالار نیز دری برآورده بودهاند که به پلکانی مارپیچ میرسد. این پلکان درون برجی مربعشکل ساخته شده و راه به سکوی میانی کاخ میبرده است. کاخ فرازین دژ، سازهای مستطیلشکل است که درازایی 120 متری دارد و پهنایی 40 متری.
از دیگر بخشهای قلعه دختر باید به راه پنهانی اشاره کرد که در این سازه یافتهاند. این راه که دهانهی غاری است، به باور بومیها، راه به جلگهی فیروزآباد میبرده و شیوهای برای گریز از دست دشمنانی بوده است که شاید میتوانستند از لایههای تو در تو و برج و باروهای بلند دژ بگذرند و به کاخ شاهی رخنه کنند. از سوی دیگر هنگام دفاع از دژ، از این راه پنهانی میشد خوراک و آذوقه به مدافعان رساند.
جالبتر از همه، بخشی در سوی خاوری قلعه دختر است که «حمامک» نامیده میشود و میگویند گرمابهای برای شاه و پیرامونیانش بوده است.
قلعه دختر فیروزآباد دیرینگی بسیاری دارد. از اینرو در گذر زمان و بر اثر زلزلههای فراوان، آسیبها دیده است. اکنون تنها دیوارهای دژ که آنها نیز آثار بیشماری از فروریختگی دارند و نیز بخش خاوری آن، چیز چندانی از قلعه دختر به جا نمانده است. میراث فرهنگی فارس مرمتها و باززندهسازیهایی در این دژ کهن انجام داده است اما نخستین پژوهشهای باستانشناسی قلعه دختر را سوئیسیها و با دیدبانی یونسکو انجام دادند و به یافتههای ارزشمندی دست پیدا کردند که برای شناخت این سازهی تاریخی مهم بود.
قلعه دختر فیروزآباد در اسفندماه 1315 خورشیدی، با شمارهی 269 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر