۲۹ مرداد ۱۳۹۹

ارگ علیشاه؛ بازمانده‌ای از شکوه مهرازی ایران

با آنکه «ارگ علیشاه» در گذر زمان آسیب‌های بسیار دیده است و آنچه اکنون از آن به‌جا مانده تنها نمایی از شکوه پیشین آن است، گمانی در این نیست که یکی از شاهکارهای بی‌مانند هنر مهرازی (معماری) ایران باید شمرده شود. این سازه‌ی شکوهمند را استاد فلکی تبریزی در سده‌ی هشتم مهی طراحی کرده و به شیوه‌ی معماری آذری ساخته است.

از فلکی تبریزی آگاهی چندانی در دست نیست اما ارگ تبریز گواه روشنی است بر چیره دستی و شیوه‌ی استادانه‌ی او در معماری ایران. شیوه یا سبک آذری در معماری نیز با فرمانروایی مغولان بر ایران آغاز شد و با چیرگی صفویان به پایان رسید. از ویژگی‌های این شیوه از ساخت سازه، گوناگونی طرح‌ها، ساخت بنا در اندازه‌ی بزرگ، گچبری‌ها و مقرنس‌کاری‌هاست. این شیوه‌ها را در بازمانده‌ی ارگ علیشاه نیز می‌بینیم.
ارگ علیشاه به دستور و خواست خواجه تاج‌الدین علیشاه گیلانی، وزیر اولجایتو و ابوسعید بهادرخان، از پادشاهان ایلخانی، بنا شد. آغاز ساخت آن به 722 مهی (1322 میلادی) بازمی‌گردد. گفته‌اند که انگیزه‌ی خواجه علیشاه از ساخت این سازه‌ی بلند و ستبر، هم‌چشمی با وزیر بلندآوازه‌ی آن روزگار خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی بود. رشید‌الدین که دانشگاهی به نام «رَبع رشیدی» در تبریز ساخته بود و نام خود را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخته بود، رشک علیشاه را برانگیخت و او نیز فرمان به ساختن ارگ تبریز داد.
اما ارگ علیشاه سرگذشت دور و دراز و اسف‌باری یافت و آنچه اکنون از آن بازمانده است نیمی از آن سازه‌ی بزرگ و هنرورزانه هم نیست. این ارگ که در مرکز شهر تبریز جای دارد، در زمان ساخت چنان بلندایی داشته که از دوردست نیز دیده می‌شده است. حتا تاریخ‌نگار آن زمان، حمداله مستوفی قزوینی در وصفی اغراق‌آمیز، ارگ علیشاه را بزرگ‌تر از ایوان کسرا در مداین گمان بُرده است.
در زمان ساخت ارگ، به سبب شتابی که خواجه علیشاه داشت، استواری چندانی در ساخت آن به‌کار نرفت و بخشی از آن فرو ریخت. مستوفی قزوینی نیز که گفتیم وصفی از این سازه به دست داده است، می‌نویسد که در سال 740 مهی(:قمری) بخشی از تاق ساختمان فروریخت. با مرگ علیشاه در سال 724 مهی ساخت ارگ به‌پایان نرسیده، رها شد و سپس با ادامه‌ی کار، کاربری آن را نیز دگرگون کردند و از آن ارگی نظامی برآوردند که سال‌های بسیار باروی نظامی بخش جنوبی شهر تبریز شناخته می‌شد. این را نیز بگوییم که پیکر خواجه علیشاه در همان گستره‌ی ارگ به خاک سپرده شده است.
در دوران پادشاهی قاجاریه، ارگ علیشاه دستخوش دگرگونی‌ها و آسیب‌های فراوان شد. هنگامی که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار جنگ‌های ایران و روس آغاز شد، عباس میرزا نایب‌السلطنه، فرمانده‌ی ارتش ایران، دستور داد که بخش‌هایی مانند: کارخانه‌ی ریخته‌گری توپ، ساختمان سربازخانه و چند سازه‌ی دیگر، به ارگ افزوده شود. بدین‌گونه ارگ علیشاه پایگاهی نظامی شد. دور تا دور ایوان جنوبی ارگ را نیز دیوار کشیدند و آن را تبدیل به قورخانه (اسلحه‌خانه) کردند.
هنگام انقلاب مشروطیت و سرازیر شدن ارتش روس به تبریز و کشتاری که آنان از مردم شهر کردند، سربازان روس ارگ تبریز را به توپ بستند. بر اثر بی‌توجهی سربازان روس بخشی از برج و باروی ارگ نیز آتش گرفت و دامنه‌ی خرابی‌ها بیشتر شد.
در زمان رضاشاه پهلوی بخشی از گستره‌ی ارگ علیشاه را به گردشگاه مردم تبدیل کردند و در آنجا سالن تیاتری به نام «تیاتر شیر و خورشید» ساختند. این تالار که به شیوه و الگوبرداری از تیاتر سن پترزبورگ روسیه ساخته شده بود، در سال 1360 خورشیدی، به دستور سرپرست شهرداری تبریز و به بهانه‌ی «احیای ارگ علیشاه»، ویران شد (خبرگزاری ایسنا). ناگفته نماند پروژه احیا ارگ هم به سرانجام نرسید.
در روزگار پهلوی دوم، میان سال‌های 1353 تا 1357، سازه‌های قاجاری ارگ علیشاه را ویران کردند و از میان بردند. بهانه‌ی ویران کردن این سازه‌ها ، ساخت فضای سبز بود. این آسیب‌ها در سال های پس از 1357 نیز ادامه یافت. در سال 1360 برای ساخت مصلای تبریز، دیوار شمالی ارگ که در روزگار ایلخانان ساخته شده بود و همچنین پلکان قاجاری ارگ، با بولدوزر و مواد منفجره نابود شد (ویکی پدیا). در بازسازی‌های سال‌های 1379 تا 1391 سازمان میراث فرهنگی، نشانه‌های ساخت‌و‌سازهای قاجاری نیز زدوده شد. افزون‌بر همه‌ی این دست‌بُردن‌ها و ویرانگری‌ها، زلزله‌ی سال 1194 مهی که قدرتی 7 ریشتری داشت و شهر تبریز را به ویرانه‌ای تبدیل کرد، آسیب‌های دیگری به ارگ علیشاه زد. آنچه اکنون از آن ارگ باشکوه مانده است دیواره‌ی جنوبی است. از آثار به‌جا مانده دریافته‌اند که این سازه، ایوانی به پهنای 30 متر داشته و ستبری دیوارهای کناری ایوان بیش از 10 متر بوده است. از پی‌های ژرف سازه نیز نشانه‌هایی به‌دست آمده است.
این نیز گفتنی است که دوست‌داران میراث فرهنگی تبریز، در آبان سال 1395 نامه‌ای سرگشاده به معاون میراث‌فرهنگی کشور نوشتند و به خاک‌برداری‌های گستره‌ی ارگ علیشاه و ساخت پارکینگ طبقاتی در حریم آن، اعتراض کردند (خبرگزاری ایمنا). آن شکایت‌ها سرانجام اثر بخشید و معاون میراث‌فرهنگی کشور خبر از توقف پروژه‌ی ساخت پارکینگ در حریم ارگ علیشاه داد (گزارش خبرآنلاین). در اردیبهشت سال 1398 خورشیدی، نیز خبرهایی از سامان‌دهی عرصه‌ی تاریخی ارگ علیشاه گزارش شده است.
برای ساخت ارگ تبریز از مصالح بادوامی مانند ساروج بهره برده شده است. به‌راستی هم چنان در استواری ارگ کوشیده‌اند که با همه‌ی آسیب‌های ناشی از زلزله و دگرگونی کاربری آن، هنوز هم می‌توان پی به عظمت و شکوه آن بُرد و نمایی از عظمت پیشین آن را دید.
یک نکته‌ی شگفت‌انگیز درباره‌ی ارگ علیشاه اشاره‌ای است که پیشینان به وجود راه‌های زیرزمینی ارگ کرده‌اند. آن راه‌های پنهانی که در گذشته «نقب» نامیده می‌شد، در زیر سازه‌ی ارگ ساخته شده بود. اکنون هیچ نشانی از نقب‌های ارگ نیست و نمی‌دانیم چه کاربردی داشته و به چه خواست و انگیزه‌ای ساخته شده است. خواجه علیشاه در آغاز می‌خواست از این سازه، مسجدی باشکوه بسازد. اما همان‌گونه که اشاره شد، با مرگ او سازه را تغییر کاربری دادند و از آن دژی نظامی برآوردند. چه‌بسا راه‌های زیرزمینی، سپس‌تر و برای پوشش‌های نظامی ساخته شده و بخشی از کاربردهای دفاعی ارگ بوده است.
در کاوش‌های باستان‌شناختی ارگ علیشاه، در اسفند 1395، قطعات شکسته‌ای از سفال‌های دوره‌های تاریخی ایلخانان تا قاجاریه و نیز سکه‌های تاریخی به‌دست آمده است (خبرگزاری برنا). این ارگ در دوران شکوه خود آراسته به کاشی‌ها و آرایه‌ها، ستون‌های مرمری، کتیبه‌ها و گچ‌بری‌های بسیاری بوده است.
ارگ تاریخی و باشکوه علیشاه که «نماد شهر تبریز» نامیده شده است، در 15 دی‌ماه 1310خورشیدی، با شماره‌ی 170 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.


خبرنگار امرداد: بامداد رستگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر