۲۸ مرداد ۱۳۹۹

تخت‌جمشید، نماد هنر و فرهنگ شکوهمند ایرانی

میراث جهانی پارسه که امروزه آن را تخت‌جمشید می‌نامند، نمادی است از هنر و فرهنگ شکوهمند ایرانی که ویرانه‌های آن، پس از دوهزار سال هم‌چنان چشم‌نواز و گیرا بوده و هر اِنسان خردمندی را به اَندیشه وا می‌دارد و مایه‌ی غرور و بالَندگی ایرانیان است.


به گزارش اَمرداد، درباره‌ی ارزش و شکوه میراث جهانی پارسه دفترها و یادداشت‌های فراوان و گوناگونی نگاشته شده است و همه‌ی نویسندگان و پژوهش‌گران ایرانی و اَنیرانی (:غیر ایرانی) آن را ستوده و از شگفتی‌ها و راز و رمزهای آن سخنانی را به میان آورده‌اند. اما با این همه، میراث جاویدان پارسه، هم چنان رازهای نهفته و سر به مُهر و ناگشوده‌ی فراوانی را دارد. دوست‌داران راستین میراث فرهنگی و پژوهش‌گران، هر بار که به این یادمان جهانی پا گذاشته و از آن بازدید کرده، با بخش‌های گوناگون آن بیش‌تر آشنا شده و نکته‌های تازه‌ای را فرا گرفته و دست به پژوهش و بررسی‌های دیگری می‌زنند. در واقع، شناخت ما از میراث جهانی پارسه و سازه‌های موجود در آن و دودمان (:سلسله) هخامنشیان با وجود چاپ دفترها و یادداشت‌های فراوان در چند دهه‌ی گذشته، بسیار ناچیز بوده و بی‌گمان دارای لغزش‌هایی است. از همین‌روی، پژوهندگان با بازدیدهای پِیاپی و با ژرف‌نگری (:دقت) فراوان کوشش می‌کنند تا به ابعاد تازه و گوناگونی از میراث جهانی پارسه دست یافته، تا شاید بتوانند رازهای نهفته و ناگفته‌های آن را گشوده و چهره‌ی راستین و تاریخی یادگار هخامنشیان را شناسایی (:معرفی) کنند.
موقعیت جغرافیایی شهر جهانی پارسه
شهر پارسه در دل استان پارس، یعنی میهن هخامنشیان برپا شده است. هنگامی که جاده‌ی آسفالته‌ی شیراز به اِسپهان (اصفهان) را در پیش می‌گیریم، پس از پیمودن 30 کیلومتر در سوی شمال خاوری (:شرقی) به جلگه‌ی مَرودشت می‌رسیم که درازایش از باختر به خاور 60 کیلومتر است و پهنایش تا 70 کیلومتری شیراز می‌رسد. رود کورش (کُرکنونی) از شمال باختری (:غربی) تا جنوب خاوری جلگه را می‌پیماید و سیرابش می‌کند. از شمال باختری دشت، رود کوچک‌تری که در قدیم به آن «رود مادی» می‌گفتند و امروز آن را پلوار (پرآب) می‌نامند، وارد می‌شود که پس از گذر مسافتی در نزدیکی پل خان به رود کُر می‌پیوندد.
رود بزرگ‌شده‌ی کر، مسیر جنوب خاوری را دنبال می‌کند و سرانجام به دریاچه‌ی بختگان می‌ریزد. در دامنه‌ی خاوری شهر مرودشت کوهی وجود دارد که به کوه مهر یا رحمت نامدار است. پارسه بر روی صخره‌ای در دامنه‌ی یکی از کوهپایه‌های کوه مهر و به فاصله‌ی 57 کیلومتری شمال خاوری شیراز، ساخته شده است و 1770 متر از سطح دریا بلندتر است. این کوه پایه را در قدیم و تا 200 سال پیش «کوه شاهی» می‌خوانده‌اند.
سازندگان میراث جهانی پارسه
داریوش بزرگ در سال 518 پیش از میلاد در آغاز صخره‌ی بزرگی را در محدوده‌ی شمال باختر کوه مهر برگزید تا کوشک شاهانه‌ای برآن بنا نهد و سرانجام بناهای با شکوه پارسه به دست او و پسرش خشیارشا و پسرزاده‌اش اَردشیریکم، در آنجا ساخته شد. باید دانست که آرمان داریوش‌شاه از ساختن این کوشک در سرزمین پارس، ساختن پایتختی اداری و سیاسی نبوده است. زیرا این جایگاه از مرکز کشور فاصله‌ی زیادی داشته است، بلکه می‌خواسته مرکزی برای آیین‌های (:تشریفات) ایرانی درست کند. اِرنست هرتسفِلد که در سال‌های 1930 میلادی در پارسه کاوش کرده، گفته است: «چنان می‌نماید که پارسه جایی بوده است که به اَنگیزه‌های تاریخی و دلبستگی‌های ریشه‌دار، در زادگاه دودمان هخامنشی ساخته شده و نگهبانی گشته و تنها در زمان‌های برگزاری آیین‌ها و آدابی ویژه از آن بهره برده می‌شده است».
پارسه، نام شهر پارسیان
نام درست این شهر پارسَه بوده که از نام تیره‌ی پارسی گرفته شده است. آن‌ها سرزمین خود را هم به همان نام، پارس می‌خواندند که یونانیان «پرسیس» نوشته‌اند و ما امروز آن را فارس می‌نامیم. پارسه، به همین‌گونه به عنوان نام شهر در سنگ‌نبشته‌ی خشیارشا بر جرز درگاه‌های «دروازه ملل» نوشته شده است و در لوحه‌های ایلامی به دست آمده از خزانه و باروی پارسه هم آمده است.
ساخت پارسه به فرمان داریوش‌شاه
پارسه بر روی صفه‌ای برپا شده است که کمی بیشتر از 125 هزارمتر مربع وسعت دارد. شکل آن را می‌توان یک چهارضلعی به شمار آورد که اندازه‌های آن کمابیش چنین است : 455 متر در جبهه‌ی باختری، 300 متر در سوی شمالی، 430 متر در سوی خاوری و 390 متر در سوی جنوبی. سنگ نبشته‌ی داریوش‌شاه بر دیوار جبهه‌ی جنوبی تخت، آشکارا گواهی می‌دهد که در اینجا، هیچ بنایی از پیش وجود نداشته است و داریوش بزرگ در سال 518 پیش از میلاد ساخت آن را آغاز کرده است.
بخش‌های گوناگون محوطه‌ی جهانی پارسه
میراث جهانی پارسه دارای بخش‌ها و آثار گوناگونی است که در اینجا به نام های آن‌ها اشاره خواهد شد: پلکان‌های ورودی، درِ فرعی، دروازه‌ی همه‌ی ملل، خیابان سپاهیان، کاخ یا دروازه‌ی نیمه‌تمام، کاخ صد ستون یا تالار تخت، خزانه‌ی پارسه، کاخ شهبانو یا موزه‌ی امروزی، حیاط آپادانا، کاخ بار آپادانا، کاخ داریوش شاه یا تچر، کاخ «ه»، کاخ خشیارشا یا هَدیش، کاخ «ج»، کاخ سه دری یا کاخ مرکزی، چاه سنگی، آرامگاه‌های شاهی و دیگر آثار، محوطه‌ی باستانی ارزشمند و جهانی پارسه را تشکیل می‌دهند.
میراث جهانی پارسه
شهر باستانی پارسه که نزد توده‌ی مردم به تخت‌جمشید نامدار است یکی از ارزشمندترین یادمان‌های تاریخی و جهانی کشور است که به باور همه‌ی نویسندگان و پژوهندگان باختری و خاوری، نگین هنر و مِهرازی (:معماری) ایرانیان به‌شمار می‌رود و آبروی فرهنگی مردمان کهن سرزمینی است که روزگاری سرآمدِ همه‌ی کشورهای جهان از دید دانش و هنر و فرهنگ بوده‌اند. میراث جهانی پارسه را نباید تنها چند کاخ، ستون و سنگ‌نگاره (:نقش‌برجسته) پنداشت، بلکه شهر باستانی پارسه را باید بیانگر اَندیشه‌ی والای نیاکان پاک سرشتی دانست که آشتی و داد و مهر و دوستی را به جهانیان پیشکش کرده‌اند. بی‌گمان دیدن آثار بی‌همتای محوطه‌ی جهانی پارسه، هر انسان خردمندی را به اَندیشه وا می‌دارد. جایگاهی که هنوز هم، پس از 25 سَده، ویرانه‌هایش چشم‌نوازی می‌کند و هر بیننده‌ای را شیفته‌ی خود. یادمانی که نماد خردورزی و اَندیشه‌های ناب و پاک انسانی است و تاریخ و فرهنگ کهن ایرانی را با تاریخ امروزی پیوند می‌زند. درباره‌ی پارسه و شکوه آن، هرچه بگوییم و بنویسیم باز هم کم است و دارای کاستی بی‌شمار.
میراث جهانی ارزشمند پارسه را بیشتر کارشناسان و پژوهش‌گران، نماد فرهنگ، هنر و هویت ایرانی می‌دانند که پشتوانه‌ی و آبروی فرهنگی مردمان این سرزمین کهن است. به سخنی دیگر، میراث جهانی پارسه شناسنامه‌ی بالَنده و غرورآمیز ایرانیان به شمار می‌آید.
در بخش‌هایی از این گزارش از کتاب سودمند «راهنمای مستند تخت‌جمشید»، نوشته‌ی زنده‌یاد پروفسور شاپور شهبازی، چاپ نخست 1384 خورشیدی، بهره برده شده است.
نگاره‌های زیر در تابستان امسال و از کاخ‌های تَچر (داریوش) و هَدیش (خشیارشا) که نزدیک یک دهه است به اَنگیزه‌ی ارزشمندی و موقعیت مکانی به روی بازدیدکنندگان و گردشگران بسته است، گرفته شده و برخی از این نگاره‌ها، کمتر دیده و معرفی شده است، آن‌ها را ببینید.
پارسیانی که شالی به دور سر و گردن پیچیده اند که چانه هاشان را هم پوشانده اند و در ایوان جنوبی کاخ تچر قرار دارند
ته نیزه سربازان هخامنشی که با میوه هایی همانند انار و سیب تزیین شده است
دیواری منقوش به تصاویر سربازان و، هدیه آورندگان و خدمه حامل ظروف و خوراکی در شمال حیاط کاخ هدیش
ستون های براَفراشته ایوان کاخ آپادانا که روزی با سر ستون عقاب و شیر آراسته بوده است
ستون های کاخ آپادانا همچنان استوار است. زاویه دید از کاخ تچر
سنگ نبشته ای بر قاب دریچه های کاخ تچر که 18 مرتبه در همین کاخ تکرار شده است
سنگ نبشته سه زبانه خشیارشا بر پلکان جنوبی کاخ تچر که در چپ و راست آن، هر سو 9 سرباز پارسی قرار دارند
شاید فردی از مغان مادی که فدیه را حمل می کنند یا مستخدمانی که هدیه می برند
شاید بلندپایگان ایرانی با هدیه ها یا فدیه شان بر پلکان جنوبی کاخ تچر
شاید بلندپایگان ایرانی با هدیه ها یا فدیه شان بر پلکان جنوبی کاخ تچر
کلاه شیاردار استوانه ای سربازان پارسی بر پلکان جنوبی کاخ تچر
میر یا میرک (خواجگان درباری) بدون ریش و سبیل بر درگاه کاخ تچر
نقش بزکوهی بر جبهه درونی دریچه های تالار کاخ خشیارشا که در دوره قاجار، خوانین محلی آنرا مورد هدف گلوله قرار می دادند و اثرات آن هنوز نمایان است
بخشی از سرستون، تزیین شده با گل نیلوفر آبی که در ورودی پارسه سمت راست قرار دارد
فرتورها از سیاوش آریا


خبرنگار امرداد: سیاوُش آریا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر