در یکی از فرازینترین بخشهای جنگلی روستای رودخان شهرستان فومن، در استان گیلان، دژی تاریخی، استوار و پابرجا، قامت برافراخته است که هرگز هیچ نیروی نظامیای در دورههای گوناگون تاریخ نتوانسته بود به آن دست پیدا کند. آن دژ را «قلعه رودخان» میگویند؛ دژی که خشتخشت آن از پایداری و رخنهناپذیری آن سازهی کهن نشانها دارد.
از زمان باستانیای که قلعه رودخان پی افکنده شد، تا روزگار پادشاهی زندیه بر ایران در نیمهی دوم سدهی دوازدهم مهی(:قمری)، قلعه رودخان جایی برای فرمانروایان بومی گیلان بوده است. آنها یا به فرمان حکومت مرکزی، یا سرخود و جداسر، در آنجا قلمرو گستردهی خود را میپاییدند. تا آنکه در زمان زندیه، به سببی که چندان دانسته نیست، دژ خالی از فرمانروا و باشندهای شد و از آن پس سازهای کهن به شمار رفت که یادآور شکوه روزگاران پیشین خود است.
تاریخ بی چندوچونی برای سال ساخت و بنای قلعه رودخان نمیتوان برشمرد. این ناشناختگی بدان سبب است که این دژ، کموبیش مخفیگاهی بوده است که از چشم بیگانگان پنهان بود و راه یافتن به آن به آسانی به دست نمیآمد. از اینرو، پژوهندگان تاریخ نامی از این دژ در نوشتههای کهن تاریخی نیافتهاند. نخستین اشاره به این سازه به سدهی چهارم مهی(:قمری) بازمیگردد. اما پژوهشهای باستانشناسی و بررسی ساختار بنا، نشان میدهد که قلعه رودخان در روزگاران پایانی شاهنشاهی ساسانیان و همزمان با یورش تازیان به ایران، ساخته شده است. این هم دانسته شده که در سدهی ششم مهی و در زمان سلجوقیان، قلعه رودخان یکی از پایگاههای مهم اسماعیلیان بوده است و فداییان آن گروه، از این دژ تا دورتر جایی که در اختیار آنان بود، تسلط مییافتند.
تاریخ بی چندوچونی برای سال ساخت و بنای قلعه رودخان نمیتوان برشمرد. این ناشناختگی بدان سبب است که این دژ، کموبیش مخفیگاهی بوده است که از چشم بیگانگان پنهان بود و راه یافتن به آن به آسانی به دست نمیآمد. از اینرو، پژوهندگان تاریخ نامی از این دژ در نوشتههای کهن تاریخی نیافتهاند. نخستین اشاره به این سازه به سدهی چهارم مهی(:قمری) بازمیگردد. اما پژوهشهای باستانشناسی و بررسی ساختار بنا، نشان میدهد که قلعه رودخان در روزگاران پایانی شاهنشاهی ساسانیان و همزمان با یورش تازیان به ایران، ساخته شده است. این هم دانسته شده که در سدهی ششم مهی و در زمان سلجوقیان، قلعه رودخان یکی از پایگاههای مهم اسماعیلیان بوده است و فداییان آن گروه، از این دژ تا دورتر جایی که در اختیار آنان بود، تسلط مییافتند.
یک دشواری دیگر برای شناخت و گمانهزنی تاریخ ساخت قلعه رودخان بدان سبب است که با آنکه از سال 1375 تا 1383 خورشیدی، سه فصل کاوش باستانشناسی در آنجا انجام دادهاند هنوز نتوانستهاند گورستان قلعه را بیابند. تنها با یافتن گورستان است که میتوان دیرینگی این دژ را گمانه زد و برای یافتههای باستانشناسی گواه استوار و محکمی به دست آورد.
با این همه، کتیبهای تاریخی در قلعه رودخان کشف شده است که نشان میدهد در دهههای نخست سدهی دهم مهی، فرمانروای «بیه پس» گیلان کوشش کرده بود تا این دژ را پایگاهی برای فرمانروایی جداسر خود بسازد و از سلطهی صفویان سر باز زند. اما در این کوشش ناکام ماند و پس از گریز به دربند، به چنگ صفویان افتاد و جان خود را بر سر این آرزو گذاشت. به سرزمینهای بخش باختری گیلان، «بیه پس» گفته میشد؛ مانند رشت و خمام و همین فومنی که قلعه رودخان در آن جای دارد.
با این همه، کتیبهای تاریخی در قلعه رودخان کشف شده است که نشان میدهد در دهههای نخست سدهی دهم مهی، فرمانروای «بیه پس» گیلان کوشش کرده بود تا این دژ را پایگاهی برای فرمانروایی جداسر خود بسازد و از سلطهی صفویان سر باز زند. اما در این کوشش ناکام ماند و پس از گریز به دربند، به چنگ صفویان افتاد و جان خود را بر سر این آرزو گذاشت. به سرزمینهای بخش باختری گیلان، «بیه پس» گفته میشد؛ مانند رشت و خمام و همین فومنی که قلعه رودخان در آن جای دارد.
در گذشتههای باستانی به دژهایی که در کنار رود یا رودخانهای ساخته میشد «دژ رودگان» میگفتند. رودخان، دگرگون شدهی رودگان باستانی است. این نام از آنرو به دژ داده شده است که در شمال باختری آن رودخانهای جاری است که از بلندیهای ماسوله و آن گستره، سرچشمه میگیرد و جاری میشود. چشمهای که پیشتر در میان دژ وجود داشت و پس از زلزلهی سال 1369 خورشیدی، گیلان خشک شد، از همان رودخانه پدید آمده بود.
در سالهای گذشته میراث فرهنگی گیلان راهی پلکانی را برای رسیدن به این دژ ساخت و بدینگونه دسترسی به آن تا اندازهای آسان شد. اما در گذشتههای تاریخی اینگونه نبود و حتا راه یافتن به دامنههای دژ نیز بسیار سخت بود، چه رسد به خود دژ و دیوارهای بلند و رخنهناپذیر آن. این کهندژ در بلندایی نزدیک به 700 متری جای گرفته است و نگاهبانان قلعه از آن فراز پیرامون خود را میپاییدند و پاسداری میکردند.
درازای قلعه رودخان به 500 متر میرسد، یا 2/ 6 هکتار. دیواری نیز که گرداگرد دژ ساختهاند 1550 متر است. اما بلندای دیوارها در همهجا یک اندازه نیست و گاه به 3 متر و در جاهایی که گمان دسترسی به برج و باروها میرفته است، تا 10 متر نیز هست.
شمار برجهای قلعه رودخان را گاه تا 50 عدد یاد کردهاند. در برخی نوشتهها نیز آن شمارگان کمتر است و 42 عدد دانستهاند. این از دشواریهای همیشگی جستوجو و شناخت بناهای کهن و تاریخی ایران است که آمار روشن و دقیقی از سازههای شکل دهندهی آنها در دست نیست و همواره با بازگفتهای گوناگونی روبهرو خواهیم بود.
برجهای دژ اتاقهای 8 ضلعی دارند که تاقهایی گنبدی آنها را میپوشانند. مانند دیگر دژها، در برج و باروهای قلعه رودخان نیز روزنههایی ساختهاند تا هنگام دفاع بتوانند مواد مذاب بر سر مهاجمان بریزند. این کار، یکی از روشهای دفاع از قلعه و باروهای کهن بود.
قلعه رودخان را از آجر و سنگ و ملاط برآوردهاند و در بخش خاوری آن، دروازهی ورودی را ساختهاند. در دو سوی دروازه، سکوهای بلندی هست تا نگهبانان با ایستادن بر روی سکوها به پیرامون دژ تسلط بیشتری داشته باشند و دامنهها را زیر نگاه کاوندهی خود بگیرند. این بخشها را در روزگاران پیشین «قراول خانه» مینامیدند و همان است که امروزه به آن پاسگاه میگوییم. قراولخانهی دژ رودخان دو اشکوبهای است و هر اشکوب روزنههای بسیاری برای دیدبانی دارد.
قلعه رودخان دو بخشی است؛ بخشی که جای فرمانروا و پیرامونیانش بوده است و به آن ارگ میگفتند؛ و دیگری جایی برای سربازان و مدافعان که قورخانه نامیده میشد. ارگ در بخش باختری دژ دیده میشود. در این قسمت از دژ، سازههایی مانند آبانبار، گرمابه، حوض و چند سازهی مسکونی، ساخته شد است.
شگفت است که در این دژ باستانی، زندان نیز ساخته بودند. این زندان کوچک در بخش خاوری دیده میشود. هر چند در دیگر دژهای کهن نیز بخشی برای نگهداشتن سربازانی که از فرمانها سرپیچی میکردند، وجود دارد و از این دید قلعه رودخان بیمانند نیست.
در سالهای گذشته میراث فرهنگی گیلان راهی پلکانی را برای رسیدن به این دژ ساخت و بدینگونه دسترسی به آن تا اندازهای آسان شد. اما در گذشتههای تاریخی اینگونه نبود و حتا راه یافتن به دامنههای دژ نیز بسیار سخت بود، چه رسد به خود دژ و دیوارهای بلند و رخنهناپذیر آن. این کهندژ در بلندایی نزدیک به 700 متری جای گرفته است و نگاهبانان قلعه از آن فراز پیرامون خود را میپاییدند و پاسداری میکردند.
درازای قلعه رودخان به 500 متر میرسد، یا 2/ 6 هکتار. دیواری نیز که گرداگرد دژ ساختهاند 1550 متر است. اما بلندای دیوارها در همهجا یک اندازه نیست و گاه به 3 متر و در جاهایی که گمان دسترسی به برج و باروها میرفته است، تا 10 متر نیز هست.
شمار برجهای قلعه رودخان را گاه تا 50 عدد یاد کردهاند. در برخی نوشتهها نیز آن شمارگان کمتر است و 42 عدد دانستهاند. این از دشواریهای همیشگی جستوجو و شناخت بناهای کهن و تاریخی ایران است که آمار روشن و دقیقی از سازههای شکل دهندهی آنها در دست نیست و همواره با بازگفتهای گوناگونی روبهرو خواهیم بود.
برجهای دژ اتاقهای 8 ضلعی دارند که تاقهایی گنبدی آنها را میپوشانند. مانند دیگر دژها، در برج و باروهای قلعه رودخان نیز روزنههایی ساختهاند تا هنگام دفاع بتوانند مواد مذاب بر سر مهاجمان بریزند. این کار، یکی از روشهای دفاع از قلعه و باروهای کهن بود.
قلعه رودخان را از آجر و سنگ و ملاط برآوردهاند و در بخش خاوری آن، دروازهی ورودی را ساختهاند. در دو سوی دروازه، سکوهای بلندی هست تا نگهبانان با ایستادن بر روی سکوها به پیرامون دژ تسلط بیشتری داشته باشند و دامنهها را زیر نگاه کاوندهی خود بگیرند. این بخشها را در روزگاران پیشین «قراول خانه» مینامیدند و همان است که امروزه به آن پاسگاه میگوییم. قراولخانهی دژ رودخان دو اشکوبهای است و هر اشکوب روزنههای بسیاری برای دیدبانی دارد.
قلعه رودخان دو بخشی است؛ بخشی که جای فرمانروا و پیرامونیانش بوده است و به آن ارگ میگفتند؛ و دیگری جایی برای سربازان و مدافعان که قورخانه نامیده میشد. ارگ در بخش باختری دژ دیده میشود. در این قسمت از دژ، سازههایی مانند آبانبار، گرمابه، حوض و چند سازهی مسکونی، ساخته شد است.
شگفت است که در این دژ باستانی، زندان نیز ساخته بودند. این زندان کوچک در بخش خاوری دیده میشود. هر چند در دیگر دژهای کهن نیز بخشی برای نگهداشتن سربازانی که از فرمانها سرپیچی میکردند، وجود دارد و از این دید قلعه رودخان بیمانند نیست.
قلعه رودخان تاریخ پُردامنه و دور و درازی دارد. به همین سبب در دورههای تاریخی نامهای دیگری هم بدان داده بودند. مانند: «قلعهی هزارپله» که میباید نام تازهای باشد. چون همانگونه که پیشتر گفتیم پلههای دامنهی قلعه را در سالهای کنونی ساختهاند؛ نام دیگر آن «قلعه حسامی» است که اشاره است به همان فرمانروای «بیه پس» گیلان که در این قلعه جا گرفته بود و نمیخواست کارگزار صفویان باشد. آن فرمانروا «حسام الدین دباج فومنی» نام داشت و از همینرو دژ را قلعه حسامی هم نامیدهاند. قلعه رودخان «قلعه سگسار» هم نامیده شده است که سبب آن را نمیدانیم.
در گزارشهای باستانشناسی امسال (1399 خورشیدی) از مرمت و بازسازی 40 درصد قلعه رودخان سخن گفته شده است (خبرگزاری پانا). هر چند در همان گزارش از ویرانیِ «کامل» 15 درصد قلعه رودخان در این سالیان نیز یاد شده است.
این کهندژ باارزش در سیاههی موقت میراث جهانی یونسکو جای دارد. در ایران نیز در امردادماه 1354 خورشیدی، به شمارهی 1549/ 3 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
در گزارشهای باستانشناسی امسال (1399 خورشیدی) از مرمت و بازسازی 40 درصد قلعه رودخان سخن گفته شده است (خبرگزاری پانا). هر چند در همان گزارش از ویرانیِ «کامل» 15 درصد قلعه رودخان در این سالیان نیز یاد شده است.
این کهندژ باارزش در سیاههی موقت میراث جهانی یونسکو جای دارد. در ایران نیز در امردادماه 1354 خورشیدی، به شمارهی 1549/ 3 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: بامداد رستگار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر