کمتر غاری را میشناسیم که به اندازهی «غار سُم» بیمآور و خطرناک باشد. راههای باریک و دشواریهای فراوانی که در هر گام پیشروی غارنوردان هست، از این پدیدهی طبیعی جایی هراسناک ساخته است. به سخن دیگر، تنها ماجراجویانی که با روشهای تکنیکی غارپیمایی آشنایی دارند خطر گذر از این غار را میپذیرند. به هرروی پیمایش هر غاری همراه با دشواریهاست. آن دشواریها در غار سُم، پُرشمارتر است و آسیبرسانتر.
غارنوردان میگویند که کار امدادرسانی در غار سم شدنی نیست. از آنرو که راههای باریک که حتا امکان چرخش را به گذرندگان نمیدهد، جایی برای کمکرسانی نمیگذارد. همین است که کوچکترین آسیبی ممکن است به رویدادی ناخوشایند و مرگآفرین بینجامد.
حجم فراوان آب در درون غار، دشواری دیگری است که راه را بر گردشگران و ناآشنایان با شیوههای غارپیمایی میبندد. کاهش ناگهانی دمای غار نیز یکی دیگر از سختیهای گذر از آن است. با هر گام که به سوی پایان غار برداشته شود، هوا سردتر و سردتر میشود. تا آنجا که در راههای پایانی دما به 6 درجه میرسد. این دشواریها و سختیهای دیگر است که راه بلدان را وامیدارد توصیه کنند که اگر توان رودررویی با سختیها را ندارید، فکر رفتن به غار سُم را از ذهن بیرون کنید. دستِ کم تا پایان کار پژوهشی و تجهیزاتی غار بهتر است تنها غارنوردان حرفهای آن راه دشوار را بپیمایند. هر چند این هشدارها سبب نشده است که غارنوردان، برای تجربهی پیمایشی هیجانانگیز و سرشار از شگفتیها، از رفتن به غار سُم خودداری کنند.
حجم فراوان آب در درون غار، دشواری دیگری است که راه را بر گردشگران و ناآشنایان با شیوههای غارپیمایی میبندد. کاهش ناگهانی دمای غار نیز یکی دیگر از سختیهای گذر از آن است. با هر گام که به سوی پایان غار برداشته شود، هوا سردتر و سردتر میشود. تا آنجا که در راههای پایانی دما به 6 درجه میرسد. این دشواریها و سختیهای دیگر است که راه بلدان را وامیدارد توصیه کنند که اگر توان رودررویی با سختیها را ندارید، فکر رفتن به غار سُم را از ذهن بیرون کنید. دستِ کم تا پایان کار پژوهشی و تجهیزاتی غار بهتر است تنها غارنوردان حرفهای آن راه دشوار را بپیمایند. هر چند این هشدارها سبب نشده است که غارنوردان، برای تجربهی پیمایشی هیجانانگیز و سرشار از شگفتیها، از رفتن به غار سُم خودداری کنند.
این غار سختگذر در استان گلستان جای دارد؛ در گسترهای به نام «نامیج گالیکش» و در نزدیکی روستای «نام نیک». غار در دل کوه خواجه قنبر دهان گشوده است. این کوه 2500 متر بلندا دارد. در بلندی 1700 متری آن است که راه به درون غار سُم گشوده میشود. نام سُم نیز برگرفته از گویش مردمان همان گستره است و «حفره» و «غار» معنی میدهد.
می گویند پس از غار «پرآو» در کرمانشاه، سُم دومین غار ژرف ایران است. هر چند این سخن هم در میان هست که در ردهبندی ژرفای غارهای ایران، سُم نه در ردهی دوم، بلکه پنجمین غار شمرده شده است. به هر روی، سُم را با ژرفای 406 متریاش، باید یکی از غارهای عمیق کشور شناخت و در فراز غارهایی جای داد که پیمایش آن برای غارنوردان ارزش بسیاری دارد.
سُم در فهرست غارهای چاهی جای گرفته است. تاکنون چاههای بسیاری در درون غار شناسایی شده است: چیزی بیش از 20 چاه. ژرفای چاهها یک اندازه نیست. گاه تنها 5 متر است و گاه به 45 متر نیز میرسد.
می گویند پس از غار «پرآو» در کرمانشاه، سُم دومین غار ژرف ایران است. هر چند این سخن هم در میان هست که در ردهبندی ژرفای غارهای ایران، سُم نه در ردهی دوم، بلکه پنجمین غار شمرده شده است. به هر روی، سُم را با ژرفای 406 متریاش، باید یکی از غارهای عمیق کشور شناخت و در فراز غارهایی جای داد که پیمایش آن برای غارنوردان ارزش بسیاری دارد.
سُم در فهرست غارهای چاهی جای گرفته است. تاکنون چاههای بسیاری در درون غار شناسایی شده است: چیزی بیش از 20 چاه. ژرفای چاهها یک اندازه نیست. گاه تنها 5 متر است و گاه به 45 متر نیز میرسد.
غار سُم یک دهانه بیشتر ندارد. تا چاه سوم، راه آسان و کموبیش هموار است. هرچند پهنای آن اندک است و بلندی آن نیز کم. اما از آن پس با هر پیشروی، راه سخت و سختتر میشود و دالانهای فراوان و بیش از اندازه باریک، مانند سدی در برابر گذرندگان قرار میگیرد. با آنکه در ادامهی راه، بلندای(:ارتفاع) سقف غار فزونی میگیرد، باز سنگها چنان بههم نزدیک شدهاند که تنها راه باریکی برای رسیدن به آن سوی دالانها به چشم میخورد.
غارنوردان به آن راههای باریک «خرچنگرو» میگویند. خرچنگ روهای غار سُم از هر غار دیگری بیشتر است تا آن اندازه که میگویند زمانی که در میانهی راه قرار میگیرید حتا نمیتوان سر را برگرداند. تنها باید چشم به روبهرو داشت و فکر بازگشت را از سر بیرون کرد تا آنکه راهِ باریک به پایان برسد.
غار سُم آکنده از سنگهای آهکی است. در گذر میلیونها سال، آب درون سنگها رخنه کرده و غار را ژرفای بیشتری بخشیده است. این غار شناخته شده نبود، تا اینکه نخستینبار در سال 1397 خورشیدی، گروه غارنوردان باشگاه کوهنوردی دماوند، به بررسی و شناخت آن پرداخت. پیداست هنوز بررسیها در آغاز راه است. گمانهها چنین است که درازای غار سُم بیش از آن چیزی است که در نگاه نخست برآورد شده است.
در تالارهای آغازین غار سُم، جمجمههایی پیدا شده است و نیز اسکلتی از انسانی که دیرینگی آن چندان نیست و لایههای آهکی روی آن نشان میدهد که دستِ کم به یک سده پیش بازمیگردد. گویا شمار جمجمهها بیشتر از این بوده است. اما آنها را به غارت بردهاند!
تکه سفالهای کهن یافته شده در غار، این گمان را بیشتر میسازد که راه کوتاهی از آغاز غار سُم، پناهگاهی برای انسانهای دیرینه و محوطهای تاریخی بوده است. با این همه، چیزی که مایهی شگفتی بسیار است پیدا شدن اسکلت خفاشی در درون غار است که 10 برابر بزرگتر از خفاشهای کنونی است. همین نکته هم گواه دیگری است بر دیرینگی بسیار غار. به هر روی، تاکنون گزارشی دربارهی اسکلت جانوری که گمان برده اند از گونهی خفاشها است، داده نشده است. در حالی که چنین بررسیای ارزش گونهشناسی بسیاری دارد. غارنوردان، از پروانههایی در درون چاههای غار سُم نیز یاد کردهاند که از شمار پروانههای کمیاب زیستبوم ایران است.
غارنوردان به آن راههای باریک «خرچنگرو» میگویند. خرچنگ روهای غار سُم از هر غار دیگری بیشتر است تا آن اندازه که میگویند زمانی که در میانهی راه قرار میگیرید حتا نمیتوان سر را برگرداند. تنها باید چشم به روبهرو داشت و فکر بازگشت را از سر بیرون کرد تا آنکه راهِ باریک به پایان برسد.
غار سُم آکنده از سنگهای آهکی است. در گذر میلیونها سال، آب درون سنگها رخنه کرده و غار را ژرفای بیشتری بخشیده است. این غار شناخته شده نبود، تا اینکه نخستینبار در سال 1397 خورشیدی، گروه غارنوردان باشگاه کوهنوردی دماوند، به بررسی و شناخت آن پرداخت. پیداست هنوز بررسیها در آغاز راه است. گمانهها چنین است که درازای غار سُم بیش از آن چیزی است که در نگاه نخست برآورد شده است.
در تالارهای آغازین غار سُم، جمجمههایی پیدا شده است و نیز اسکلتی از انسانی که دیرینگی آن چندان نیست و لایههای آهکی روی آن نشان میدهد که دستِ کم به یک سده پیش بازمیگردد. گویا شمار جمجمهها بیشتر از این بوده است. اما آنها را به غارت بردهاند!
تکه سفالهای کهن یافته شده در غار، این گمان را بیشتر میسازد که راه کوتاهی از آغاز غار سُم، پناهگاهی برای انسانهای دیرینه و محوطهای تاریخی بوده است. با این همه، چیزی که مایهی شگفتی بسیار است پیدا شدن اسکلت خفاشی در درون غار است که 10 برابر بزرگتر از خفاشهای کنونی است. همین نکته هم گواه دیگری است بر دیرینگی بسیار غار. به هر روی، تاکنون گزارشی دربارهی اسکلت جانوری که گمان برده اند از گونهی خفاشها است، داده نشده است. در حالی که چنین بررسیای ارزش گونهشناسی بسیاری دارد. غارنوردان، از پروانههایی در درون چاههای غار سُم نیز یاد کردهاند که از شمار پروانههای کمیاب زیستبوم ایران است.
پیشتر گفته شد که حجم آب در درون غار بسیار است. از اینرو بهترین زمان پیمایش غار سُم در شهریور و مهرماه است؛ البته پس از سپری شدن دورهی کرونا. در این زمان که ویروس کرونا فراگیر است، رفتن به غارها بسیار خطرناک است و گمان دچارشدن به این بیماری را افزایش میدهد. این را نیز یادآوری کنیم که از روستای «نامنیک» تا دهانهی غار کموبیش 2 ساعت راهنوردی نیاز است. این غار باارزش تاکنون ثبت ملی نشده است.
در نزدیکی غار سُم، غار دیگری به نام «نیک» هست که ژرفایی بیش از 170 متر دارد و از غارهای دیدنی آن گسترده بهشمار میرود.
در نزدیکی غار سُم، غار دیگری به نام «نیک» هست که ژرفایی بیش از 170 متر دارد و از غارهای دیدنی آن گسترده بهشمار میرود.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر