غار رودافشان را یکی از مرموزترین غارهای کشور نامیدهاند. شاید از آنرو که در میانههای غار صدای بالزدنهای تکرار شوندهی خفاشها لحظهای آرام نمیگیرد. تاریکی ترسآور آن نیز دل هر غارنوردی را خالی میکند و او را با هراسهایی گنگ، رودررو میسازد. این غار نمناک و پوشیده از خزهها، دوری چندانی از شهر تهران ندارد؛ در شهرستان دماوند جای دارد و نزدیک به روستایی به همان نام: روستای رودافشان.
از دید بخشبندیهای زمینشناسی، بازهی میان 145 تا 65 میلیون سال پیش سومین دورهی میانهی زیستی نامیده میشود که به آن «دوره کرتاسه» میگویند. غار رودافشان در همان فاصلهی زمانی شکل گرفته است و از درون سنگ آهکهای کرتاسهای پدیدار شده است.
پژوهشهای دیرینهشناسی نشان از آن دارد که رودخانهی دلیچای دماوند، در هزاران هزار سال پیش، تا دهانهی غار رودافشان بلندا داشته است. آب رود به درون غار میریخته و پس از سپری شدن زمانهای بسیار، ژرفای غار را بیشتر و بیشتر ساخته است. آب و املاح، غار را فرسودهاند و با تراشیدن سنگها، راه خود را گشودهاند. نتیجهی آن، شکلگیری غاری آهکی شده است که اکنون بخشهای آغازین آن از دیدنیهای زیستبوم دماوند است.
800 متر درون غار رودافشان میتوان پیش رفت؛ اما نه هر گردشگری. گذرندگانی آشنا با هنر غارپیمایی میخواهد که از پسِ راههای دشوار غار بربیایند. این غار، در آغاز آسانگذر بهگمان میرسد. اما در میانههای مسیر، سختی راه هویدا میشود و تا پایان ادامه مییابد. گاه چارهای نمیماند جز دست به سنگ شدن و با دقت افزونتر گام برداشتن. اگر غارنوردان تاب این سختیها را بیاورند با هر پیشروی، تماشاییهای غار را بیشتر و بیشتر مییابند. آن دیدنیها، پاداش بردباری و پایداری پیمایش غار است. با این همه، در سالهای گذشته، در راههای آغازین غار، نردبانهایی فلزی ساختهاند تا پیمودن بخشهای از غار آسانتر شود و شمار افزونتری تماشاییهای این پدیدهی طبیعی را ببینند.
پژوهشهای دیرینهشناسی نشان از آن دارد که رودخانهی دلیچای دماوند، در هزاران هزار سال پیش، تا دهانهی غار رودافشان بلندا داشته است. آب رود به درون غار میریخته و پس از سپری شدن زمانهای بسیار، ژرفای غار را بیشتر و بیشتر ساخته است. آب و املاح، غار را فرسودهاند و با تراشیدن سنگها، راه خود را گشودهاند. نتیجهی آن، شکلگیری غاری آهکی شده است که اکنون بخشهای آغازین آن از دیدنیهای زیستبوم دماوند است.
800 متر درون غار رودافشان میتوان پیش رفت؛ اما نه هر گردشگری. گذرندگانی آشنا با هنر غارپیمایی میخواهد که از پسِ راههای دشوار غار بربیایند. این غار، در آغاز آسانگذر بهگمان میرسد. اما در میانههای مسیر، سختی راه هویدا میشود و تا پایان ادامه مییابد. گاه چارهای نمیماند جز دست به سنگ شدن و با دقت افزونتر گام برداشتن. اگر غارنوردان تاب این سختیها را بیاورند با هر پیشروی، تماشاییهای غار را بیشتر و بیشتر مییابند. آن دیدنیها، پاداش بردباری و پایداری پیمایش غار است. با این همه، در سالهای گذشته، در راههای آغازین غار، نردبانهایی فلزی ساختهاند تا پیمودن بخشهای از غار آسانتر شود و شمار افزونتری تماشاییهای این پدیدهی طبیعی را ببینند.
یکی از ویژگیهای غار رودافشان، دهانهی آن است. از غارهای اسپهبد خورشید مازندران و غار ایوب کرمان که بگذریم، غار رودافشان سومین دهانهی بزرگ غارهای کشور را دارد. دهانهی غار از دور پیدا نیست. باید به آن نزدیک شد تا دیده بشود. دهانه، درون گودیای جای گرفته که قطری صدمتری دارد. غار مانند حفرهای دهان گشوده، در ژرفای گودی کوه آرمیده است.
دهانهی غار رودافشان، بیضیشکل است و قوسی دارد که به آن شکل ویژهای میدهد. بلندای آن چیزی میان 12 متر یا بیشتر است و پهنای آن نیز 30 تا 40 متر. به هرروی، بلندا و پهنای دهانهی غار را در اندازههای گوناگون برآورد کردهاند. این غار 130 متر نیز از کف زمین ارتفاع میگیرد.
دهانهی غار رودافشان، بیضیشکل است و قوسی دارد که به آن شکل ویژهای میدهد. بلندای آن چیزی میان 12 متر یا بیشتر است و پهنای آن نیز 30 تا 40 متر. به هرروی، بلندا و پهنای دهانهی غار را در اندازههای گوناگون برآورد کردهاند. این غار 130 متر نیز از کف زمین ارتفاع میگیرد.
غار رودافشان 3 تالار دارد. تالار نخست پس از سراشیبی دهانهی غار آغاز میشود و بلندایی بیش از 20 متر میگیرد. تالار آن، گسترده است و چون در راه آسانگذر غار جای گرفته، پیمودن آن سخت نیست. اما همین که به تالار دوم راه بیابیم، چنان فضای غار تاریک و سیاه میشود که هولآور است. این تالار نیز بلندایی 20 متری دارد. اما پهنایش کمتر از تالار نخست است. در دیوارهی تالار دوم چین خوردگیهایی دیده میشود.
تالار سوم غار رودافشان 15 متر بلندا دارد. چکندهسنگها (استالاکتیتها) و چکیدهسنگهای (استالاگمیتهای) این بخش از غار بسیار دیدنی است. اما با پیمودن تالار سوم است که به راهرویی میرسیم با بلندایی 6 متری. پهنای راهرو نیز آن اندازه هست که گذر از آن آسان باشد.
تالار سوم غار رودافشان 15 متر بلندا دارد. چکندهسنگها (استالاکتیتها) و چکیدهسنگهای (استالاگمیتهای) این بخش از غار بسیار دیدنی است. اما با پیمودن تالار سوم است که به راهرویی میرسیم با بلندایی 6 متری. پهنای راهرو نیز آن اندازه هست که گذر از آن آسان باشد.
با پایان گرفتن تالار سوم حفرهای دهان میگشاید که غارپیمایان نام آن را «معبد آناهیتا» گذاشتهاند. درون حفره، حوض آبی دیده میشود با ستونی برافراشته در میانهی آن. گامهای پس از آن به تالاری 10 متری میانجامد که پایانبخش سفر شگفتیافزای غار رودافشان است. از آن پس باید راه بازگشت را در پیش گرفت.
نشانههایی پیشاتاریخی در دست هست که به ما میگویند غار رودافشان پناهگاهی برای انسانهای نخستین بوده است. در پایان تالار نخست غار، به ایوانهایی سنگچین برمیخوریم. در همان ایوانها اشیایی به دست آمده است که گواهیهای باستانشناسان برای بودن انسانهای پیشین در این غار است. روشن است که آنها جز در تالار نخست که پیمایشی کموبیش آسان دارد، راهی به بخشهای دیگر غار نداشتهاند. سفالهای شکستهای هم در آنجا یافتهاند که شاید از آنِ انسانهای دورانهای دیگر بوده است.
نشانههایی پیشاتاریخی در دست هست که به ما میگویند غار رودافشان پناهگاهی برای انسانهای نخستین بوده است. در پایان تالار نخست غار، به ایوانهایی سنگچین برمیخوریم. در همان ایوانها اشیایی به دست آمده است که گواهیهای باستانشناسان برای بودن انسانهای پیشین در این غار است. روشن است که آنها جز در تالار نخست که پیمایشی کموبیش آسان دارد، راهی به بخشهای دیگر غار نداشتهاند. سفالهای شکستهای هم در آنجا یافتهاند که شاید از آنِ انسانهای دورانهای دیگر بوده است.
غار رودافشان قلمرو بیچون و چرای خفاشها است. بهجز آنها، موجود دیگری در این غار تاریک دیده نمیشود. سر و صدای این جانور درون غار پیوسته به گوش میرسد و فضا را از بالزدنهای آنها آکنده میسازد. انگار خفاشها جایی بهتر از غار رودافشان برای زندگی و زادآوری نمیشناسند!
بستر غار در بیشتر جاها لغزنده است. همین نکته سبب میشود که غارپیمایان با گامهایی کوتاه از تالارها بگذرند. سرمای غار نیز هر چند گزنده نیست، اما حس میشود و یکی از ویژگیهای آن بهشمار میرود. از همه مهمتر، قندیلهای درشتپیکر غار است. اگر به درون تالارهای پایانی غار روشنایی بیفتد، آن قندیلها هراسناک به گمان میرسند و چهبسا این بیم را پدید بیاورند که مانند آواری در حال فرو ریختناند. اما قندیلها، با همهی ترسناکی، غار را دیدنی ساختهاند و دلخواه برای غارنوردان.
قطرههای آبی هم که از سقف تالارهای غار میچکد، افزونبر گیرایی غار، تاقدیسها و چالههای وارون، یا همان ناودیسها، را پدید آوردهاند. گاه صدای چکهچکهی آب با صدای بالزدن خفاشها آمیخته میشود و طنینی دیگر مییابد.
غار رودافشان در تیرماه 1384 خورشیدی با شمارهی 12213 در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است.
بستر غار در بیشتر جاها لغزنده است. همین نکته سبب میشود که غارپیمایان با گامهایی کوتاه از تالارها بگذرند. سرمای غار نیز هر چند گزنده نیست، اما حس میشود و یکی از ویژگیهای آن بهشمار میرود. از همه مهمتر، قندیلهای درشتپیکر غار است. اگر به درون تالارهای پایانی غار روشنایی بیفتد، آن قندیلها هراسناک به گمان میرسند و چهبسا این بیم را پدید بیاورند که مانند آواری در حال فرو ریختناند. اما قندیلها، با همهی ترسناکی، غار را دیدنی ساختهاند و دلخواه برای غارنوردان.
قطرههای آبی هم که از سقف تالارهای غار میچکد، افزونبر گیرایی غار، تاقدیسها و چالههای وارون، یا همان ناودیسها، را پدید آوردهاند. گاه صدای چکهچکهی آب با صدای بالزدن خفاشها آمیخته میشود و طنینی دیگر مییابد.
غار رودافشان در تیرماه 1384 خورشیدی با شمارهی 12213 در شمار آثار ملی ایران ثبت شده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر