۹ تیر ۱۳۹۹

تیرگان؛ جشنی شاداب از پیوند سه‌گانه آب، تیر و آرش

تیرگان یکی از جشن‌های ایرانی‌ست که در روز تیر از ماه تیر برگزار می‌شود. این روز برابر است با سیزدهم تیر در گاهشمار ایران باستان که هر ماه آن دارای ۳۰روز بوده که با دهم تیرماه در گاهشمار کنونی برابر شده است.


جشن تیرگان آیین آبریزان نیز نامیده می‌شود. جشنی شاداب از ستایش آب است. در استوره‌ها و افسانه‌ها پیدایش این جشن را به پیروزی آب بر خشکسالی در زندگی نسبت می‌دهند.
در یشت‌ها و استوره‌های ایرانی آمده که «تیشتر» ستاره باران برای آبیاری زمین و گیاهان به دریای فراخکرت رفت تا آب برگیرد و به آسمان ببرد و به سان (:شکل) باران بر زمین بباراند. ولی در میان راه «اَپوش»، دیو خشکسالی، سد راهش می‌شود تا نگذارد آب به زمین برساند. سه شبانه روز میان این دو جنگ درمی‌گیرد که سرانجام «تیشتر» شکست می‌خورد. تیشتر، بار دیگر به دریای فراخکرت می‌رود و پس از برداشتن آب دوباره با آپوش درگیر می‌شود ولی در این نبرد تیشتر پیروز می‌شود و آب را به آسمان می‌برد و زندگی و سرسبزی و شادابی را به جهان بر می‌گرداند.
داستان دیگری که به تیرگان پیوند داده می‌شود داستان آرش کمانگیر استوره ملی ایرانیان است. در شاهنامه فردوسی آمده است که فریدون دارای سه پسر به نام‌های ایرج، سلم، و تور بوده است. او در پایان زندگی، سرزمین گسترده خود را میان فرزندانش بخش کرد. به‌گونه‌ای که، سرزمین ایران را به ایرج، روم را به سلم، و توران را به تور بخشید. سلم و برادر بزرگش تور، بر برادر کوچکتر خود رشک(حسد) می‌برند و ایرج را با نیرنگ می‌کشند تا شاید سرزمین ایران را بدست آورند. ولی فریدون پس از مرگ فرزندش ایران را به منوچهر نوه ایرج بخشید.
جنگی که میان منوچهر پادشاه ایران و افراسیاب فرمانروای توران در می‌گیرد، سال‌ها به درازا می‌کشد. منوچهر که از سوی افراسیاب در مازندران به تنگنا افتاد، پس از چند روز پایداری سرانجام نمایندگانی برای سازش نزد افراسیاب فرستاد. پس از گفتگوها، بر آن شدند که برای گزینش مرز ایران و توران از سپاه ایران تیراندازی برگزیده شود تا با انداختن تیر از مازندران به‌سوی خورآسان، هر جا که تیر فرود آید آنجا مرز ایران و توران گردد.
آرش پهلوان استوره‌ای سپاه ایران که در تیراندازی پر آوازه بود، برای اینکار برگزیده شد و برای انداختن تیر از کوه البرز بالا رفت. آرش می‌دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته‌ است و باید همه جان و توان خود را در این راه بگذارد. آرش از بلندای کوه دماوند زه کمان را کشید و تیر را چنان پرتاب کرد که پیکر بی‌جان وی بر زمین افتاد. تیر پرتاب شده از بامداد تا نیمروز در آسمان در پرواز بود و از کوه‌ها و دشت‌ها ‌گذشت تا سرانجام در کنار رود آمودریا(جیحون) بر تنه ی درخت گردویی بزرگ‌ نشست و آنجا مرز ایران و توران گردید. به همین روی آرش را آرش کمانگیر می‌گویند و این رویداد بزرگ هر ساله در تیرگان پاس داشته می‌شود.
از ویژگی‌های جشن تیرگان آیین‌هایی است که نیاکان ما از دیرباز برپا داشته‌اند.
یکی از آنها آیین آب‌ریزان است.
این جشن در کنار آب‌ها، همراه با تراداد (:سنت‌ها) وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیشرو همراه بوده و همچون دیگر جشن‌هایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی آب‌ریزگان یا آب‌پاشان یاد شده است.
در آیین آب‌ریزان جوانان و کوچکترها بیشتر به شادی می پردازند و هرگونه که میسر باشد با پاشیدن اندکی آب بر یکدیگر از خُنکی آب برخوردار می‌شوند.
«ابوریحان بیرونی» و «گردیزی» در زین‌الاخبار ناپدید شدن یکی از جاودانان ایرانی کیخسرو را نیز در این روز و پس از شستشوی خود در آب چشمه دانسته‌اند.
یکی دیگر از آیین‌های این جشن فال‌کوزه است که زرتشتیان به آن (چکُ دولَه) می‌گویند.
پیش از جشن تیرگان دوشیزهای را برمی‌گزینند و کوزهی سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می‌دهند که دوله نام دارد. او این ظرف را از آب پاکیزه پر می‌کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه‌ی آن می‌اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه‌ی کسانی که می‌برد که آرزویی در دل دارند و می‌خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آنها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند اینها در آب دوله می‌اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می‌برد و در آنجا می‌گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همهی کسانی که در دوله جسمی انداخته‌اند و نیت و آرزویی داشتنه‌اند در جایی گردهم می‌آیند و دوشیزه دوله را از زیر درخت به میان جمع می‌آورد. در این فال‌گیری بیشتر بانوان شرکت می‌کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت دو بیتی‌هایی می‌خوانند و دختر در پایان هر شعر دست خود را درون دوله می‌برد و یکی از چیزها را بیرون می‌آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم کوچک در می‌یابد که دو بیتی خوانده شده در پیوند باخواسته و آرزوی او بوده است.
دستبند جشن تیرگان، نخی هفت رنگ و برهم بافته شده است که در آغاز جشن تیرگان این بند را به‌نام «تیر و باد» بر مچ دست راست می‌بندند.
این دستبند از ٧ریسمان به ٧رنگ گوناگون رنگین‌کمان که با تابش نور خورشید پس از بارندگی در آسمان روی می‌دهد برهم بافته شده است از روز تیر به دست می‌بندند و در باد (١٠ روز پس از آن) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت‌بام به «باد» می‌سپارند تا آرزوها و خواسته‌هایشان را به عنوان پیام رسان به همراه ببرد.
این کار با خواندن شعر زیر انجام می‌شود:
تیر برو باد بیا
غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا
خوشه‌ی مرواری بیا.
نخ تیر و باد.
از یک‌سو درخواست بارندگی و نمایان شدن رنگین‌کمان در آسمان است و از سوی دیگر اشاره به پرواز تیر آرش به یاری ایزد «باد» دارد که بر بلندای دماوند روی داده است.


امرداد - کورش نیکنام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر